پخش زنده
امروز: -
مشکلات آب ارسالي به ايران از رودخانه هيرمند عمدتا از زمان حاکميت طالبان در افغانستان آغاز شد ، اما امروز کابل بايد اين بحران را حل کند .
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ،اخيرا به دليل پيامدهاي مخرب و غير قابل جبران قطع حقابه ايران از رودخانه هيرمند از سوي دولت افغانستان بارديگر اين موضوع در محافل سياسي دو طرف ايران و افغانستان مطرح شده است. براساس قرار داد سال 1351 ميان دولت وقت ايران و محمد موسي شفيق نخست وزير وقت افغانستان در کابل سهم ايران 26 متر مکعب در ثانيه از آب رودخانه هيرمند تعيين شد .
با توجه به اهميت مساله و اعتراضهايي که در داخل افغانستان به اين قرار داد صورت گرفت وي از سوي مخالفان به قتل رسيد .مخالفان قرارداد در افغانستان اکنون نيز مانع از ارسال حقابه ايران از رودخانه هيرمند مي شوند که باعث خسارات و زيانهاي بسياري در زمينه اکو سيستم استان سيستان و بلوچستان ايران و کوچ مردم به دليل از بين رفتن شرايط کشاورزي شده است .
مشکلات آب ارسالي به ايران از رودخانه هيرمند عمدتا از زمان حاکميت طالبان در افغانستان آغاز شد و اينکه ساکنان کنار رودخانه ها با ايجاد کانال آب رودخانه را منحرف کرده و بخش زيادي از آب را از طريق کانال هاي انحرافي از رودخانه هيرمند به مزارع کشاورزي منتقل کردند و اين ميزان بسيار بيشتر از حقابه افغانستان است و باعث شده است تا اين رودخانه با کاهش آب خروجي روبرو شود .به همين دليل ساکنان کنار رودخانه و مردم مرز نشين افغانستان تمايلي براي ارسال آب رودخانه هيرمند به ايران ندارند. علاوه براين اخيرا کشاورزان اين مناطق با قرار دادن موتور اب بخش قابل توجهي از اب رودخانه هيرمند را نيز وارد زمين هاي کشاورزي خود مي کنند و اين در حالي است که دولت افغانستان در برابر ان سکوت کرده است.
آب، حربه اي ضد ايران
هر چند مقامات محلي افغانستان در زمان بارندگي شديد و ايجاد سيلاب که آب غير قابل کنترل مي شود انرا به سوي ايران هدايت مي کنند و مدعي هستند که حقابه ايران است .جمهوري اسلامي ايران در ارتباط با همسايگانش از جمله افغانستان هيچگاه از اهرمهايي که در اختيار دارد به عنوان ابزار سياسي و اعمال فشار بر دولت کابل استفاده نکرده است و اعتقادي به ان هم ندارد .اما در سالهاي اخير جريانهايي در افغانستان رشد کرده اند که سعي مي کنند از اهرم آب به عنوان حربه اي ضد جمهوري اسلامي ايران بهره برداري کنند .
اين در حالي است که اين گونه برخورد انها خسارات غير قابل جبراني را بر شرايط زيستي منطقه وارد مي کند .البته برخي ديگر از محافل در افغانستان براين اعتقادند که دولت کابل بايد از طريق همکاري و مشارکت ضمن تامين حقابه ايران حسن نيت خود را براي همکاري نشان دهد افغانستان کشوري کوهستاني است و از موقعيت آبي خوبي برخوردار است و با کشورهاي همسايه از جمله ايران ،پاکستان و ترکمنستان رودخانه هاي مشترک دارد.
بنابراين چنانچه دولت افغانستان بخواهد از آب به عنوان ابزار سياسي استفاده کند بايد با کشورهاي همسايه که رودخانه مشترک دارد به منازعه برخيزد.
کساني که اين ديدگاه را مطرح مي کنند رودخانه ها را مساله داخلي براي افغانستان مي دانند که مشمول قوانين داخلي در افغانستان مي شود .اين در حالي است که براساس توافقنامه هاي صورت گرفته ميان کشورهاي اروپايي از جمله توافقتنامه 1815 وين در مورد حقوق ناوبري بر روي رودخانه آلپ رودخانه هاي بين المللي اين گونه تعريف شده است :
1-رودي که از سرزمين دو يا چند کشور مي گذرد
2-رودي که دو يا چند کشور را از هم جدا مي کند
3-رودي که براي دو يا چند ملت داراي اثر اقتصادي است .
الزامات يک سند حقوقي
علاوه براين ،توافقنامه اي که ميان دولتهاي وقت ايران و افغانستان براي تعيين حقابه ايران از رودخانه هيرمند امضا شد براساس اصول بين المللي است و يک سند حقوقي محسوب ميشود .بنابراين اينکه برخي از محافل در افغانستان رودخانه هاي اين کشور را صرفا داخلي مي دانند سنديت ندارد و صرفا جنبه سياسي دارد و مي تواند بر روابط دو کشور تاثير بگذارد .
در غير اين صورت جمهوري اسلامي ايران هم از اهرم ها و ابزارهاي مختلفي براي تاثير گذاري بر رفتار و عملکرد برخي محافل سياسي در افغانستان برخوردار است که در وهله اول از جمله و مهمترين انها بندر ترانزيتي چابهار است که در حال حاضر علاوه بر فعال شدن بازرگانان افغان در اين منطقه راه و پل ارتباطي ميان افغانستان با جهان خارج از جمله هند است .افغانستان کشوري محصور در خشکي است و براي ارتباط با بازارهاي جهاني از طريق ايران و پاکستان داراي راههاي ترانزيتي است که به دليل مشکلات و اختلافاتي که ميان پاکستان و افغانستان بروز کرده راههاي مواصلاتي افغانستان با پاکستان مسدود شده است و به دليل استفاده پاکستان از اين جاده ها به عنوان اهرم سياسي دولت افغانستان نيز ديگر تمايلي براي وابسته کردن اقتصاد خود به راههاي ترانزيني پاکستان ندارد .از اينرو جمهوري اسلامي ايران با متصل کردن افغانستان از طريق بندر چابهار به بازارهاي هند در امر واردات و صادرات کمک بسيار بزرگي را به دولت کابل انجام داده است .اما در عمل برخي از جريانهاي سياسي با ناديده گرفتن ان مي کوشند از طريق سياسي کردن مساله حقابه ايران از رودخانه هيرمند ، تهران و کابل را رودر روي هم قرار دهند .
مساله دوم بحث مهاجرين افغان در ايران است که از زمان اشغال افغانستان از سوي ارتش سرخ اتحاد جماهير شوروي در اواخر دهه هفتاد ميلادي به صورت ميهمان در ايران زندگي کرده و مانند پاکستان در اردوگاهها نبوده اند . اين بدان معنا است که مهاجرين افغان در ايران از تمامي امتيازات شهر نشيني استفاده مي کنند .اين در حالي است که ايران در منطقه خشک جغرافيايي قرار دارد که کمبود آب حيات زيستي آنرا تهديد مي کند اما افغانستان به دليل کوهستاني و دارا بودن رودخانه هاي سرشار از آب شيرين يکي از بزرگترين منابع آب شيرين در منطقه را دارد .بنابرآمارهاي ارائه شده از سوي وزارت انرژي و آب افغانستان مجموعه ظرفيت تجديد شونده ذخاير آبهاي سطحي اين کشور در سال 57 ميليارد متر مکعب است که 21ميليارد متر مکعب آن استفاده مي شود و به دليل نبود ذخاير ،کانالها و جوي ها ،36 ميليارد متر مکعب آن ضايع مي شود .بنابراين رغم ادعاي برخي محافل در افغانستان که ادعا مي کنند به دليل محصور بودن افغانستان در خشکي اين کشور با مشکل آب روبرو است نه تنها چنين ادعايي صحت ندارد بلکه مشکل و چالش افغانستان در بخش آب بيشتر از ناحيه کمبود و يا فقدان تاسيسات آبي اعم از لوله کشي شهري ،فاضلاب بندي و کانال کشي و نهربندي است تا بتوانند از آب به نحو صحيح استفاده کنند.
کابل ،دور از واقعيات
بنابراين در صورت همکاري هاي فني و مهندسي ميان ايران و افغانستان به راحتي چالشهاي ناشي از مشکلات آب قابل حل است .پديده خشکسالي و کوچ افراد و خانواده ها مساله اي نيست که فققط گريبان يک کشور را بگيرد بلکه آواره شدن ساکنان منطقه در کنار آلودگي هاي ناشي از گرد و غبار خشکسالي مي تواند وضعيت زيستي افغانستان را نيز تحت تاثير منفي قرار دهد.
بنابراين دولت افغانستان تصور نکند با قطع اب رودخانه هيرمند بر جمهوري اسلامي ايران و اجتناب از ارائه حقابه ايران مي تواند شرايط را به نفع خود تغيير دهد.با توجه به ارتباطات تنگاتنگي که قبايل دو سوي مرز مشترک ايران و افغانستان دارند خوانين منطقه و روساي قبايل مي توانند ضمن بررسي مشکلات ناشي از بروز خشکسالي در سيستان و بلوچستان ايران براي حل آن چاره انديشي کنند.سالهاي سال است که مرزنشينان دوسوي ايران و افغانستان با هم ارتباطات قومي و خويشي دارند و بعيد به نظر مي رسد اقوام ساکن در خاک افغانستان بپذيرند که هم نوعان انها در مرز ايران در شرايط سخت زيستي به دليل قطع حقابه ايران قرار بگيرند و ناچار به کوچ شوند .اگر چه دولتهاي ايران و افغانستان براساس قرارداد سال 1351 حقابه ميان خود را تعيين کرده اند اما برخورد سياسي و ناديده گرفتن مشکلات مرزنشينان ايران از سوي دولت و مردمان مرزنشين افغانستان خارج از عرف و روابط مبتني بر همبستگي و همکاري است .بنابراين اينکه برخي جريانهاي سياسي در افغانستان بخواهند با سياسي کردن بحث آب با ايران در قبال آن گرو کشي بکنند نه تنها زيبنده روابط رو به توسعه دو ملت نيست بلکه بعيد به نظر مي رسد به تحقق اهداف آنها کمک کند .زيرا تحمل جمهوري اسلامي ايران در برابر اخلال گري هاي بدخواهان روابط تهران و کابل ناشي از رعايت حسن همجواري و کمک به تقويت مناسبات دو جانبه است .در غير اين صورت ناديده گرفتن توافقهاي صورت گرفته و قطع آب بر روي مردم سيستان و بلوچستان مي تواند پاسخ مناسب تهران را نيز در پي داشته باشد.بدون شک با توجه به موقعيت و برتري ايران در منطقه جمهوري اسلامي ايران از دست بازترو بالاتري براي پاسخ گويي به سياسي کردن مساله آب از سوي برخي محافل در افغانستان برخوردار است که بايد آنرا مد نظر قرار دهند .
جمع بندي
در هر حال ،جمهوري اسلامي ايران دولت افغانستان را مسئول رعايت توافقنامه سال 1351 در مورد حقابه رودخانه هيرمند مي داند و بر جاري شدن آن در رودخانه اين سوي مرز يعني در خاک جمهوري اسلامي ايران تاکيد دارد .
بي توجهي دولتمردان افغان به آن در بالاترين سطح با هر هدف و منظوري صورت گرفته باشد موضوع ساده اي نيست که تهران و مردم منطقه آنرا ناديده بگيرند .بلکه انتظار دارند دولت افغانستان با رعايت همه جوانب و در نظر گرفتن پيامدهاي اکو سيستمي قطع حقابه ايران از رودخانه هيرمند بر ارسال آن اهتمام ورزد .
===========================
نويسنده - مجيد وقاري - کارشناس سياست در آسيا.
.