پخش زنده
امروز: -
جدیدترین مطالعات موجود در زمینه شاخص وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا نشان میدهد که این کشور در 2 دهه اخیر با کاهش مستمر وزن سیاسی و حاکمیتی خود روبرو بوده است.
ـ آمریکا یکی از بازیگران فعال در منطقه خزر و خاورمیانه و رقیب سنتی روسیه
ـ افزایش پرخاشگری در آمریکا بویژه با روی کار آمدن ترامپ
ـ بررسی شاخص وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده با تأکید بر مطالعه رفتارهای جاری این کشور
ـ شاخص وزن سیاسی و وزن حاکمیتی با متغییرهایی نظیر توانایی اقتصادی، سیاسی، ژئوپلتیک و جمعیتی
ـ کاهش مستمر وزن سیاسی و حاکمیتی آمریکا در 2 دهه اخیر
ـ اصلیترین علت کاهش وزن وزن سیاسی و حاکمیتی؛ ماجراجوییهای دولت آمریکا
ـ افزایش فاصله شاخصهای اقتصادی (اعم از رفاهی و غیر رفاهی) در ایالات متحده با کشورهای مرفه اروپایی
ـ دور شدن آمریکا از سرمایهگذاری در زیرساختهای داخلی با هزینه سرمایههای خود در بخش نظامی و صرف آن سرمایهها در خاورمیانه
ـ افزایش شکاف طبقاتی در این کشور
ـ بحران سازی جدید از سوی تصمیم سازان ایالات متحده با هدف ایجاد یک وضعیت فوق العاده و سرکوب خواسته های اقتصادی مردم خود
پژوهش خبری صداوسیما: مدت اندکی است که مجدداً شاهد به روی کار آمدن یک دولت جمهوری خواه در ایالات متحده آمریکا میباشیم و بر همین اساس تحلیلهای متعددی از وضعیت فعلی این کشور و آینده سیاسی آمریکا ارائه شده است. با به روی کار آمدن دولت ترامپ به نحو چشمگیری پرخاشگری این کشور افزایش یافته و بیم آن میرود که در آینده نه چندان دور یک منازعه دیگر در هر نقطه از دنیا به وقوع بپیوندد. بر همین اساس باید در میان مدت بررسی نمود که اقدامات اینچنینی دولت آمریکا چه تاثیری بر وضعیت سیاسی این کشور خواهد گذاشت. لذا با بررسی شاخص وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده به مطالعه رفتارهای جاری ایالات متحده میپردازیم. در این راستا باید متذکر گردید که ایالات متحده آمریکا یکی از بازیگران فعال در منطقه خزر و خاورمیانه و رقیب سنتی روسیه به حساب میآید. به همین دلیل باید جایگاه بینالمللی این کشور مورد بررسی قرار گیرد.
جدیدترین مطالعات موجود در زمینه شاخص وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا نشان میدهد که این کشور در 2 دهه اخیر با کاهش مستمر وزن سیاسی و حاکمیتی خود روبرو بوده است. این شاخص که بر اساس متغییرهای متعددی نظیر توانایی اقتصادی، سیاسی، ژئوپلتیک و جمعیتی تعریف و استخراج گردیده است با شروع دولت جمهوریخواه جرج بوش در سال 2001 با شتاب تندی رو به کاهش گذاشته و اصلیترین علت کاهش وزن را میتوان ماجراجوییهای دولت آمریکا دانست که با حمله به افغانستان آغاز گردیده و تا کنون نیز در سایر مناطق دنیا ادامه دارد. در این مدت، فاصله شاخصهای اقتصادی (اعم از رفاهی و غیر رفاهی) در ایالات متحده با کشورهای مرفه اروپایی زیاد شده و افزایش قابل توجه این شکاف در آینده نزدیک قابل پیشبینی است.
اما جالب اینجاست که باور عامه بر آن است که اقدامات نظامی ایالات متحده و فروش سلاح به اعراب باعث افزایش درآمد ایالات متحده شده است. در واقع باید اذعان داشت ایالات متحده با هزینه سرمایههای خود در بخش نظامی و صرف آن سرمایهها در خاورمیانه، از سرمایهگذاری در زیرساختهای داخلی دور شده که امروزه آثار آن به خوبی در جامعه آمریکا نمایان گردیده است. به گونهای که افزایش شکاف طبقاتی در این کشور به سطح بیسابقهای رسیده است. در برخی از حوزه ها نظیر صنعت الکترونیک و حتی خودرو نیز توانایی رقابت با چین و اقتصادهای نوظهور از ایالات متحده سلب شده به گونه ای که اقدام دیوانه وار ایالات متحده در وضع تعرفههای گوناگون و پشت کردن به آرمانهای تجارت آزاد جهانی را میتوان از آثار وضعیت گفته شده به حساب آورد.
بر اساس نوسانات وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا میتوان اعتراف نمود که در 2 دهه اخیر فضای امنیتی بر این کشور غالب گردیده و رابطه اقتصادی میان جمعیت و حاکمیت کمرنگ شده است. طبیعی است که در شرایط حاضر دولت مجبور به استفاده از اقتدار بیشتری در روابط میان خود و سایر بازیگران داخلی و بینالمللی خواهد بود. برخوردهای خشن دولت آمریکا با مردم معترض که در سال های گذشته کمتر از تلوزیون دیده شده بود را می توان از نمونههای عینی این ادعا به حساب آورد. از طرف اقدامات دامنه دار اف بی آی و دستگاه های اطلاعاتی آمریکا در به چالش کشاندن مشروعیت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و نقاط تاریک انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور را میتوان از نمونههای این ادعا دانست که آمریکا هرچه بیشتر از گذشته به سمت استفاده از اقتدار در معادلات سیاسی پیش می رود. این در حالیست که پیش از این چنین موضوعات و مسائلی در بسترهای قدرت نرم و اقتصاد حل و فصل میگردید.
بر اساس اینفوگرافی های ذیل می توان پیش بینی نمود که ایالات متحده به آن دلیل که شاهد شکاف های متعدد جمعیتی در سرزمین خود می باشد, به دنبال یک بحران سازی جدید است تا با ایجاد یک وضعیت فوقالعاده اقدام به سرکوب خواستههای اقتصادی مردم خود نماید. علاوه بر آن با ایجاد وضعیت فوق العاده دست دستگاههای سیاسی و امنیتی برای کنترل جمعیت و سرکوب خواستههای آنها بازتر می شود تا شاید بتواند آثار مخرب افول اقتصادی خود را مخفی نماید. همچنین باید اذعان داشت که عموم کشورهایی که از وزن حاکمیتی بالا برخوردار می باشند نمیتوانند با اتکاء به واقعیت های سرزمینی خود اقدام به تامین مایحتاج جمعت حاضر در کشور نمایند. لذا قابل پیشبینی است که چنین کشورهایی باید به منابع ثابت و پایداری برای تامین نیازهای آینده خود دست یابند. ایالات متحده آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست و ید طولایی در استیلاء سخت و نرم بر منابع و معادن سایر نقاط جهان دارد. بر همین اساس است که در قرن اخیر هیچگاه تغییر رویکردی در رفتارهای عمومی چنین دولت هایی مشاهده نخواهد شد، خاصه آنکه نمودار تغییرات جمعیتی چنین کشورهای سعودی است. این کشورها اگر خوی تهاجمی نداشته باشند محکوم به نابودی بوده و می باید زمینه های مایحتاج جمعیت آینده خود را فراهم نمایند.
امّا آنچه را که نمیتوان کتمان کرد آن است که آمریکا علیرغم وزن حاکمیتی بالای خود در جهان شاهد یک افول جدی و معنیدار در این شاخص است و روز به روز از استانداردهای رفاهی و اقتصادی موجود در کشورهای مرفه فاصله میگیرد. پیشبینی می شود با ادامه وضعیت فعلی در 10 تا 15 سال آینده از قدرت اقتصادی این کشور به نحو چشمگیری کاسته شده و چیزی از آمریکای رویایی دهه های گذشته به جز قدرت نظامی و هژمونی سیاسی آن باقی نماند. همچنین باید توجه داشت که شکافهای جمعیتی ایجاد شده در آمریکا به عنوان یک پدیدار کم سابقه در این کشور این پتانسیل را دارد که به زمینهای برای تجزیه آمریکا بدل شود. البته نمیتوان کتمان کرد که جامعه سیاسی آمریکا همواره نشان داده است که در بزنگاههای سیاسی تصمیمات نسبتاً مطلوبی میگیرد اما اعداد نشان میدهند کشورهای اروپایی و چین بیکار ننشسته و برای تصاحب نقش آمریکا در اقتصاد جهانی به شدت تلاش میکنند.
اینفوگرافی ذیل به خوبی روند نوسانات وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده را با ذکر عوامل موثر در آن به نمایش میگذارد.
پژوهش خبری//دکتر میثم آرائی درونکلا ، عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر IIKSS