پخش زنده
امروز: -
ایلان گلدنبرگ: هیچ نشانه ای دال بر این وجود ندارد که ترامپ و گروهش از «هنر توافق» در دیپلماسی بین المللی چیزی بدانند.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صداوسيما، فارن پالیسی با مقایسه خط مشی گروه ترامپ در مذاکرات تجاری چین با رویکردی که گروه اوباما در مذاکرات هسته ای ایران اتخاذ کرده بود، نوشت: هیچ نشانه ای دال بر این وجود ندارد که ترامپ و گروهش از «هنر توافق» در دیپلماسی بین المللی چیزی بدانند.
پایگاه اینترنتی فارن پالیسی در گزارشی به قلم ایلان گلدنبرگ نوشت: روزنامه نیویورک تایمز اوایل این هفته در گزارشی قابل توجه، همه راههایی را که دولت ترامپ از طریق آن مذاکرات تجاری پرمخاطره را با چین سرهم بندی کرد، توضیح داد. من کارشناس مسائل چین نیستم و چیز زیادی هم درباره تجارت نمی دانم، اما از مذاکرات دیپلماتیک کمی سر در می آورم. من عضو گروهی به ریاست جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا بودم که از سال 2013 تا سال 2014 تلاش کرد برای صلح بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها مذاکره کند اما شکست خورد، و با اینکه من عضو گروه مذاکره کننده درباره برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با ایران نبودم، اما بخشی از گروه بین سازمانی کوچکی بودم که سالها قبل از جدی شدن این مذاکرات روی این موضوع کار می کرد و در طول مذاکرات هم آن را به دقت زیر نظر داشت.
بر اساس این تجربیات، مسئله ای که در مذاکرات تجاری با چین بهت آور و چشمگیر بود، این بود که گروه اقتصادی ترامپ چطور در برداشتن تمام گامها در مسیر این مذاکرات اشتباه کرد. استیون منوچین، وزیر خزانه داری آمریکا، رابرت لایتهایزر، نماینده تجاری آمریکا، پیتر ناوارو، مدیر سیاست تجاری و صنعتی، لری کادلو، مشاور ارشد اقتصادی، و ویلبر راس، وزیر بازرگانی بررسی موردی را اجرا کردند که چگونه می توان مذاکرات بین المللی انجام نداد.
قصور در آمادگی (قبل مذاکرات)
عامل اصلی برای یک مذاکره موفقیت آمیز بین المللی، پیش از ورود به اتاق مذاکرات و با آمادگی که نتیجه آن، توافق و موضع مشترک اعضای گروه آمریکا است آغاز می شود. اما این کار آسانی نیست. هر موضوع دشواری، چه تجارت با چین، چه برنامه هسته ای ایران، پیچیده است، و ممکن است در بهترین مسیر پیش رو، اختلاف نظرهایی بین مقامات آمریکایی بروز کند. در واقع، وجود چنین اختلافاتی نشانه سالم یک روند سیاست سرزنده است. راه آماده شدن (برای چنین مذاکراتی) این است که بروکراسی امنیت ملی نشست های بین سازمانی برگزار کند و در این نشست ها، نمایندگان مختلف آژانس های مختلف گرد هم آیند و موضع و راهبرد آمریکا را بررسی ، درباره آن تبادل نظر و در نهایت در خصوص آن تصمیم گیری کنند. سپس مذاکره کنندگان می آیند و مذاکرات را تا زمانی ادامه می دهند که احساس کنند بدون راهنمایی از واشنگتن، نمی توانند پیشرفت بیشتری حاصل کنند که در آن صورت برای رایزنی های بیشتر با واشنگتن تماس می گیرند یا به کشور باز می گردند.
در مورد بحث های تجاری چین، گروه مذاکره کننده آمریکا متشکل از شمار زیادی از مقامات کابینه بود، و با توجه به اینکه آنها اختلاف نظرهای اساسی داشتند، تنها مقام ارشد برای حل این موضوع و ارائه دستورالعمل، ترامپ بود. متاسفانه او به خود زحمت نمی دهد وارد جزئیات شود و این نوع بن بست ها را بشکند، بلکه اغلب ترجیح می دهد فقط به آخرین نفری که به طور خلاصه به وی گزارش می دهد گوش کند. بنابراین دولت قادر نبود پیش از مذاکرات این اختلاف نظرها را حل و فصل کند، و گروه مذاکره کننده آمریکا بدون یک موضع واحد مشخص در گفتگوها با چینی ها شرکت کرد.
این دقیقاً بر خلاف چیزی است که ما از باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا دیدیم؛ رئیس جمهوری که به ویژه در خصوص مذاکرات هسته ای ایران به شدت درگیر جزئیات بود. ممکن است برخی به نحوی قابل توجیه اینگونه استدلال کنند که این امر در برخی مقاطع منجر به مدیریت ذره بینی شد. اما مذاکره کنندگان آمریکایی معمولاً می دانستند که موضع رئیس جمهور چیست و می دانستند که تا کجا می توانند پیش روند و چه زمانی باید راهنمایی های بیشتری از وی بخواهند.
چه می شود اگر اختلاف نظرهای اعضای گروه مذاکره کننده پیش از شروع مذاکرات رفع نشود؟ همانطور که روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد، در وسط نشست تجاری با چین، ناوارو و منوچین از اتاق خارج شدند و یکدیگر را به باد ناسزا گرفتند. زمانی که این اختلافات آشکار می شود، یک تاکتیک قدیمی، سوءاستفاده از این اختلاف و پیدا کردن مذاکره کننده ای است که انعطاف پذیرترین موضع را دارد، و این دقیقاً همان کاری بود که چین سعی کرد با تمرکز بر منوچین انجام دهد. آشکار شدن اختلاف نظر میان مذاکره کنندگان آمریکایی همچنین موجب سردرگمی چین شد. آنها درک نمی کردند آمریکا چه موضعی دارد و دقیقاً چه کسی به نمایندگی از آمریکا سخن می گوید. وقتی چنین چیزی رخ می دهد، همتای شما در مذاکرات رویکردی محتاطانه و موضعی سرسختانه و غیر قابل انعطاف اتخاذ می کند. اگر منوچین قولی بدهد، آیا چینی ها می دانند که با توجه به اختلافات داخلی، به این تعهد عمل خواهد شد یا خیر؟ اگر پاسخ منفی است، در آن صورت (چینی ها) بیم خواهند داشت تا امتیاز مهمی به طرف مقابل بدهند و ببینند که آمریکا این امتیاز را از آن خود کند و دوباره فرد دیگری از گروه مذاکره کننده آمریکایی بیاید و خواستار امتیازات بیشتر شود.
در دولت اوباما، ما در این خصوص بسیار عالی عمل کردیم. در روند صلح اسرائیل و فلسطین، اختلافاتی بین شورای امنیت ملی و وزارت خارجه وجود داشت، و زمانهایی بود که کری و سوزان رایس، مشاور امنیت ملی وقت آمریکا، حتی مقابل اوباما، بحث های شدیدی می کردند. زمانهایی در اواخر شب بود که کم خوابی و یاس کلی حتی مقرراتی ترین مذاکره کننده را از پا در می آورد، و اختلافاتی بین اعضای گروه مذاکره کننده بروز می کرد که همتایان مذاکره کننده متوجه آن می شدند. اما آیا هرگز دو مذاکره کننده ارشد آمریکایی (در دوره اوباما) در مقابل اسرائیلی ها یا فلسطینی ها یکدیگر را به باد ناسزا گرفتند؟ برای من که غیر قابل تصور است.
فاش کردن مواضع حساس در مذاکره
اشتباه بعدی که دولت ترامپ در این مذاکرات مرتکب شد، فاش کردن مواضع حساس بود. دلیلی هست که نباید این کار را کرد. مذاکرات بین المللی، دشوار، و مستلزم آن است که دو طرف امتیازات ناخوشایندی بدهند که احتمالاً موجب واکنش های منفی سیاسی در کشورهایشان می شود. علنی کردن زودهنگام امتیازاتی که به طرف مقابل داده اید یا امتیازاتی که شرکای مذاکره کننده به شما داده اند، بهانه به دست مخالفان می دهد تا فوراً حمله کنند. در مقابل، رویکرد منطقی تر دستیابی به توافقی کامل است که هر دو طرف بتوانند در داخل برای آن حمایت جلب کنند و سپس کل بسته (توافق) را یکجا منتشر کنند. در آن مقطع، هر طرف به طور گزینشی بخش های خوب توافق را انتخاب می کند تا برای مخاطب داخلی خود، بر آن بخش ها تاکید کند.
اما این درست بر خلاف کاری است که دولت (ترامپ) انجام داد، به طوری که نخست خود ترامپ در صفحه اش در توئیتر اعلام کرد آمریکا اعطای مزایای اقتصادی به شرکت مخابراتی ZTE چین را به عنوان بخشی از یک توافق بررسی خواهد کرد. وی با بیان این مطلب در توئیتر سعی داشت این نکته را به گوش چینی ها برساند، اما این کار را می شد با تماس تلفنی با شی جینپینگ، رئیس جمهور چین هم انجام داد؛ لازم نبود 52 میلیون دنبال کننده صفحه توئیتر ترامپ هم این مسئله را بدانند. بلافاصله پس از این اقدام ترامپ، دولت وی با واکنش شدید مخالفان در کنگره، و در نتیجه کاهش نرمش آنان برای دادن امتیازی مهم روبرو شد که بخش ضروری توافق با چین بود.
دولت همچنین فاش کرد که چینی ها در تدارک کاهش مازاد تجاری خود با آمریکا تا 200 میلیارد دلار بودند، و بعداً هم چین به طور علنی این مسئله را اعلام کرد. مذاکره کنندگان چینی با انکار این مسئله، به دولت ترامپ واکنش نشان دادند و شروع به عقب نشینی از این موضع کردند، چرا که با حملات و انتقادهایی در داخل رو به رو شدند.
این رویکرد در تضاد آشکار با نحوه مذاکره دولت اوباما برای دستیابی به توافق هسته ای ایران بود که تقریباً کاملاً محرمانه بود. گفتگوهای اولیه، از طریق عمان، بدون اطلاع عمومی برگزار شد. همچنین پیش از مهم ترین پیشرفت -که آوریل 2015 با توافق گروه پنج به علاوه یک و ایران در لوزان، سوئیس، بر سر مجموعه ای از پارامترها حاصل شد که زمینه را برای مذاکرات نهایی درباره توافق فراهم کرد- هیچ کسی نمی دانست که این توافق شامل چه مفادی خواهد بود. همچنین زمانی که جزئیات توافق منتشر شد، دو طرف بر مؤلفه های بسیار متفاوتی تاکید کردند. گروه مذاکره کننده آمریکا تمرکز خود را بر این واقعیت معطوف کرد که ایران با بازرسی های سرزده موافقت کرده است و تنها 661 پوند اورانیوم کم غنی شده را نگه خواهد داشت که برای ساخت یک سلاح هسته ای کافی نیست. ایرانی ها هم بر کاهش تحریم ها و شش هزار سانتریفوژی تاکید کردند که همچنان به فعالیت خود ادامه خواهد داد. تصور کنید اگر اوباما شروع به توئیت کردن درباره جزئیات کاهش تحریم هایی می کرد که می خواست به ایران پیشنهاد کند، با واکنش فوری متحدان دموکرات خود در کنگره رو به رو می شد؛ متحدانی که در همان موقع هم هنوز درباره توافق مردد بودند.
مذاکره به خودی خود دشوار هست؛ دشوارترش نکنید
مذاکرات دیپلماتیک پرمخاطره، دشوار است. مسائل (در چنین مذاکراتی) پیچیده است. سیاست داخلی هم موجب فشار مضاعف می شود. حتی اگر شما زیرک ترین، نظام مند ترین، و منسجم ترین گروه مذاکره کننده هم باشید، احتمال اینکه شکست بخورید، بیشتر از آن است که موفق شوید.
دولت های متعددی در تلاش برای مذاکره برای دستیابی به صلح بین اسرائیل و فلسطین مرتکب اشتباهات زیادی شده اند، اما حتی مذاکره کنندگان عالی آمریکایی هم شاید بدون شرکای خوب در هر دو طرف، قادر به حل یک مشکل نباشند. همچنین حتی نمونه توافق هسته ای ایران الزاماً الگویی برای موفقیت نیست. شاید این توافقی تاریخی بوده است که بسیار بهتر از راههای دیگر بود، اما ناکامی دولت اوباما در جلب حمایت داخلی و در نظر گرفتن این احتمال که رئیس جمهور بعدی ممکن است توافق را پاره کند، موجب آسیب پذیری این توافق شد.
اما چیزی که روشن است این است که اگر شما کارهای بسیار ساده و اساسی را درست انجام ندهید، هیچ امکانی نخواهید داشت که به یک پیشرفت بزرگ بین المللی حتی نزدیک شوید. شکست مفتضحانه در مذاکرات تجاری چین باید همه ما را بسیار نگران کند. برای دولتی که در آستانه برگزاری اجلاس هسته ای پرمخاطره با کره شمالی است، از توافق هسته ای ایران خارج شده است، و هنوز در تلاش برای مذاکره دوباره درباره توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی است، هیچ نشانه ای دال بر این وجود ندارد که ترامپ و گروهش اصلاً بدانند «هنر توافق» در دیپلماسی بین المللی چیست.