مشروح سخنرانی اوباما در مراسم زادروز نلسون ماندلا
به گزارش سرويس بين الملل
خبرگزاري صدا و سيما؛ باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا در سخنرانی کنفرانس سالیانه نلسون ماندلا در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی گفت: تا حدودی به علت بی توجهی و کوتاهی دولتها و صاحبان قدرت در رفع کمبودهای نظم جهانی، اکنون ما شاهد این خطر هستیم که بیشتر جهان به نحوه ای قدیمی تر، خطرناکتر و بی رحمانه تر از تعامل و انجام کارها برگردد.
تبعيض نژادي همچنان در آمريکا و آفريقا وجود دارد
اوباما گفت: باید اذعان کنیم، با وجود قوانینی که در کتابها خوانده ایم و توصیفات زیبایی که در قوانین اساسی وجود دارد و حرفهای قشنگی که در چند دهه اخیر در کنفرانسهای بین المللی یا در گردهمایی ها و نشستهای سازمان ملل متحد زده شده است، ساختارهای قبلی امتیاز و برتری، قدرت، بی عدالتی و استثمار هرگز به طور کامل از بین نرفت. این مفاهیم هرگز به طور کامل برچیده نشد. هنوز طبقه بندیهای اجتماعی وجود دارد و این مسئله بر زندگی انسانهای زیادی در شبه قاره هند تاثیر مستقیم دارد. تفاوتهای قومی و مذهبی از اروپای مرکزی گرفته تا منطقه خلیج (فارس) همچنان تعیین کننده امتیازاتی است که افراد دریافت می کنند. این یک واقعیت آشکار است که تبعیض نژادی هنوز هم در آمریکا و هم در آفریقای جنوبی وجود دارد. همچنین این یک واقعیت است که سالها نابرابری و تبعیض سازمان یافته، باعث بی عدالتی و شکاف طبقاتی و نابرابری در درآمدها و آموزش و بهداشت و سلامت و امنیت شخصی و دسترسی به اعتبار و تسهیلات شده است. زنان در مناطق مختلف جهان همچنان از دسترسی به جایگاههای رفیع و صاحب نفوذ محروم می شوند. آنها همچنان از دسترسی به تحصیلات ابتدایی محروم می شوند. آنها همچنان بیشتر از دیگران قربانی خشونت و سوء استفاده و بدرفتاری هستند و همچنان برای کار برابر کمتر از مردان حقوق دریافت می کنند.
ثروت چند ده نفر به اندازه ثروت نصف جمعیت فقیر جهان
اوباما در ادامه افزود: با وجود اینکه جهانی سازی و فناوری، فرصتهای جدیدی را ایجاد کرده است و باعث رشد قابل توجه اقتصادی در بخشهایی از جهان شده است که قبلا مشکلات اقتصادی فراوانی داشتند، همین جهانی سازی در بسیاری از کشورها به بخش کشاورزی و تولید لطمه زده است، جهانی سازی به میزان قابل توجهی تقاضا برای کارگران را کاهش داده است، اتحادیه ها و قدرت چانه زنی کارگران را تضعیف کرده است، فرار مالیاتی را برای سرمایه ها آسانتر کرده است به طوریکه می توان میلیاردها و هزاران میلیارد دلار را با زدن یک کلید جابجا کرد. نتیجه همه اینکه انفجار در نابرابری اقتصادی شده است. معنای آن این است که ثروت چند ده نفر به اندازه ثروت نصف جمعیت فقیر جهان است. اینها اغراق نیست بلکه آمارهای موجود این را می گوید. در بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط و کشورهای در حال توسعه، به علت الگوهای نهادینه شده نابرابری ، راههای جدیدی برای جمع آوری ثروت و فساد مالی تا حد و اندازه های نجومی رشد کرده است. متاسفانه توان اقتصادی بسیار زیاد و ناعادلانه آنهایی که در راس قرار دارند، برای آنها نفوذ زیادی و ناعادلانه ای را بر روی حیات سیاسی و رسانه های کشورشان ایجاد کرده است و باعث شده است تا آنها تعیین کنند چه سیاستهایی دنبال شود و منافع چه کسانی تامین و منافع چه کسانی نادیده گرفته شود. باید خاطرنشان کنم این طبقه جدید قدرتمند و صاحب نفوذ بین المللی و طبقه حرفه ای حامی آنها از جهات مهمی با حکومتهای اشرافی فرق می کند. در این طبقه افراد زیادی هستند که خودساخته هستند. این طبقه شامل قهرمانان شایسته سالاری است. البته این طبقه جدید قدرتمند بین المللی بیشتر از مردان است. این گروه از ملیتها و قومیتهای مختلفی تشکیل شده است که تا صد سال پیش وجود نداشت. درصد پایینی از این افراد خود را در سیاست لیبرال و در نگرش، خود را مدرن و جهان میهنی تلقی می کنند. آنها تحت تاثیر گرایشهای قومی و مذهبی و ملی گرایی نیستند و در هر جایی از جهان که باشند راحت هستند. بسیاری از این افراد در همنوع دوستی خود صادق و موثر هستند. برخی از آنها نلسون ماندلا را از قهرمانان خود تلقی می کنند. برخی از آنها حتی از ریاست جمهوری باراک اوباما در آمریکا حمایت کردند. حتی برخی مرا عضو افتخاری گروه خود تلقی می کنند. اما مشکلی که وجود دارد بسیاری از این افراد در بخش مالی و تجارتهایشان به طور فزاینده ای از مردم عادی فاصله گرفته اند و درک درستی از چالشها و درد و رنج مردم عادی کشور خود ندارند و تصمیمات آنها در بستن فلان کارخانه یا انتقال منافع مالی به جایی که مالیات ندهند با کمک حسابداران یا وکلای بسیار گرانقیمت، یا تصمیم آنها برای بهره برداری از کارگران مهاجر ارزانقیمت، یا تصمیم به پرداخت رشوه، با ارزشهای انسانی همخوانی ندارد. در واقع آنها به فکر پیامدها و آثار این کارها و تصمیمات بر مردم عادی نیستند. آنهایی که تصمیمات جهانی را می گیرند ، از جای راحت و آرامی که زندگی می کنند، گاهی درد و رنج مردم عادی و ناراحتی را در صورت کارگر اخراج شده نمی بینند. در حالیکه برخی از مفسران غربی پایان تاریخ را اعلام می کردند و می گفتند پیروزی لیبرال دموکراسی اجتناب ناپذیر است و مزایای زنجیر عرضه جهانی را بر می شمردند، بسیاری از آنها نشانه های جوشش و شکل گیری موجی از واکنش مخالف را نمی دیدند. این واکنش مخالف و بازخورد منفی به شکلهای مختلف ظاهر شد. خشن ترین شکل آن به صورت حملات یازدهم سپتامبر ظاهر شد؛ شبکه های تروریستی فرا ملی و فرا مرزی ظاهر شد و ایدئولوژی آن مبتنی بر تفسیر انحرافی و تحریف یکی از بزرگترین ادیان و دعوای ادعایی نه فقط میان اسلام و غرب بلکه میان اسلام و مدرنیته، بود.
حمله آمريکا به عراق وضعيت را بدتر کرد
رئيس جمهور سابق آمريکا همچنين اذعان کرد حمله نادرست آمریکا به عراق و اشغال آن کشور وضعیت را بدتر کرد و جنگی فرقه ای را تشدید و تسریع کرد. روسیه که از زمان فروپاشی شوروی تحقیر شده و نفوذش کاهش یافته بود و از جنبشهای دموکراتیک نزدیک مرزهای خود احساس خطر می کرد، ناگهان شروع به خودنمایی کرد و کنترل استبدادی خود را تقویت کرد و در برخی موارد در امور داخلی همسایگانش مداخله کرد. چین که با موفقیتهای اقتصادی خود جرائت پیدا کرده بود، شروع به مقابله با انتقادات از کارنامه حقوق بشر خود کرد. چین اعلام کرد که ترویج ارزشهای جهانی چیزی جز مداخله بیگانگان و امپریالیسم تحت نام جدید، نیست. در آمریکا و اتحادیه اروپا چالشها علیه جهانی سازی ابتدا از طرف جناح چپ بود اما بعدا به شکلی قویتر از جناح راست برآمد. در نتیجه ما شاهد شکل گیری جنبشهای عوام فریب بودیم که تحت حمایت مالی میلیاردرهای دست راستی قرار دارند و همین سبب نفوذ آنها در دولتها و کاهش فشار و محدودیتهای دولتها بر منافع اقتصادی و تجاری آنها شده است . شاید بیشترین زیان این مسئله را در جریان بحران مالی سال 2008 شاهد بودیم که نتیجه رفتارهای غیرمسئولانه سردمداران مالی بود که باعث سالها دشواری و درد و رنج برای مردم عادی در سراسر جهان شد.
سیاست ترس و انزوا طلبی محبوبیت پیدا کرده است
اوباما همچنين خاطر نشان کرد با وجود اینکه اکنون اقتصاد جهانی به رشد سالمی رسیده است، اعتبار نظام جهانی و اعتماد به کارشناسان در جاهایی مثل واشنگتن و بروکسل، به شدت کاهش یافته است و سیاست ترس و انزوا طلبی محبوبیت پیدا کرده است و اکنون چنین سیاستی در حال رشد و گسترش است. سرعت حرکت این سیاست، تا چند سال پیش اصلا قابل تصور نبود. البته من از آن دسته افرادی نیستم که بخواهم هشداری اغراق آمیز بدهم بلکه فقط واقعیت را بیان می کنم. نظامها با محوریت حاکمی قوی و مستبد، رشد و رواج پیدا کرده است. درست است که این افراد با برگزاری انتخابات به قدرت می رسند، اما در واقع این ظاهری از دموکراسی است که حفظ شده است اما آنهایی که در قدرت هستند می خواهند همه پایه ها و نهادها و عرفی را که به دموکراسی معنا می دهد، تضعیف کنند.
سانسور و کنترل حکومتها بر رسانه ها در حال افزایش است
اوباما در ادامه افزود: در غرب احزاب دست راستی افراطی را می بینیم که نه فقط با تکیه بر شعار حمایت از تولید داخل و محافظت از مرزها بلکه با شعارهای تقریبا آشکار ملی گرایی نژادپرستانه سعی می کنند رای مردم را کسب کنند. هم اکنون بسیاری از کشورهای در حال توسعه الگوی خود را ترکیبی از نظام حاکمیت استبدادی چین با سرمایه داری کاسب مابانه قرار داده اند. در واقع چنین الگویی، به آزادی بیان تا زمانی که به منافع اقتصادی قدرتمداران لطمه نزند، نیاز دارد. ما می بینیم مطبوعات آزاد هدف حمله است. سانسور و کنترل حکومتها بر رسانه ها در حال افزایش است. رسانه های اجتماعی که زمانی به عنوان مکانیسمی برای ترویج دانش و آگاهی و درک و همبستگی بود، اکنون به ابزاری برای ترویج نفرت و پارانویا (ترس مرضی از دیگران) و جنگ تبلیغاتی و تئوریهای توطئه تبدیل شده است.
دو نگرش متفاوت از آينده بشريت
وي گفت: هم اکنون در جهان دو نگرش کاملا متفاوت از آینده بشریت در رقابت و تقابل با یکدیگر هستند تا ذهن انسانها را در سراسر جهان به سمت خود جلب کنند. این دو نگرش متفاوت درباره این است که ما چه کسی هستیم و چه باید باشیم. چگونه باید پاسخ دهیم. من در این خصوص به نگرش نلسون ماندلا و گاندی و کینگ و آبراهام لینکلن باور دارم. من به برابری و عدالت و آزادی و دموکراسی چند نژادی باور دارم که مبتنی بر این اصل است که خدا ، همه انسانها را برابر خلق کرده است و همه آنها حقوقی ذاتی و انکار ناپذیر دارند. باور من این است جهانی که با این اصول اداره شود، شدنی است و می توان از این طریق به صلح و آرامش و همکاری بیشتری دست یافت. من باور دارم که ما هیچ انتخاب دیگری جز حرکت در این مسیر نداریم. حرفهای من از روی احساسات نیست بلکه مبتنی بر واقعیات ملموس است. در واقع کشورهایی که بیشترین رضایت در میان مردمشان وجود دارد، همان کشورهایی هستند که نزدیکترین مسیر را به آرمانهای لیبرال و ترقی خواهی را دنبال کرده اند که اکنون درباره آن صحبت می کنیم و استعدادها و خدمات تک تک شهروندانشان را تقویت کرده و ارج نهاده اند.
تکنولوژی باعث نزدیکی هر چه بیشتر مردم به یکدیگر شده است
وي همچنين افزود: حکومتهای خودکامه و استبدادی بارها و بارها نشان داده اند که عامل رشد فساد هستند زیرا آنها پاسخگو نیستند. آنها مردم خود را سرکوب می کنند. آنها در نهایت درک و ارتباط خود را با واقعیت از دست می دهند و هر روز دروغهای بزرگتری می گویند که در نهایت نتیجه آن رکود و بحران اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و علمی می شود. نگاه به تاریخ و واقعیات نشان می دهد کشورهایی که بر اساس ملی گرایی افراطی و خارجی ستیزی اداره شده اند و دکترین آنها برتری قبیله ای و نژادی و قومی و مذهبی بوده است و بر اساس این اصول مردم را متحد نگه داشته اند، در نهایت این کشورها طعمه جنگهای داخلی یا خارجی شده اند. تکنولوژی را نمی توان در داخل یک بطری حبس کرد. تکنولوژی باعث نزدیکی هر چه بیشتر مردم به یکدیگر شده است و خبرها به سرعت منتشر می شود و مردم را به حرکت وا می دارد. چالشهای زیست محیطی خود به خود حل نمی شود. تنها راه برای حل مشکلاتی مثل تغییرات اقلیمی یا مهاجرتهای عظیم یا بیماریهای همه گیر، ایجاد سیستمها و نظامهایی برای همکاری بین المللی بیشتر است نه اینکه همکاریهای بین المللی را کمتر کنیم.