به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما ؛ نام کامل ایشان خدیجه بنت خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب به فهر بن مالک بن نضر بن کنانه است.
مادرش هم فاطمه بنت زایده بن الأصم بن الهرم بن رواحه بن حجر بن عبد بن معیص بن عامر بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک. خدیجه در سال ۶۸ قبل از هجرت در مکه تولد شد. از القاب او در زمان جاهلیت «الطاهره» و «سیده قریش» بود. طبق عقاید شیعه و برخی دیگر از مسلمانان و تاریخ نویسان اسلامی، خدیجه عزیزترین زن پیامبر بود. عایشه نیز از محمد نقل کرده که او خدیجه را بهترین زنان خود میدانست.
امیر علی حسنلو مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات وپاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه و مدرس حوزه علمیه قم می گوید : خدیجه زنی بازرگان و دارا بود که به اِمرأةالقریش (یعنی شاهزاده خانم قریش) شهرت داشت. طبق برخی نقل ها خدیجه پیش از محمد، دوبار ازدواج کرده بود(ابیهاله هند بن زراره تمیمی و عتیق بن عائد مخزومی).اما تعدادی از محققین از جمله جعفر مرتضی عاملی بر این عقیده اند که حضرت خدیجه قبلاً با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با پیامبر گرامی اسلام(ص) بود.
داستان ازدواج او با پیامبر چنین است که محمد ابتدا در کاروانهای تجاری او کار میکرد و او از امانتداری و کاردانی پیامبر خوشش آمده بود.و گفته میشود این خدیجه بودهاست که از محمد خواستگاری کرده است.
حسنلو می افزاید : محمد در ۲۵ سالگی با خدیجهٔ ازدواج کرد. گفته میشود که خدیجه (س) در آن موقع 40 سال داشت ولی با توجه به حمل فاطمه سلام الله علیها و ولادت آن بانوی محترمه که در سال پنجم بعثت است این قول نمی تواند درست باشد و اقوال دیگر همچون 25 یا 28 سال که در برخی کتابها ذکر شده قابل قبول تر است .
خدیجه پس از ازدواج با پیامبر تمام ثروتش را برای دین اسلام خرج کرد. سه پسر برای پیامبر آورد، قاسم و عبدالله و طاهر که همگی در کودکی مردند. چهار دختر هم داشت به نامهای زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه زهرا.
تجارت بانوی ثروتمند حجاز
مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات وپاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه و مدرس حوزه علمیه قم معتقد است : در آن زمان که مردم مکه، از راه تجارت امرار معاش می کردند خدیجه نیز از آنجا که از ثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می کرد و چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشورهایی مثل شام، مصر و حبشه، رفت و آمد و دادوستد داشت، وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی رسول خدا را شنید و لقب "محمد امین" را از او دید، در پی مذاکراتی که با ابوطالب، عموی پیغمیر کرد "محمدامین " را در کاروان تجارتی خود، در امور مربوط به دادوستدهایش انتخاب کرد و از آن پس پیامبر گرامی اسلام در دوران جوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه سود فراوانی بدست آورد. در سفری که پیغمبر برای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه غلام خود "میسره" را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید. درشهر بصری در نزدیکی شام به راهبی به نام "نسطورا" برخورد کردند که او به غلام، از آینده پیغمبر و نبوت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع، در هیچ سفری به این اندازه نبود. بعد از برگشت از شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمد بود، برای خدیجه تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با "محمد امین" کرد.
ازدواج خدیجه با رسول خدا
حسنلو اظهار کرد : با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش چون "ابوجهل بن هشام" و "عقبة بن ابی معیط" از او خواستگاری کرده بودند ولی خدیجه که شیفته درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی و جهات معنوی او شده بود، خود، پیشنهاد ازدواج داد و برخلاف سنتهای ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، مال و ثروت زیادی از دارائیش را به محمد، هدیه کرد. محمدامین نیز این پیشنهاد را پذیرفت و مراسم عقد آنها با حضور عموهای پیامبر و بستگان خدیجه که از هه مشهورتر پسرعموی او "ورقة بن نوفل" بود انجام و خطبه عقد توسط "ابوطالب" که بزرگ بنیهاشم و عمو و کفیل پیامبر بود، اجرا شد. مهریه آن حضرت بنا به نقل برخی تاریخ 20 شتر و بنا به نقل بعضی 12 اوقیه و نیم که پانصد درهم می شود، بود. بر سر این جریان زنان مکه رابطه شان را با خدیجه قطع و او را تنها گذاشتند. حضرت رسول در آن موقع 25 سال و خدیجه بنا به اقوال مختلف بین 40 تا 28 سالگی بوده اند. برای اطلاع کامل به کتب مربوطه مراجعه شود.
او اولین همسر رسول خدا بود و تا وقتی که حیات داشت هیچ زن دیگری اختیار نکرد و ثمره این ازدواج، دو پسر بنام قاسم و عبدالله که هر دو قبل از بعثت پیامبر از دنیا رفتند و 4 دختر بنام زینب، ام کلثوم، رقیه و فاطمه زهرا سلام الله علیهن بود. فاطمه زهرا(س)، بعد از بعثت به دنیا آمد.
محمد (ص) پیش از ازدواج با حضرت خدیجه برای خدیجه کار میکرد و خدیجه از زنان ثروتمند قریش بودهاست. ثروت خدیجه و کارفرما بودن او نشان میدهد که پیش از حضرت محمد (ص) نیز زنان حق داشتن ثروت و حق کارفرما بودن را داشتهاند و مردان از کار کردن برای زنان شرمسار نبودهاند.
حضرت خدیجه اولین همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و اولین زنی است که اسلام آورد و مادر فاطمه زهرا که از زنان مشهور تاجر عرب و حجاز به شمار می رفت. پدرش خویلد بن اسد و مادرش فاطمه (دختر زائدة بن اصم ) که سلسله آنها از "لوی" با پیغمبر اکرم و سایر هاشمیان، مشترک می شود. حضرت خدیجه از طرف پدر با رسول خدا، عموزاده و نسب هر دو به "قصی بن کلاب" می رسد. او از خانوادههای اصیل و اشراف مکه است. تولد او نیز در مکه و چندین سال قبل از «عام الفیل» بوده است. عده ای از علمای بزرگ معتقدند که خدیجه قبلا ازدواجی نکرده بود و فرزندان منتسب به او، مربوط به خواهرش است.
شمه ای از فضایل حضرت خدیجه
درباره فضایل وخدمات خدیجه به اسلام نمی توان در یک مقاله حق مطلب را ادا کرد ؛ حضرت خدیجه علیهاالسلام، نمونه برجسته کمال، نبوغ، فهم و بینش بود که همانند آن را در میان مردان و زنان، کمتر میتوان یافت، و عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صمیمیت، مهر و وفا از جمله صفات برجسته او بود. در جاهلیت، حضرت خدیجه را طاهره و سیده نساء قریش میخواندند و در اسلام، یکی از چهار بانویی که بر همه بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمند و عزیزش، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت. او برای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نعمتی بزرگ، و رحمتی از رحمات واسعه خداوند متعال بود. برای مرد، بهویژه مردی که بیرون خانه و در اجتماع به فعالیتهای بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظیم داشته باشد و عهدهدار پیکار و جهاد بوده و مورد یورش مخالفان و هجوم دشمنان باشد، بهترین آرامشدهنده قلب و روح و نگهبان پایداری و استقامت و رفعکننده خستگی و ناراحتی، همسر هوشیار و خردمند و مهربان و دلسوز است. اگر مردی در خارج از خانه با دشمنان گرم پیکار گشته و به حملههای وحشیانه، استهزاء، سرزنش و اذیت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نیز با همسری نادان و بدخو و ترسو، ضعیف و شماتتگر، روبرو شود که او را از کار و هدف وی و پیمودن راهی که مدنظر اوست باز دارد و او را سرزنش کند و به ترک دعوا و تسلیمشدن به دشمنان وادار نماید، از اینکه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزاء جاهلان قرار میگیرد، خسته و ناخوشایند باشد و در پی حل مشکلات همسر خویش برنیاید، بیشک مشکلات و دشواریهای آن مرد، دوچندان خواهد شد. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم آورنده بزرگترین رسالت آسمانی، از طرف خدا مأمور بود که با خرافات و مظاهر شرک و بتپرستی و ستمگری و محرومیت تودههای ضعیف و فقر و جهل و نادانی، فساد و فحشا و آنچه رذایل بود، مبارزه و با گردنکشان، مشرکان و بتپرستان متعصب، رؤسای قبایل و سران استثمار، با عادات و ادیان باطل و تعصبات کورکورانه جهاد کند. مشرکان، همه توان و قدرت خویش از جمله: شجاعان پیلتن و مردافکن، شعرای دشنامده و ناسزاگو، اراذل و اوباش، زن و مرد، خویش و بیگانه، را برای مبارزه با اهداف آن حضرت بسیج کردند؛ و تا آنجا که میتوانستند او و چند تن از یارانش را اذیت کردند؛ میزدند؛ رنج داده، ناسزا میگفتند؛ سر راهش را با خار و خاشاک میبستند؛ در حال نماز و پرستش به او توهین کرده و روابط خود را با او و یارانش قطع نمودند. طعام و خواروبار را در اختیار او و کسان و پیروانش قرار نمیدادند و در کل، محیط خارج، علیه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به پیکار و نبرد برخاسته بود و همه مشرکان با دعوت و رسالتش مخالفت مینمودند. با وجود این همه دشمن، و موانع و مشکلات، اگر در میان همه این دشمنان، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم هر روز وقتی به خانه میآمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسری که سیده زنان قریش و دارای آن شخصیت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو میشد که از راه دلسوزی و ترحم و یا اعتراض، از او میخواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار میگرفت؟! اگر آن همسر محترم که ثروت کمنظیر خودش را در اختیار شوهر قرار داده بود تا در راه خدا و دستگیری از فقیران انفاق کند، پیشنهاد میداد که: مناسب است با قوم و قبیلهات که حاضرند تو را امیر و پادشاه خود قرار دهند، سازش کنی؛ و با دین و روش آنها کاری نداشته باشی و زندگی آرام و راحت ما را به یک زندگی سرشار از حادثه و نگرانی تبدیل ننمایی، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم چگونه او را قانع میساخت؟ و چه کسی توانایی مرهم گذاشتن بر جراحات روح و جسم آن حضرت را داشت؟ بیشک سراسر زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از داخل و خارج خانه، فشار و مانع و سختی میشد، ولی لطف خدا دریچههای قلب خدیجه را چنان به سوی درک حقانیت دعوت اسلام باز کرد و آن چنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با چنان منظره اسفناک، در داخل خانه روبرو نشد. دکتوره بنت الشاطی میگوید: آیا همسری غیر از خدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی از غار حرا آمد، با ایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال کند، بی آنکه در راستی او و اینکه خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شکی در دل راه بدهد؟ آیا جز خدیجه، هیچ بانوی ثروتمندی که در ناز و نعمت و آسایش و احترام زیسته، میتوانست با کمال رضایت و خرسندی از زندگی اشرافی، اموال بسیار و عزت و توانگری چشم بپوشد؛ تا در دشوارترین لحظات زندگی کنار همسرش بایستد و او را در بلایا و مشکلات موجود در راه تحقق هدفی که به حقانیت آن ایمان داشت، یاری کند؟! حاشا و کلا! فقط خدیجه چنین بود و زنان دیگر چون او نیستند، مگر آنکه در طبقه و رتبه او باشند. 1 خداوند به جای شهر مکه، مردم مکه و مهر و محبت آنها و استقبال ایشان از دعوت به توحید خدیجه را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم عطا کرد، و او هنگامی که حضرت به خانه میآمد، به استقبال وی میشتافت و از حال وی پرسش میکرد و از او دلجویی مینمود و رحمت و نصرت و لطف خدا را به یاد او آورده، گرد و غبار را از چهره درخشانش میشست؛ و ملالت آزار قوم را با تسلاهای گرم از دلش میزدود. ابناسحاق میگوید: سخنی از قوم در رد و تکذیب، که موجب اندوه و آزردگی فکر و خاطرش شود، نمیشنید؛ مگر آن که خدا آن اندوه را به واسطه خدیجه برطرف میساخت. خدیجه سنگینی سخنان سخت را بر او سبک میکرد و او را تصدیق مینمود. و رفتار و جسارتهای مردم را بیارزش و بیاهمیت میشمرد. آری، خدیجه نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نماز خواند؛ و جز علیبن ابیطالب علیهالسلام که همواره پیش و بعد از بعثت، ملازم و پیرو پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود و از راه و روش پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم لحظهای جدا نشد، کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد. خدیجه با دوراندیشی و افکار حکیمانه، خردمندی و حدس صائبی که داشت، دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را پذیرفت، و سوابق نیکو و درخشان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اخلاق و صداقت و راستگویی و امانتداری، یاری ضعفا و دستگیری از فقرا، تواضع، قناعت و ایثار و بخشش و مهماننوازی و سایر صفات پسندیده آنحضرت، همه در نظر حضرت خدیجه، آن زن آزموده حکیمه، مجسم بود؛ و میدانست آن سوابق عالی و ملکوتی، در چنان محیط تاریک و پر از فساد و تباهی، از علایم نبوت است.
حضرت خدیجه، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بهخوبی شناخته و دریافته بود که او از باطل پرهیز دارد و از دروغ بیزار است. بنابراین خدیجه در پذیرفتن اسلام، هیچگونه صبر و تردیدی نکرد؛ و از همان قدم اول، یار و مددکار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا، در اختیار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم قرار داد. خدیجه نیز چون پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از آزار مشرکان و بتپرستان بینصیب نماند؛ زنها از او کناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع کردند؛ به او زخم زبان میزدند و سخنان درشت میگفتند، حتی در هنگام زایمان به کمک او نمیآمدند و او را تنها میگذاشتند، اما حضرت خدیجه، آیندهای را میدید که دیگران نمیدیدند. او میدانست دین محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم حق است؛ و طولی نخواهد کشید که پرستش خدای یگانه، جای پرستش بتها را خواهد گرفت؛ و خدا پیامبرش را یاری میکند و روز به روز بر شهرتش افزوده میشود. آری، حضرت خدیجه در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش که سیده نساء عالمین است کسی به آن مقام و افتخار دست نیافت، و خدا نسل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را از چنین بانویی قرار داد. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در عین نشاط جوانی، در سن بیستوپنج سالگی با خدیجه که چهلسال از عمر خویش را پشت سر گذاشته بود، ازدواج کرد و حدود بیست و چهار سال، خدیجه چراغ خانه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و انیس و غمخوار او بود و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم تا حضرت خدیجه زنده بود، یعنی تا سن پنجاه سالگی خودش و شصتوپنج سالگی خدیجه، زن دیگری اختیار نکرد. بعد از خدیجه هم اگر چه به اقتضای حکمتها و مصالحی، زنهای متعددی گرفت، ولی هیچیک از آنها جای خدیجه را نگرفتند و فراقی را که از فقدان حضرت خدیجه در خانه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیدا شد، پر نکردند، و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از آنها صاحب فرزندی نشد و نسل او از خدیجه باقی ماند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم خدیجه را فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد میفرمود؛ به کسانیکه با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف میکرد. عایشه میگوید: بر احدی از زنهای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم آن قدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم. برای اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بسیار از او یاد میفرمود و اگر گوسفندی ذبح میشد، از آن برای دوستان خدیجه میفرستاد. و نیز از عایشه روایت شده است که: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از خانه بیرون نمیرفت، مگر آن که خدیجه را یاد میکرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا میفرمود. روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم غضب ناک شد؛ به طوریکه موی جلوی سرش از خشم تکان میخورد؛ سپس فرمود: نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده؛ ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر شدند؛ و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب میکردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود.
انسبن مالک روایت کرده که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: بهترین زنان عالم، مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم هستند.
از ابنعباس روایت شده که: پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم چهار خط در زمین کشید و فرمود: آیا میدانید این چیست؟ عرض کردند: خدا و رسول خدا داناتر است. پیامبر صلیاللهعلیه و آله و سلم فرمود : فاضلترین زنان بهشت، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلیالله علیه و آلهوسلم و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم همسر فرعون هستند و در سیره ابنهشام روایت کرده که: جبرییل خدمت رسول خدا آمد و گفت: خدیجه را از طرف خدا سلام برسان.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: یا خدیجة هذا جبریل، یقرئکالسلام من ربک. فقالت خدیجة: اللهالسلام و منهالسلام، و علی جبریل السلام، و به روایت حاکم، خدیجه فرمود: انالله هوالسلام و علی جبریلالسلام، و علیکالسلام ورحمةالله وبرکاته. یکی از مزایای خدیجه این بود که همواره پیشاز بعثت و بعد از بعثت، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را تعظیم میکرد و سخنش را تصدیق مینمود.
مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات وپاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه و مدرس حوزه علمیه قم در ادامه به چند محور مهم از سیره حضرت خدیجه (س) اشاره کرد:
1حدیث مشهوری میان اهل شیعه و اهل سنت است که پیغمبر فرمود: از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان زنان فقط چهار زن که عبارتند از: آسیه دختر مزاحم (زن فرعون)، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم.
2و نیز فرمودند: بهترین زنان بهشت چهار زن هستند: مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد (ص) ، آسیه دختر مزاحم.
3- در تفسیر عیاشی از امام باقر علیه السلام، از رسول خدا روایت است که فرمودند: در شب معراج چون بازگشتم، از جبرئیل پرسیدم آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: خدیجه را از طرف خداوند و از جانب من سلام برسان.
4 - او یک همسر فداکار و ایثارگر، بهترین یاور برای رسول خدا و در تمام مشکلات و سختیهای پی در پی و تبعیدها و محاصرههای پیامبر، قوی ترین پشتییان و همراه او بود. اموال خود را در راه اهداف الهی همسرش و گسترش و تقویت اسلام، بخشش کرد و با ثروت بسیارش در راه تثبیت و پیشرفت اسلام، بسیار موثر بود.
5- او زنی با کمال و با شخصیت و با فضیلت بود و از همین رو از زنان دیگر ممتاز و پیامبر خدا او را بسیار دوست می داشت.ومحبوب ترین همسر پیامبر وبا فضیل ترین زن قریش و بلکه عرب بود در زمان خودش ؛ فضیلت او همسان مریم وساره وهاجر وآسیه همسر فرعون و بلکه بر تر از آنان چون رنجی که خدیجه در راه استقرار اسلام وپایه گذاری آن کشید هیچ زنی اینگونه رنج نکشید.
6- حضور خدیجه در کنار پیامبر(ص) و هزینه کردن ثروت خود برای نشر اسلام واستقرار دین وبرپا داشتن نماز درکنار پیامبر(ص) وحمایت بی مانند او از شخص رسول خدا وایثارها وادب وکمالات پیش گفته برای همه بانوان مسلمان درس است که بدانند هرجا کار دین وفرهنگ پیش رفته است در کنار مردی بزرگ زنی وارسته وتاریخ ساز حضور داشته است ؛ لذا سعادت جامعه در گرو همدلی مردان و زنان بزرگ است ؛ اموال خدیجه ودارائی او در تحریم اقتصادی که قریش و مشرکان بر تازه مسلمانان روا داشتند پشتیبان مالی واقتصادی دین بود حضور خدیجه درکنار رسول الله نیز نکته درس آموز بزرگ است که به جامعه ما بگوید درتمام صحنههای سازندگی و فرهنگ سازی وعبادت مرد وزن همواره پشتیبان ودرکنار هم بودند .
رحلت وآرامگاه خدیجه:
حضرت خدیجه مدت 25 سال در خانه پیامبر اسلام زندگی کرد و وی در سال دهم بعثت در دهم ماه رمضان و به مدت کوتاهی بعد از وفات "ابوطالب" عمو و سرپرست پیغمبر از دنیا رفت. آن سال را "عام الاحزان" سال اندوها گفته اند. مرقد او در «حجون مکه» در قبرستان ابوطالب کنار قبر عبدالمطلب، ابوطالب و عبدمناف است که توسط وهابی های ملعون درهای آن بسته شده و بخشی هم تخریب شده است.