پخش زنده
امروز: -
پسرم! دیدار آخرمان است؛ دیگر نمی توانم روی ماهت را ببینم. برای یک مادر خیلی سخت است که رضایت بدهد تا فرزندش دیگر نفس نکشد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ روزی که قرار است دیگر نباشم، می خواهم هر تکه از من، در وجود کسانی منتشر شود که می توانند از زندگی عکس های جدیدی بگیرند. لطفاً اگر یک روز چشمانم به روی این دنیا بسته شد، آن ها را به کسانی بدهید که هرگز طلوع و غروب زیبای خورشید را تجربه نکرده اند، کسانی که دیدن صورت مهربان مادر، برایشان به حسرتی بزرگ تبدیل شده است و همیشه با تصوری از آن زندگی کرده اند.
لطفاً نگذارید از قلبی که این گونه با حرارت می تپد، تنها خاکستری در زیر خاک باقی بماند؛بگذارید این قلب باز هم گرم ، در سینه ی دیگری عشق را تجربه کند؛ من می خواهم در وجود تو، نفس بکشم، لطفاً مُهر باطل شد را این قدر زود بر وجود من نزنید.از زمانهای بسیار دور، اندیشه ی پیوند عضوِ از کار افتاده، به وسیله اشیاء و اعضای مصنوعی یا عضو طبیعیِ سالمِ انسانهای تازه درگذشته، وجود داشته است که آثار به جای مانده از آن روزگاران، این امر را اثبات می کند.
در موزه (لوورِ) پاریس ظرفی وجود دارد که متعلق به (چهار قرن قبل از میلاد مسیح) است و معلولی را با یک ساق پایِ چوبی نشان میدهد، در تابلوی نقاشی ای که در موزه (پرادو) "مادرید" نگهداری میشود، صحنه ای از شهر "دمشق" در (قرن سوم پس از میلاد) طراحی شده است که پزشکان در حال پیوند پای یک سیاه پوست مرده به بدن سفید پوستی هستند که با پای له شده در حال مرگ است. ظاهراً این پیوند موفقیت آمیز بوده و در جهان مسیحیت آن را معجزه "سنت کاسمس" و "سنت دامین" مینامند.
مسلمانان نیز در "عصر تیموری" برای نخستین بار موفق شدند تا بینیِ قطع شده ای را پیوند بزنند و به دنبال آن جهانِ غرب، جراحی پلاستیک را از مسلمانان فرا گرفت .و کارِ پیوند و کشت اعضاء به صورت جدید از نیمه دوم قرن حاضر ( ۲۶ دسامبر ۱۹۵۲) با پیوند کُلیه ی مادری به فرزندش آغاز شد . این برای اولین بار در تاریخ پیوند کُلیه بود که به جای برداشت کلیه از تن یک مرده، از تن "ژیلبرت رنار" مادر "ماریوس رنار " برداشته شد.
اما به دلیل پنهان ماندن پدیده ی ردِ پیوند (پراندن) در (۲۷ ژانویه) تشنج کرد و جان سپرد. (17) فردِ پیونده شده ی کلیه، هم که بعد از او کلیههای پیوندی دریافت کرده بودند بر اثر پدیده ی پراندن، یکی پس از دیگری فوت کردند. تا این که در (۲۳ دسامبر ۱۹۵۴ ) پزشکان جراح به بیماری که کلیههایش را از دست داده بود، کلیه برادر دوقلویش را پیوند زدند که چون بافتها و نسوج بیمار با عضو پیوندی بیگانه نبودند، پیوند کلیه با موفقیت انجام شد.
در ایران نیز گرچه درنوشته های بزرگان و شخصیت های برجسته ی پزشکیِ قدیمِ ایران، از جمله حکیم "ابن سینا" و "اسماعیل جرجانی " اشاراتی وجود دارد که می تواند به عنوان اولین برداشتِ مبهم، از مسأله انتقال اعضاء باشد؛ ولی پیوند اعضاء به مفهوم کنونی آن یعنی جایگزینی یک عضو با عضو مشابه، درطب ایران درسال (1314 ) با انجام پیوند قرنیه به وسیله ی استادِ صاحب نامِ جراحیِ چشم و پایه گذار چشم پزشکیِ مدرن، در ایران، شادروان دکتر "شمس" در" بیمارستان فارابی تهران" انجام شد.
نخستین لایحهی پیوند اعضای افرادِ فوت شده در سال (1372) به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد و چهار سال پس از آن نیز آئین نامه ی مرکز دیالیز و پیوند اعضاء تدوین شد. پس از طی تغییر و تحولات بسیار و در سال (1381) شبکه ی فراهم آوری اعضای پیوندی ایران شکل گرفت.
و به این ترتیب با پیگیری های دکتر "ایرج فاضل" که به نام "پدر پیوند اعضاء در ایران" شناخته میشود، روز (31) اردیبهشت ماه، مصادف با روز صدور فتوای امام خمینی (ره) مبنی بر جایز بودن پیوند اعضاء، به عنوان "روز ملی اهدای عضو" نامگذاری شد.
وقتی پای کلام نورانی وحی می نشینی، واژه هایی مثل نوع دوستی، همدلی، بخشش تو را به دنیایی می برد که انسانیت و مهربانی نام دارد.
"یک کارشناس مذهبی" با اشاره به بخشی از این آیه ی زیبا از سوره ی شریفه ی مائده که هـر کـس نفـسی را زنده کند، انگار تمـام مـردم را زنـده کـرده اسـت، می گوید: با توجه به این گونه آیات و نیز روایات متعدد، درمی یابیم که خداوند متعال نسبت به حیات بشر توجه ویژه ای داشته و بـرای زنـده ماندنِ شخص، حتی بعضی از محرمات مانند: خوردن گوشت مـردار در شـرایط خـاص را بر او مباح کرده و نیز برخی از عبادات از جمله روزه برای شـخص مـریض و نـاتوان را حرام شمرده است.
"طیبه امامیان" تصریح کرد: با توجه به نگاه ویژه اسلام به موضوع زندگی بخشی و ایثار، بسیاری از فقها مسأله ی مالکیت انسان بر اعضای بدن خویش، به شرط رضایت و ادامه زندگیِ اهدا کننده ی عضو و ضرورت زندگی بخشی، به فردی دیگر را یک هدف عقلایی می دانند و علاوه بر مجاز شمردن این عمل، آن را نوعی ایثار نیز قلمداد می کنند.
مسأله پیوند اعضا، یکی از موضوعات مهم شرعی است که در زمان پیغمبر خدا (ص) و حتی فقهای گذشته به شکل امروزی مطرح نبوده؛ اما با توجه به پیشرفتهای علم پزشکی و پیوند عمیقی که بین فقه اسلامی و امر سلامت انسان به وجود آمده است، از دغدغه های بزرگ جوامع اسلامی عصر حاضر است و فقهای معاصر با توجه به آیات و روایات، بررسی قواعد و متون فقهی و برداشتهای اجتهادی خود، با رعایت شرایطی آن را جایز میدانند.
اولین شرطی كه برای اهدای عضو وجود دارد، رضایت شخص داوطلب است؛ "سید مصطفی طباطبایی نژاد"، "عضو كمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی" با اشاره به این مطلب ادامه میدهد: شرط دوم برای اهدای عضو، این است كه داوطلب، اعضای بدن خود را به هركس كه بخواهد، اهداء و در مقابل، مبلغی نیز دریافت كند و اگر اعضای بدن، بدون رضایت فرد و یا خانواده ی قانونی او از بدنش خارج شود، به منزله ی نقص عضو كردن و تخلف است که با توجه به هركدام از اعضاء بدن، دیه خاصی نیز برای مجازات فرد خاطی در نظر گرفته شده است.
"زینب اسدی" وکیل پایه یک دادگستری ایلام" با اذعان به این که پیوندهای عاطفی، خانوادگی و عقاید شخصی در خصوص اکراه از برداشت اعضای عزیزان و وابستگان، در کنار هزینههای بالای عمل پیوند و نگرش عرفی نامناسب به پدیده مرگ مغزی از عواملی است که ضرورت تدوین قانونی جامع، توأم با ضمانت اجراییِ مناسب را افزون بر فرهنگ سازی برای مهیا کردن بستر پذیرشِ عرفیِ پیوند اعضا، ضروری می کند، افزود:آییننامه اجراییِ قانون «پیوند اعضای بیماران فوتشده و بیمارانی که مرگ مغزی آنها مسلم است» اگرچه گامی بلند در قانونی کردن عملِ پیوندی و تبیین سازوکار حاکم بر آن است، نسبت به موضوع پیوند اعضا و مسائل بسیار گسترده حقوقی و اخلاقی آن، خلاصه و مجمل به نظر میرسد که لازم است برای حفظ حقوق نیازمندان عضو پیوندی و پیشگیری از سوء استفاده ی سودجویان، مورد توجه جدی قرار گیرد.
"یک کارشناس علوم اجتماعی" اظهار کرد: نوع دوستی یکی از عوامل انگیزشی مهمِ اخلاقی و اجتماعی در میان اهداء کنندگان عضو است.
"فریبا جوادی فر" تشریح کرد: ترویج فرهنگ اهداء عضو، علاوه بر افراد متخصص و باتجربه و امکانات و ابزار مادی، به عواملی مانند: اعتماد، تعهد و مسئولیت پذیری هم نیازمند است. کارشناسان معتقدند، در ایران، سالانه (۱۹) هزار بیمار در لیست انتظار هستند، که از این تعداد،( ۲ هزار و۷۰۰ ) مورد موفق به انجام عملِ پیوند می شوند و در این میان پیوند کلیه دارای سهم بیشتری نسبت به سایر اعضا است.
" دکتر سعیدی" در پاسخ به باور بیشتر مردم جامعه، در خصوص احتمال بازگشتِ افرادی که دچار مرگ می شوند، گفت: این دسته از بیماران، طی چند ساعت یا حداکثر چند روز به خاطر ایست قلبی- تنفسی فوت میکنند و تاکنون هیچ بیماری از مرگ مغزی بازنگشته است. وی تأکید کرد: این شبهه در خصوص بیمارانی ایجاد شده که از کُما به هوش آمدهاند، اما باید دانست که در این افراد علت کما مرگ مغزی نبوده است.
"مدیر انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی استان" با اشاره به نبودِ بخش پیوند در بیمارستان های استان گفت: بیماران برای انجام عمل پیوند باید به تهران بروند.
"دکتر عبدالخالق کیخاوندی" تشریح کرد: انجام اقدامات اولیه و تکمیل پرونده ی ثبت نام، برای قرار گرفتن در لیست عمل پیوند در درمانگاه خیریه حضرت زهرا (س) انجام می شود و تمام خدمات و مراقبت های پس از عمل نیز به صورت رایگان به افراد پیوندی ارائه می شود.
"وی" اذعان کرد: در استان ایلام، خرید و فروش عضو که تنها در قالب (کُلیه) است، نسبت به اهداء، شایع تر است و اهداء عضو به صورت موردی، آن هم از طریق اقوام درجه یک بیماران بوده است.کیخاوندی تصریح کرد: از هر (10) نفر جوانِ متولد سال (1372) به بالا، چهار نفر برای فروش (کُلیه) اقدام می کنند که متأسفانه این آمار رو به افزایش است.
"به گفته وی": قیمت (کلیه) 18 میلیون تومان است که با چانه زنی این رقم به 30 میلیون تومان نیز می رسد."کیخاوندی" انگیزه ی افراد فروشنده ی کلیه را بر اساس اظهارات آنان، به دست آوردن سرمایه ای برای کسب و کار و فرار از فقر و بیکاری عنوان کرد.
"مدیر درمانگاه خیریه حضرت زهرا (س) استان ایلام نیز با اشاره به این که تمام هزینه های بیماران کلیوی و افراد پیوندی از طریق درمانگاه پرداخت می شود، از خیرین استان خواست تا به یاری انجمن حمایت از این بیماران بیایند و در صورت تمایل از نزدیک، در جریان وضعیت زندگی بیماران نیازمند قرار بگیرند و به یاری آنان بشتابند.
"امیدعلی عوضی" خواستار اطلاع رسانی و فرهنگ سازی بیشترِ رسانه ها به ویژه صدا وسیما نیز شد و شنیدن صدای افراد نیازمند و بی بضاعت را هنرِ بزرگِ جامعه ی بشریت توصیف کرد.
و اما قصه ی "علیرضا محمدی" جوانِ ایلامی که پس از مرگ مغزی، به (8) نفر زندگی دوباره بخشید، و اقدام نیکوی شهردار ایلام نیز در نوع خود شنیدنی است.
خانواده ی سخاوتمندِ او که می خواستند، عطر بخشش را در کوچه و خیابان های شهر پراکنده کنند، تا این عطرِ خوشبو به مشام همگان برسد، از شهردار ایلام خواستند تا یکی از اماکن عمومی را به نام او نامگذاری کند."طالب صادقیان" شهردار ایلام تنها پس از دو هفته از طرح این درخواست اعلام کرد: پروژه عمرانی پارکی به نام "علیرضا محمدی" که در مجاورت دانشگاه آزاد اسلامی قرار دارد رو به پایان است؛ که به زودی با اتمام کاشت فضای سبز و نصب المانی مفهومی با حضور خانواده ی آن مرحوم و مسئولانِ استانی افتتاح خواهد شد.
و اما آن جا که هنرمند، هنرِ بزرگِ "بخشش" را در صحنه ی واقعی زندگی، روبه روی چشمان مخاطبانش قرار می دهد، به نمایشی فراموش نشدنی تبدیل می شود.
زنده یاد "عسل بدیعی" یکی از این هنرمندان باسخاوت است که نه تنها اولین بازی اش را در فیلمی به همین مضمون آغاز کرد؛ بلکه خودش نیز با گرفتن کارت اهداء عضو، سکانس آخر عمرش را در حالی به پایان رساند که علاوه بر یاد و خاطره اش، اعضای خود را نیز در جان و تن مردمی که سال ها هنرش را به آن ها هدیه کرده بود به یادگار گذاشت....
تماشای قد کشیدنش، لذتی داشت که به تمام دنیا می ارزید. من – رمضان علی درویش پروری – روز به روز قامتم خمیده تر می شد و او رعناتر. دلم خوش بود که عصای دستم می شود؛ غافل از این که سرنوشت، خواب دیگری برایم دیده بود. محمدم جوان خوش آتیه ای که لیسانس هم گرفته بود.
او در غروبی تلخ، در حالی که در پیاده رو ایستاده بود، با برخوردِ موتور، ضربه مغزی شد و قرارِ جدا شدن از پدر و مادر پیرش را همانجا گذاشت.
"محمد" 7 روز در کُما بود و روزی که پزشکان مطمئن شدند که برگشتش دیگر محال است، من و مادرش، در مدت تنها یک ساعت تصمیم گرفتیم که اعضای جگرگوشه امان را اهداء کنیم.
دلمان نمی آمد که فرزند دلبندمان را به این زودی ها به خاک بسپاریم و به این ترتیب (43) عضوِ محمد، فرصت زندگی دوباره پیدا کردند. محمدِ من رفت؛ اما محمدهای زیادی به آغوش خانواده هایشان برگشتند و این به ما آرامش می داد.در حال حاضر با دو نفر از گیرندگانِ اعضای محمد ارتباط دارم. عزیزانی که به چشم فرزندِ خودم به آن ها نگاه می کنم و پدرانه به آن ها عشق می ورزم.
"زهرا یاریِ" (40) ساله - مادر محمد – از لحظه ی وداع با فرزندش می گوید: زمانِ امضای رضایت نامه ی اهداء عضوِ محمد و قطع کردن اکسیژنش رسیده بود. لحظات بسیار سختی بود و من باید آخرین حرف هایم را با او می زدم. پسرم! دیدار آخرمان است. دیگر نمی توانم روی ماهت را ببینم. برای یک مادر خیلی سخت است که رضایت بدهد تا فرزندش دیگر نفس نکشد؛ اما دکترها می گویند سرنوشت، بالأخره تو را از من می گیرد. برای همین است که نمی توانم قبول کنم تا دیگر قلبت نتپد، دیگر چشم هایت بسته شوند، نمی توانم تو را به خاک بسپارم و بروم ، بروم و منتظر بمانم که مادران زیادی با جگرگوشه هایشان خداحافظی کنند، در حالی که تو می توانی با سخاوتت، آن ها را به آغوش مادرانشان برگردانی... و بعد رضایت نامه را امضاء کردم.
"سکینه گل نظری" از روستای قجرِ ایلام، از محمد، یک (کُلیه) گرفته است. او می گوید: زمانی که دیالیز می شدم درد و رنج زیادی را تحمل می کردم و حتی نمی توانستم یک لیوان آب را با خیال راحت بنوشم اما حالا به لطف محمد و پدر و مادر عزیز و سخاوتمندش، طعم شیرین زندگی را با آرامشِ خاطر می چشم.
" خانم گل نظریِ 33 ساله" ادامه می دهد: پدرِ محمد، روزی 2 بار به من زنگ می زند و به دیدن همدیگر می رویم. او جای خالیِ پدرم را برایم پُر کرده است و من او را پدر، صدا می زنم.
" ولی الله رسول آبادیِ" (39) ساله، اهل روستای چنارقشلاقِ گرگان که به طورِ مادرزادی تک کُلیه بوده است و آن یک کُلیه نیز به مرور زمان، دچار عارضه می شود تا این که کارش به دیالیز نیز کشیده می شود. او هفت سال دیالیز کرده و یک بار هم عمل پیوند را پس زده است.
"ولی الله" هم یک کلیه از محمد گرفته است و به گفته ی خودش هفته ای دو بار، سرِ مزار محمد می رود و به این ترتیب از او قدردانی می کند.او می گوید: هنگامی که در اتاق عمل بودم و متوجه شدم که جوانی (22) ساله قرار است که برود و من با کلیه ی او زنده بمانم، شادی ام تبدیل به غم شد، احساسی که شاید تمام بیماران پیوندی که از مرگ مغزی عضو می گیرند آن را تجربه کرده باشند.
" ولی الله رسول آبادی" ادامه داد: رابطه ی بسیار نزدیکی با خانواده ی محمد دارم، به گونه ای که هر بار یکی از خواهر و برادرهای محمد، من را به خانه اشان دعوت می کنند و همدیگر را خواهر و برادر صدا می زنیم. من هم در هفته دو بار به پدر و مادر محمد سر می زنم.... و هنگامی که با فرزندت در پیاده رو راه می روی، گاهی خم شو و سنگی را از سرِ راه بردار.
اگر از تو پرسید چرا؟ بگو به خاطر این که کسی زمین نخورد. مهربانی ، نوع دوستی و بخشش زیباترین درس های آموختنیِ زندگی است.
*** زهرا پور اسماعیل