پخش زنده
امروز: -
آب یا نفت؟ تا 20 سال پیش، مهمترین سرمایه ملّی کشورها، انرژی بود امّا در آیندهای نزدیک، آب را با نفت معاوضه خواهند کرد!
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما خبر بحران آب ، هشداری است که از کارشناسان محیط زیست مدام می شنویم.
به راستی بین آب یا نفت، کدام یک حیاتی است؟! برای جایگزینی انرژی نفت، انرژیهای ارزان متعدّدی در دسترس بشر است امّا برای آب، جایگزینی هنوز کشف نشده است و 72 درصد حجم بدنمان را هم آب تشکیل می دهد.
کشور در حال توسعه ما در کمربند خشک جهان قرار دارد و میزان بارندگی آن هم یک سوّم متوسط جهانی است.
آب، منشأ حیات و زیربنای توسعه است ولی متأسفانه با وجود علم به کمبود آب به دلیل ضعفهای مدیریتی و فرهنگی، سه برابر متوسط جهانی، آب مصرف میکنیم! و صورت کسر یک سوّم بارندگی را با افزودن عدد سه برابری مصرف آب، ساده می کنیم و بحران کمبود آب را لاینحل!
چرا دریاچه ارومیه خشک شده است و احیا نمی شود؟ باور کنیم در سدسازی افراط کرده ایم و رگ های حیاتی دریاچه را زده ایم!
در کشور ما، احیای تالابها و دریاچه ها از جمله دریاچه ارومیه، وظیفه ملّی است.
مسئولان در روند نصب کنتورهای هوشمند بر سر چاهها و گسترش آبیاری مدرن و قطرهای، دچار ضعف هستند و از 250 هزار هکتار اراضی قابل آبیاری نوین در آذربایجان شرقی، فقط 50 هزار هکتار را به این نوع آبیاری، تجهیز کرده اند و همچنان، حدود 90 درصد آب کشور در بخش کشاورزی با بهره وری کم، اسراف می شود و مردم هم با مصرف سرانه 300 لیتر در روز از استانداردهای جهانی مصرف بهینه ، فاصله دارند.
خشم طبیعت زخم خورده از دست ما
آذربایجان، سر ایران است و چشمان این سر از دست گرد وغبار نمک می سوزد.
شوری 800 میلیارد تن نمک در بستر دریاچه ارومیه ، کم نیست؛ چشمهایمان را به عنوان یک انسان، باید بشوییم و جور دیگر ببینیم.
هیچ کسی، نمک بر روی چشم و زخم خود نمی پاشد؛ امّا خشم طبیعت، چرا! طبیعت زخم خورده دریاچه ارومیه از دست همه ما اسرافکاران آب، خشمگین است.
طبق اظهار نظر علی قنبری، رییس اداره پیشگیری از سرطان وزارت بهداشت در سال 1392، استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، تهران و اصفهان، سرطان خیزترین مناطق کشور هستند.
نکند هیولای سرطان از بستر نمکی دریاچه به پا خاسته است و می خواهد غوغا کند.
طوفانهای نمکی تا شعاع 500 کیلومتری قابل پخش است و چشمان بیدار 14 میلیون نفر را از شمال غرب تا مرز تهران و مرکز کشور تهدید می کند.
فروش ارزان آب مجازی و پنهان
تحقیقات اسنادی و کتابخانه ای نشان می دهد: این دریاچه، 60 رودخانه دایمی، فصلی و دوره ای دارد که شاهرگهای حیاتی آن هستند و ما با 62 سد خودساخته، جلوی آنها را گرفته ایم و تازه، 40 سد دیگر را هم در حال مطالعه داریم!
حفر 88 هزار حلقه چاه در حوزه آبریز دریاچه و آبیاری فله ای، حاشیه دریاچه را به آبکش تبدیل کرده است و هنوز خبر چشمگیری از نصب کنتورهای هوشمند بر چاهها، آبیاری مدرن و قطره ای نیست و محدوده های ارومیه، میاندوآب و تبریز، بیشترین دست اندازی را به منابع زیرزمینی آب دارند و همچنان، 89 درصد آب حوزه را در بخش کشاورزی اسراف می کنیم!
1002 روستای آذربایجان شرقی در اطراف دریاچه هم بیشترین آسیب را دیده اند و اینجا، دیگر، قایق ها به گل نمی نشینند و به دور از چشم مسافران و مهاجران روستایی، تنها و تنها، غریبانه به نمک می نشینند و به کسی سواری نمی دهند.
مرتضی موسوی مدیرکل دفتر مدیریت بهم پیوسته حوزه آبریز دریاچه ارومیه معتقد است: توسعه اراضی در خشک شدن دریاچه بسیار موثر بوده است؛ چنانکه 320 هزار هکتار اراضی زراعی و باغی حوزه دریاچه ارومیه قبل از انقلاب به 500 هزار هکتار بعد از انقلاب افزایش یافته است.
به زبان ساده، مصرفمان زیاد شده است و آب این حوزه را در قالب محصولات آب بری مانند سیب، هلو، زردآلو، آلوچه، پیاز و ... (آب مجازی و پنهان )، ارزان فروخته ایم و صادر کرده ایم، امّا دریغ از جبران مافات و بازگشت آب (خرید حتی یک جرعه آن) برای دریاچه.
هم اکنون با درآمد حاصل از محصولات کشاورزی فروخته شده در این سالها، حتی نمی توانیم یک هزارم آب رفته را به جوی برگردانیم!
سدسازی = رگ زنی دریاچه است
یکی از یافته های پژوهشی ستاد احیای دریاچه ارومیه، نشان می دهد: دیدگاه توسعه ای در کشور نشأتگرفته از دیدگاههای توسعه ای دههی 20 تا 60 میلادی قرن گذشته است؛ یعنی دوران احداث پروژههای بزرگ آبی ، در این دوران، تعداد زیادی از این طرح ها در نقاط مختلف جهان اجرا شداین دیدگاه، معتقد به مسلّط سازی انسان بر طبیعت به هر قیمتی است و حقّ حیات را برای موجودات دیگری که به آن آب وابسته هستند، نادیده میگیرد.
وزارت نیرو با نیرومندی خود، طرفدار انرژی است و وزارت کشاورزی هم طرفدار کشاورز و سبزی و سرسبزی! و به همین دلیل، سدها ساخته می شوند و آذربایجان شرقی، قطب سدسازی کشور می شود و سازمان محیط زیست هم، زورش به حفظ محیط زیست نمیرسد؛ چون، تنهاست!
سدها، همچون بانکهایی هستند که بعد از بلوکه کردن سرمایه محیط زیست یعنی آب، آن را با کارمزد بالا هم به خود محیط زیست قرض نمی دهند؛ چه برسد به قرض الحسنه!
ایجاد سد و معبر بر مسیر رودخانه ها، خشم طبیعت را برانگیخته است؛ سدها، سدّ راه احیای دریاچه هستند و با سنگ اندازی در مسیر رودخانه ها، مانع ورود حقآبه به دریاچه می شوند.
باور کنیم در سدسازی افراط کرده ایم و رگهای حیاتی دریاچه (رودخانه ها) را زده ایم!
از قدیم هم راست گفته اند که: آشپز که دو تا شد، آش یا شور می شود و یا بی نمک؛ در مورد این دریاچه، شوری نصیبش شده است سیاست بازی مسئولان هم، آشپز ناخوانده سوّمی است که هر از چندی، موجب تلخی کام آن می شود.
در برابر محیط زیست خشمگین، باید تسلیم شد که البته ما نمی شویم؛ درست است که از نعمت روشنایی برق و محصولات سبز کشاورزی برخورداریم و در این زمینه مشکلی نداریم اما اینها، همه به قیمت شوربختی دوّمین دریاچه شور جهان شده است.
به راستی این دریاچه خیلی با حیا و آبرودار است که هنوز نیمه جان افتاده و در کمای خود، نمی میرد تا مانع از دست رفتن آبروی ساکنانش شود! هر از چندی، دریاچه به رنگ خون می شود تا هشداری به ما بدهد و با رنگ سرخ خود، ترمزی بر سرعت زیاد مصرف ما بکشد؛ ولی ما، باز هم به غلط، رنگ سرخ را رنگ خون و حیات می نامیم!
تناقض های آماری متولّیان آب
فرخ مطلبی فر مدیرکل هواشناسی آذربایجان شرقی هم می گوید: امسال، متوسط بارندگی های آذربایجان شرقی نسبت به بلندمدت، 22 درصد رشد داشته است.
در این میان اما خلیل ساعی، کارشناس مدیریت بحران استان هم از کاهش 12 درصدی سطح آب دریاچه نسبت به سال گذشته خبر می دهد.
مجتبی جلیل زاده، معاون حفاظت و بهره برداری شرکت آب منطقه ای استان هم از صرفه جویی آبی 32 درصدی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه در آذربایجانشرقی خبر می دهد و می گوید: آب سدهای استان نسبت به پارسال، 10 درصد و روان آبها هم 10 الی 20 درصد کاهش یافته است!
وی، کمی بارش برف در زمستان 96 را دلیل این کاهش ها می داند.
رحیم شهرتیفر، معاون سیاسی- امنیتی استاندار آذربایجان شرقی هم از اجرای 44 طرح برای احیای دریاچه ارومیه می گوید.
آیا وقت آن نرسیده است از خود بپرسیم: چرا با وجود افزایش بارشها و اجرای 44 طرح احیا، همچنان روان آبها و تراز آبی دریاچه کاهش می یابد؟
قیمت هر قطره آب؟
فارغ از آمار و ارقام، تحقیق، مطالعه و مصاحبه با مسؤولان، با مشاهده میدانی این بیمار رنجور و ناتوان و توصیف حال و احوالش، نمیدانم به کدامین گوشه این تصویر تلخ روزگار، پناه ببرم، جز قلم و کاغذ و درد دل! باید از عمق وجود از بالا به تصویر خشکیده دریاچه نگریست و گریست.
در مورد آب و دریاچه ارومیه، همیشه نیمه پر لیوان را دیده ایم و با اشتهای بالا نوشیده ایم؛ امّا اینک، باید نیمه خالی آن را - که در دهه 70 از 30 میلیارد مترمکعب آب برخوردار بود و حالا در سال 97 به 2 میلیارد مترمکعب رسیده است، - ببینیم و همه و همه در پر کردن آن و سایر تالابها و دریاچههای کشور، نگاهمان انسانی و علمی باشد؛ نه شعاری و سیاسی!
آب، تنها مایعی است که هیچ دانشمند و کارخانه ای، توان تولید آن را ندارد و هیچ سازمان بورسی بر روی آن نمی تواند قیمت بگذارد! آب، مثل نفت، بوی دلار کدخدا نمی دهد که قیمتش را نوسانات ارزی تعیین کند؛ نبودش، نبود زندگی است؛ بوی آب، بوی حیات است و خدا.
در این میان باید با صرفه جویی سپاسگزارش باشیم و قطره قطره اش را بر دیده منّت بگذاریم که قیمت هر قطره اش یک دنیاست.
گزارش از : رسول مهدی نژاد