منافع روسيه در سوريه به اتحاد با ايران گره خورده است
با وجود طرح هاي امريکا در شرق فرات و جنوب سوريه و طرح هايش براي استيلا برمنابع گاز مديترانه، چالش هاي دمشق و به تبع آن مسکو در سوريه بدون کمک ايران حل شدني نيست.
هم زمان با تحرکات مقام هاي رژيم صهيونيستي در تماس با مقام هاي روسيه و سفر اخير آويگدور ليبرمن وزير امور خارجه اين رژيم به مسکو و فشار آنها براي خارج کردن ايران از سوريه، بخش زيادي از تحليل ها و گزارش هاي رسانه ها به اين موضوع با تکيه بر دوري روسيه از ايران يا تضاد منافع مسکو با تهران در سوريه اختصاص يافته است.
اما با توجه به شرايط ميداني و مواضع امريکا و متحدانش به نظر مي رسد اين فضاسازي ها بيش از آنکه واقعي باشد در چارچوب جنگ رواني براي تاثير گذاري بر وضعيت ميداني و امتياز گيري در ميز مذاکرات و اختلاف افکني ميان تهران و مسکو مطرح مي شود.
اوج اين فضاساي پس از آزادسازي غوطه شرقي و پس از آن آزادسازي منطقه حجرالاسود و اردوگاه يرموک در حومه دمشق از کنترل داعش و برقراري امنيت کامل در دمشق و آماده شدن ارتش سوريه براي عمليات در جبهه هاي جنوبي وبه ويژه درعا در مرز اردن و قنيطره در مرز جولان اشغالي کليد خورده و امريکا و رژيم صهيونيستي را به تکاپو انداخته است تا هر کدام به بهانه اي از اجراي اين عمليات جلوگيري نمايند. امريکا مدعي است که اين منطقه شامل مناطق کاهش تنش است در حاليکه گروههايي که در اين منطقه حضور دارند در فهرست گروههاي تروريستي هستند و دمشق حق دارد که حاکميت خود را بر اراضي سوريه گسترش دهد.
رژيم صهيونيستي نيز مدعي است حضور نيروهاي ايراني و حزب الله را در جنوب برنمي تابد و با اين عمليات مخالف است و بالاخره بر اساس مذاکراتي که ميان روسيه، اردن و امريکا در جريان است از سوي مقام هاي روس به ويژه سرگئي لاوروف گفته شد که فقط بايد ارتش سوريه در مرز با اردن و فلسطين اشغالي مستقر شود که اين دستاورد بزرگي براي دولت دمشق بود که در صورت اجرا بدون اينکه هزينه زيادي پرداخته شود مي تواند به نفع دمشق تمام شود.
در باره اين شرايط مي توان به نکاتي نيز اشاره کرد نکته اول اينکه پيش از اين هم در مذاکرات آستانه چنين اتفاقي افتاده و از آنجايي که يکي از طرف ها ترکيه بوده، در مذاکرات اين تصميم گرفته شده است که افراد مسلح با ترک حلب به ادلب بروند. اما از آنجايي که در جبهه جنوبي مهمترين حامي گروههاي تروريستي امريکا و اردن و رژيم صهيونيستي هستند اين مذاکرات با آنها برگزار شده است.
نکته دوم اينکه روش دمشق و متحدانش در برخورد با تروريست ها در ابتدا وادار کردن آنها به تسليم از طريق مذاکره و درغير اين صورت نظامي بوده در حال حاضر نيز در جبهه جنوبي مذاکرات برقرار است و اگر اين مذاکرات نتيجه ندهد ارتش سوريه وارد عمل خواهد شد.
نکته سوم اينکه بر اساس متن گفتگوي بشار اسد رئيس جمهور سوريه با شبکه روسيااليوم گه گفت دمشق تمامي خاک سوريه را آزاد خواهد کرد و در اين ارتباط بر شرق رودخانه فرات متمرکزشد مي توان حدس زد که منظور او اين بوده است اين نيروهاي امريکايي هستند که بايد سوريه را ترک کنند. چنانچه او در صحبت هايش نيز بر اين موضوع تاکيد کرد.
نکته چهارم اينکه بشار اسد درسخنانش گفت که نيروهاي ايراني درسوريه حضور ندارند بلکه اين افسران مستشاري هستند که به ارتش سوريه مشاوره مي دهند.
در چنين شرايطي است که از خيانت روسيه به ايران در خاک سوريه سخن گفته مي شود اما آيا اين فضاسازي مي تواند واقعي باشد؟ آن هم در حاليکه نخست بايد گفت امريکا اعلام کرده است همچنان در تنف در جنوب سوريه باقي خواهد ماند و از نيروهاي متحدش در شرق فرات نيز حمايت خواهد کرد و در ادلب نيز که معماي دهها هزار تروريست و پايگاههاي نظامي ترکيه در اين استان حل نشده و هر آن ممکن است اين گروهها دوباره به سمت دمشق حرکت نمايند و همه دستاوردها بدون ايران از بين برود.
دوم اينکه حضور امريکا در جبهه هاي جنوبي و شرق فرات يک معناي ديگر نيز دارد. امريکا از يکسو در شرق فرات و ديرالزور که داراي ذخاير نفت و گاز است متمرکز شده است و از سوي ديگر جبهه جنوبي را ترک نمي کند که آن هم در ظاهر حفظ امنيت رژيم صهيونيستي است اما در واقعيت به دليل کشف منابع عظيم گاز در درياي مديترانه است و بيشتر منابع گاز در سواحل سوري درياي مديترانه وجود دارد. از اين تمرکز جغرافيايي امريکا در خاک سوريه مي توان نتيجه گرفت هدف امريکا استيلاي بر منابع گازي منطقه است آن هم در حاليکه روسيه خود يکي از صادر کنندگان عمده گا بوده وحجم زيادي از گاز اين کشور به اروپا صادر مي شود و به همين دليل مي تواند با اهرم فشار انرژي هم از فشارهاي غرب در موضوعات مختلف نظيراوکراين يا الحاق کريمه به خاک خود بکاهد هم اينکه با فروش آن پوپايي اقتصادي اش را تضمين نمايد. و اگر قرارباشد استيلاي امريکا و رژيم صهونيستي بر منابع گاز درياي مديترانه رقم بخورد مي تواند جايگزني براي گاز روسيه بوده و اين کشور را تضعيف نمايد.
سوم اينکه درگیری ها همچنان در سوریه جریان دارد و آمریکا به صورت گسترده به دنبال پیاده کردن برنامه هایش درخاک این کشور است، همانطور که گفته شد نظاميان امريکايي در شرق فرات و جنوب سوريه همچنان مستقر هستند و قطعا تجزيه سوريه بدون حضور ايران بار ديگر در دستور کار قرار خواهد گرفت.
به نظر مي رسد در چنين شرايطي صحبت از خيانت روس ها به ايران را نبايد پذيرفت چرا که روس ها بدون ايران نه در صحنه ميداني و نه در صحته سياسي اين قدرت را نخواهند داشت که به تنهايي فعال مايشاء باشند و به نوعي منافع روسيه با منافع ايران در سوريه گره خورد ه است.
--------------------------------------------
رضا محمدمراد