پخش زنده
امروز: -
اما شب به سحر چه تلخ می رسد ...
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکززنجان ؛ بهارکوله بارش را جمع کرده بود وقت رفتن بود
تقویم حکایت گرآن بود که فردا پنج شنبه آخرین روز هفته و آخرین روز خرداد است .
درختان گیلاس چه خودنمایی می کنند انگاردانه های سرخ را به دامن سبز گره زده اند .
شاتوت را نگویید که چه ریزشی به پا کرده است حیاط سرخ شده است از فداکاریش
چه عصر دلنشینی طبیعت چقدر اهالی را مدیون خود کرده است.
مادرهمچنان درتکاپوست ، آخر قراراست تا ماه آینده لیلا دختر پنجم خانواده را به خانه بخت بفرستد
لیلا هنوز ازوقتی نامزد شده به روی پدرخیره نشده است ازبس که دختر با حیایی است.
غلامرضا چند سال کوچکتراز لیلا پسر اول خانواده که ازصبح درباغ کارکرده است اگرچه خسته به نظر می رسد اما با لبخند ومزاحی حال خواهرش راجویا می شود از عروسی می گوید
غلامرضا دوسال است با دخترعمه اش ازدواج کرده ودریکی از اتاقهای خانه پدری ساکن است او اززندگیش راضی است همیشه می گوید خدا آنقدردوستش دارد که فرزند دوقلو به او هدیه داده است .
دوقلوهای غلامرضا زیاد شبیه هم نیستند اما شیطنت بچه گانه را درحیاط خانه براه انداخته اند .
زیردرختی که هردم شاتوتهایش می ریزند ودوقلوها دانه دانه به لب می گیرند .
واقعا زندگی چقد زیباست و در آرامش
محله هم جوانان خوب وتحصیل کرده ای دارد مثل پسر مشهدی قنبر که تابستانها را به طارم می آید واقامتگاه دانشجوییش تهران است .
همان طور که روزها داغ ترمی شوند وتیرنزدیک است ، برخی بچه محلها هم فارغ از توت وانجیر و زندگی روستایی تب فوتبال دارند ، فوتبال جام جهانی 1990 راکسی دنبال نمی کند مگراصغر پسر دانشجوی مشهدی قنبر
روستا ییان دنبال سوت زندگی خودشان هستند .
شب ودورهمی دختروپسر ونوه ها
حاج حسین پدرخانواده چایی به دست ازفردا می گوید بچه ها کار زیاد است، زودتر بخوابید
واهل خانه چشمک ستاره ها را به آرزوهایشان پیوند می زنند
بعضی چشم ها هنوز بسته نشده اند وتیرهای چوبی سقف را شمارش می کنند
اما شب به سحر چه تلخ می رسد ...
زمین می لرزد وآرزوها یکباره دفن می شوند .
30 دقیقه بامداد پنج شنبه 31 خرداد 69
زمین لرزه 7 و 4 دهم ریشتری ، رودبار و روستاهای اطراف گیلان وشمال غربی استان زنجان مرکز این واقعه طبیعی است
زلزله درشب و با ریشتر بالا وصعب العبور بودن منطقه عمق فاجعه را بیشتر می کند.
طبق آمارهای رسمی در این زمین لرزه درمجموع 35 هزارنفرکشته و حدود 60 هزارنفرزخمی شدند
تخزیب شدن 200هزارواحدمسکونی و500000 تن بی خانمان تنها گوشه ای ازخسارات زلزله بود.
این زلزله که تنها دریک دقیقه احساس شد چندین شهر وروستا رابا خاک یکسان کرد وچندین خانواده را داغدار وآواره
ازخانواده حاج حسین با 10 فرزند و 14 نوه تنها یک صدا باقی می ماند باپای شکسته وسری خونین وآ ن هم یکی از دوقلوهای غلامرضا بود.
ازسرکوچه تا ته محله تنها صدای پرندگان است که باقی مانده است درختان هم ریشه کن شده اند .
درطارم زنجان 13 هزار 658 نفر کشته و 305هزارنفربی خانمان شدند .
مدیر کل بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان زنجان می گوید: این زمین لرزه به قدری سنیگین بود که بسیاری ازهموطنان به علت رانش زمین درزیرخاک مدفون شدند .
صنعتی منفرد می افزاید: پس از وقوع زلزله درهمان سالها حدود 19 هزار واحدمسکونی درطارم احداث و4هزار واحد هم تعمیرمی شوند .
وی می گوید: هم اکنون 10هزار و331 واحد مسکونی روستایی درشهرستان طارم وجود دارد که 5هزارو 721 واحد که نیمی از واحدها را شامل می شود مقاوم سازی شده اند.
مدیرکل بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان زنجان می گوید: اولویت درحوزه روستایی توجه به مقاوم سازی مسکنهای روستاییان است ودراین زمینه به خانوارها تسهیلات5 درصدی تا سقف 18 و20میلیون تومانی ارائه می شود .
پس از 27 سال حال طارم خوب است و مردمانش اگرچه درد بی پدری وبی مادری وازدست دادن اقوام را هنوز فراموش نکرده اند اما همچنان زیر درختان زیتون دلشان را صفای دوباره بخشیده اند .
طارمیها آستین همت بالا زده اند و اکنون 40 درصد زیتون 25 درصد سیرکشوردردستشان است گیلاس وشاتوت و انجیر هم که جای خود دارد .
ربابه مادر 55 ساله که چین وچروک چهره اش حکایت بارغم گذشته است می گوید: هیچکس حال مرا درک نخواهدکرد درزلزله طارم من 38 عضوخانواده ام را که نزدیکترین ودرجه یک ترین بودند ازدست دادم.
شوهرم 5 فرزندم ، پدرومادرم ،خواهروبرادرم خاله هایم که همسایه مان بودند برادرشوهروخانوادهایشان همه رفتند ومن تنها باردیگر زندگی را مثل همه طارمیها دوباره آغازکردم.
ربابه می گوید : چند ماه پیش که زلزله کرمانشاه را دیدم گفتم باید من بروم آنجا کودکان زیادی صغیر شده اند ومادران زیادی داغدار
اومی گوید: علی رغم اینکه سخت بود رفتم دریک هفته ای که درکرمانشاه بودم تا می توانستم به آنها کمک کردم.
این روزها که سوت داورهای بازی 2018 فوتبال جهان را به لرزه درمی آورد اصغر پسر مشهدی قنبر حال دیگری دارد
اومی گوید: کاش خانواده ام درزلزله جان خود را ازدستن نمی دادند ومن اکنون درکنارشان فوتبال 2018 را می دیدم کاش ...
از خانواده حاج حسین ، محسن قل 2 ساله پیدا می شود تا خانه وباغ را دوباره باهمت احیا کند اواکنون 29 ساله است وخود پدر 3 فرزند
اومی گوید: پس از زلزله یکی ازاقوام دور که ساکن زنجان بوده اورا با خود میبرد وبزرگ می کند محسن می گوید چیزی از شب حادثه درخاطرش نیست ولی چندسال قبل پس ازاینکه تشکیل زندگی می دهد دوباره به طارم وخانه پدربزرگ برمی گردد وبا تسهیلات روستایی خانه را دوباره ازنومی سازد .
شاتوتهای خانه حاج حسین هم اگرچه تازه کاشته شده اند اما نوید روزهای خوش را با خود دارند .
تا شقایق هست زندگی باید کرد .....
*معصومه امینی