پخش زنده
امروز: -
این روزها صدای تیشه هایی که سینه تاریخ سرزمینم را می شکافد از گوشه و کنار چهارمحال و بختیاری به گوش می رسد
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز چهارمحال و بختیاری، بقعه مذهبی "حمزه علی" که قدمت آن به چهار قرن پیش می رسید در ضلع غربی و به دور از چشم روستائیان، حفاری و بنای تاریخی آن در دل شب تا صبح به تلی از خاک بدل شد.
چیزی از آن نگذشته بود که دستان ناپاک مسلح، خاک تپه باستانی بَردَنکان شهر هفشجان را در سکوتی وهم انگیز به توبره کشیدند؛ همان تپه ای که کارشناسان میراث فرهنگی آن را بزرگ ترین حفاری غیرمجاز کشور نام نهادند.
روزهایی چند نمی گذشت که بدسگالانی سیه دل، آرامش خفتگان گورستان کُرّان را برهم زدند؛ اردشیر آخوندی باستان شناس کهنه کار می گوید: آن قطعه سنگی که نقش سپر و سوارکار با خود داشت و از این گورستان به یغما رفت، معتبرترین گواهی بود که ثابت می کرد این هنرمندی ها، علاوه بر قاجار در روزگار صفویه هم رایج بوده است.
همان سنگ قبری که به گواهی شهرانی دهیار روستای کُران،400 سال قدمت داشت و هشت سال پیش به هنگام اجرای طرح های عمرانی در قبرستان قدیمی این روستا نقاب از خاک بیرون کشید؛ شبیه همان بلایی که بر سر سنگ قبرهای هزار ساله نخستین گورستان مسلمانان در روستای سفیدچاه بهشهر استان مازندران آمد.
یک دست صدا ندارد و دزدان تاریخ هم پاورچین پاورچین در معبرهای تاریخی گام بر می دارند، چون دیارم به تعداد سه برابر انگشتان دو دست مراقب تاریخی بیشتر دارد، پس چه انتظاری می توان داشت. به گمانم سارقان تاریخ هم فهمیده اند دستمان خالیست. خیلی خالی!
کافیست پای درد و دل های عسگری بنشینیم! دلش خون است و چشمش نگران! صاحب اختیار میراث فرهنگی استانم را می گویم؛ او که باید هم به درد و دل های اهل صنایع دستی برسد، انتظارات گردشگران را پاسخ دهد یا پنجه در پنجه تاریخ دزدان بیندازد.
دیر زمانی نبود که مدافعان تاریخ، گورگای تپه شهر کیان را نگاهبان بودند که سارقان هویت، فرسنگ ها دورتر مواریث «چشمه گاوی» منطقه شیدا را به تارج بردند و آن گاه که محافظان باستان شناسی به «کاروانسرای رباط» فرخشهر رفته بودند تا سرگوشی آب دهند، دزدان گنج یاب سر بر دخمه های «دوتو» در شهرکرد برده بودند.
باید می آمدی و می دیدی! هرچند باورش سخت بود، خیلی سخت!
هنوز مُهر بی آبرویی مخربان محوطه باستانی شهر بلداجی خشک نشده است که نامه اعمال سارقانی دیگر گشوده می شود.
اینجا یک بام و چند هواست.
هرچند بر بام ایران ایستاده ایم اما به هر سو می رویم، پشت سرمان دستان ناپاک در جیب تمدن تاریخی سرزمین مان فرو می رود.
وقتی از متولی میراث فرهنگی چهارمحال و بختیاری بپرسی تکلیف چیست و چه باید کرد؟
پاسخ می دهد: فرهنگ، فرهنگ، فرهنگ.
و باز اگر بپرسی در مقابل فرهنگ دزدان، کدام چاره، چاره ساز است؟
از نصب دوربین و دزدگیرهای الکترونیکی، سرکشی و حفاظت های فیزیکی سخن به میان می آورد که اعتبار میلیاردی نیاز دارد؛ هر چند انبان مالی اش خالی و دستش برای جذب مراقبان جدید بسته است.
در میان گیر و دار همین گفت و شنودها بودیم که سرقت های سریالی ادامه داشت؛ سنگ نبشته رُخ، آن هم ریشه کن شد اما آنقدر گران بود که دزدان را در بردنش ناکام گذاشت، آخر باید در دیواره شمالی کوه رُخ می ماند تا به آیندگان بگوید که این راه را شاه عباس دوم صفوی در سال 1062 هجری قمری بنا نهاد. هر چند چهره این سنگ نبشته از جفای دزدان تاریخ بی نصیب نماند و با سر رسیدن مراقبان تاریخ استان سارقان پا به فرار گذاشتند.
رویدادی که مشابه اش را در سال های اخیر «پیربکران» اصفهان و «بابل» مازندران به یاد دارند، با این تفاوت که آنجا با چهارمحال و بختیاری فرسنگ ها فاصله دارد.
حالا دیگر حفظ تمدن و تاریخ سرزمینم دغدغه خاطری برای همگان شده، تا آنجا که سید حسین صالحی صاحب عصارخانه قدیمی فرخشهر، می گوید: گذاردن نگهبان برای هریک از آثار تاریخی منطقی نیست، چرا که خیلی از آثار دور از شهرها و یا در دل کوه ها هستند، اما باید مسئولان فکری به حال این میراث آیندگان بکنند.
مهدی افضلی یکی از فرهنگیان شهرکردی هم می پرسد چرا میراث فرهنگی، سنگ نبشته ها و سنگ مزارهای قدیمی را به گنجینه منتقل نمی کند؟
اما عسگری مدیرکل میراث فرهنگی استان انتقال اشیاء تاریخی فرهنگی به گنجینه را آخرین اقدام حفاظتی می داند؛ چرا که هر قبرستان، اثر و بنای باستانی به نوعی موزه ای تاریخی فرهنگی است و بر اساس قوانین حفاظت و مرمت آثار تاریخی، برچیدن و گردآوری آن ها به لحاظ هویتی ایراد دارد و با قوانین حفاظت و مرمت همخوان نیست.
به گواه آمار پهنه چهارمحال و بختیاری مخزن الاسرار چهار هزار و 800 اثر تاریخی شناسایی شده و 750 اثر ثبت ملی شده است که با 16هزار و533 کیلومتر مربع گستره در زاگرس مرکزی پراکنده است و اگر هزار چشم شوی آخر جایی از چشمت می افتد و دزدان کارشان را می کنند.
بیچاره آنان که این تمدن و تاریخ را برایمان به امانت گذاشتند تا ما بیدار باشیم و آن ها بخوابند...