پخش زنده
امروز: -
با تأسیس دانشکده ی مامایی در کشور، دختران ایلامی نیز به این رشته گرایش نشان دادند و در حال حاضر این حرفه به صورت تخصصی در استان دنبال می شود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ چشم که باز کردم او را دیدم، اولین کسی که مرا در آغوش گرمِ خود گرفت؛ کسی که برای تولد بی نقصِ من، خستگیِ تلاش های بی منتش را با لبخند و نوازشِ صورتم بر زمین گذاشت و من را به مادرم سپرد و رفت، بدون این که برایم نشانی ای بگذارد تا یک روز از مهربانی اش تقدیر کنم. با این که او را مادر صدا نمی زنیم؛ اما او در همان لحظات کوتاهی که برای تولدمان تلاش می کند و ما را در آغوش می گیرد، احساس مادرانه ای در قلبش ریشه می زند که خودش می گوید، توصیف کردنی نیست.
مامایی رشته ای است که همزمان با تولد نخستین انسان ها، حضور پر رنگِ خود را اعلام کرده و تاریخی طولانی را به نام خود رقم زده است.
"بقراط"، بزگترین پزشک قدیمی که در"460" سال قبل از میلاد مسیح در یونان متولد شد، در کتاب "بیماریهای مقدس"، برجسته ترین اثر، در تاریخ طبِ دنیا، ضمن صحبت در مورد تبِ بعد از زایمان، در امر تولدِ نوزاد به "ماماها" کمک می کرد، به گونه ای که آن ها، وی را "مادربزرگِ مرد" می نامیدند.
اولین مدرسه مامایی در "انگلیس" به همت "ژان مائو دری" در سال "1725" میلادی تأسیس شد. در سال "1881" به منظور شناسایی "ماماها" انجمنی به این نام تشکیل شد و در سال "1902" قانون مامایی به تصویب مجلس رسید که دارای محتوای تعلیماتیِ پیشرفته تری برای "ماماها" بود.
قدمت رشته مامایی در ایران به شکل آموزش عالی پس از تحصیلات دبیرستان، به "80" سال قبل بر میگردد. نخستین آموزشگاه مامایی به نام "مدرسه ی قابلگی" با "10" نفر شاگرد در سال "1298" در بیمارستان بانوانِ شهر تهران تأسیس شد. پس از گذشت "10" سال، نخستین آموزشگاه عالیِ مامایی در سال "1308" و با اعطای مدرک معادل لیسانس به عنوان یکی از زیرمجموعه های مدرسه ی طب آغاز به کار کرد.
با تأسیسِ دانشگاه تهران در سال "1313"، دانشکده پزشکیِ نیز افتتاح و چند سال بعد، در سال "1319" بیمارستان زنان نیز به آن اضافه شد. در این آموزشگاه تا سال "1331" در مجموع 462 نفر فارغالتحصیل شدند.
از سال "1349" به منظور رفع کمبود ماماها، مقطع دو ساله ی فوق دیپلم مامایی نیز دایر شد. در آموزشگاه های "بهیاری" با گنجاندن دروس مامایی در سال دوم تحصیلی، اقدام به تربیت "بهیار ماما" می شد.مراکز بهداشتی - درمانیِ روستایی یا خانه های بهداشت نیز با برگزاری دوره های آموزشی "6"ماهه، گواهینامه ای با عنوان "مامای روستایی" برای فعالیت در روستا صادر می کردند.
همچنین ازسال "1351" تا "1358" به دخترانی که دیپلم کامل متوسطه داشتند، آموزش های کوتاه مدت مامایی می دادند و به آن ها گواهینامه ی "ماما سپاهی" داده می شد.
پس از انقلاب فرهنگی از سال "1361" در اولین کنکوری که برگزار شد در مقطع کاردانیِ مامایی، دانشجو پذیرفته شد. از سال"1366" بعضی از دانشکده های پرستاری و مامایی کشور شروع به پذیرش دانشجوی مامایی در مقطع کارشناسی پیوسته کردند.
دانشگاه تربیت مدرس در سال "1364" اولین آزمون کارشناسی ارشد نا پیوسته را برگزار کرد.سرانجام با به تصویب رسیدن مقطع (PHD) دکترای تخصصی با عنوان بهداشت باروری در سال "1384" ، کارشناسان ارشد مامایی این امکان را پیدا کردند که همراه با دارندگان مدرك دکترای عمومی در اولین آزمون برگزار شده در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، در آذرماه "1385" شرکت کنند .
و اما بر اساس گزارش های سازمان جهانی بهداشت، روزانه یك هزار و "600 " زن در دنیا بر اثر عوارض بارداری و زایمان جان خود را از دست میدهند و بیش از (99 درصد) این مرگها در كشورهای در حال توسعه اتفاق میافتد.
"کارشناس مسئول سلامت خانواده و جمعیت مرکز بهداشت شهرستان ایلام" در این خصوص می گوید: بیشترین علت مرگ مادران به علت خونریزی، زایمانِ سخت، فشارخون بالا، عفونت و عوارض سقط های غیر بهداشتی است.
"سامیه غلامی" تصریح کرد: برای پیشگیری از این مرگ و میرها ، "ماما" به عنوان عضو اصلی در مراقبت از مادر نقش مهمی ایفا میكند.
"وی" افزود: "ماما"ها با حضور علمی و متعهدانه ی خود توانسته اند در كاهش میزان مرگ ومیر مادران و نوزادان به موفقیت بزرگی دست یابند، امری كه بارها از سوی مجامع بین المللی مورد تأكید قرار گرفته است.
" دکتر فاطمه میرزامرجانی" با بیان این كه اکثر بانوان و مادران جوان به علت فرار از درد زایمان طبیعی به شیوه "سزارین" روی می آورند، تأکید کرد: بی هوشی و حساسیت به مواد بی حس كننده، عفونت های رحمی و ایجاد برش های متعدد در لایه های مختلف شکمی، چسبندگیِ جفت و روده ها در محل سزارین و پارگی مثانه ازعوارض زایمان به این شیوه است.
این جراح ومتخصص زنان و زایمان اشاره کرد: احتمال بروز عفونت در زایمان به روش سزارین "۱۰" برابر بیشتر است و میزان خونریزی نیز در این روش، "۲" برابرِ زایمان طبیعی خواهد بود."وی" افزود: در حال حاضر زایمان طبیعی به کمک شیوه های بدون درد و فیزیولوژیک (به سبک قدیم و ماماهای محلی، بدون مداخله)، ساده تر شده است.
"کارشناس مسئول دفتر مامایی استان ایلام" با اشاره به این که امروزه نقش "ماما" در سلامت زنان و نوزادان به ویژه در دوران بارداری بیشتر از پیش مشخص شده است، افزود: با این وجود هنوز در نظام سلامت كشور به شأن و جایگاه "ماما" آن گونه که باید، توجه نشده است.
"منظر غیاثیان" تشریح کرد: مشكلات بیمهای ماماهای دارای مطب، حقوق و ردیف شغلی نامناسب، بیكاری و ارتباط نادرست و واقعی بین میزان پذیرش دانشجو در این رشته و نیاز بازار كار در كشور، بیتوجهی به حقوق و جایگاه "ماما"ها در زایمان و به حساب نیاوردن مامایی در زمره مشاغل سخت و زیانآور، از جمله مسائلی است كه گریبان گیر جامعه ی ماماها در كشور شده است.
و اما به روزگارانِ دورِ این دیار که فکر می کنیم، عکسی سیاه و سفید از خاطراتِ زندگی ساده و بدون امکاناتش، در ذهنمان تداعی می شود که این وضعیت، حضور پر رنگِ "ماماهای محلی" را فراهم می آورد.زنانِ مهربانی که نیرویی به نام "نجات جان انسان ها" به آن ها جرأت و جسارت می بخشید؛ تا این که بقچه ی مامایی در دست، "قابله" نام می گرفتند.
"دکتر علی بخش محمودی" با ورق زدن خاطراتش به (50) سال پیش می رود، آن هنگام که مادرش زنده یاد ( گلاب جمالوندی) در روستای "چشمه کبود"، "فرشته ی نجات و مادر دوم بچه های روستا" لقب می گیرد.
"این پزشک عمومی" می گوید: دادن تنفس مصنوعی از طریق دهان به دهان و عمل احیاء نوزادانِ در معرض خطر، با به جریان انداختن خون از جفت به سمت جنین و وارونه گرفتن و ضربه زدن به ناحیه ی پشت نوزاد، از جمله اقداماتی بود که امروزه علمی است و مادرش، آن روزها با استفاده از بهره ی هوشی خود به این کار می پرداخته است.
"وی" می افزاید: این حرفه در آن زمان، بدون هیچ چشم داشتی انجام می گرفت و بیشتر جنبه ی معنویِ کار برای قابله مهم بود؛ اما خودِ مردم، یعنی خانواده ی زائو، هدیه ای را به فراخور توانِ مالی اشان از گوسفند گرفته تا چایی و تخم مرغ به پاسِ قدردانی، به " ماما" ی محلی تقدیم می کردند.
"قدم خیرعزیزنژاد" یکی از ماماهای محلی است که هنوز در قید حیات است. او نیز دهها زائو را مامایی کرده است. "این بانوی (90) ساله " این گونه از خاطرات روزهای مامایی اش می گوید: برایم فرقی نمی کرد که راه، صعب العبور باشد یا هموار، حالِ خودم روبه راه باشد یا نه، کسالت داشته باشم، هوا صاف باشد یا بارانی، هر وقت کسی دنبالم می آمد، سریع می رفتم.
او ادامه می دهد: یک روز که برف سنگینی هم باریده بود، راهی یکی از روستاهای همجوار شدم. راه تقریباً طولانی بود و هوا به شدت سرد؛ اما سعی می کردم قدم هایم را بلند، بلند بردارم تا سریع تر به مقصد برسم.
همسر زائو هم به جبهه رفته بود و من در نبود او یک هفته برای مراقبت از مادر و کودک، خانه و زندگیم را رها کردم و آن جا ماندم." رییس اسبقِ مبارزه با بیماری های مرکز بهداشت استان" می گوید: با توجه به نبود نیروهای متخصص و آکادمیک در رشته ی مامایی، بالأخره در دهه ی (60) ضرورت شناسایی و آموزش ماماهای سنتی برای رعایت بهداشت، در دستور کار قرار گرفت.
"عطاءالله جمالوندی" با اشاره به مشکلات موجود در زمینه ی ضعف اطلاعاتِ ماماهای محلی نسبت به این حرفه، تأکید کرد: با توجه به نبودِ آب لوله کشی به خصوص در روستاها، قابله ها از آب چشمه استفاده می کردند و پارچه هایی هم که به کار می بردند، بیشتر کهنه و غیربهداشتی بود، که این امر منجر به بروز عفونت و بیماری های مختلف در مادر و کودک می شد.
"وی" اضافه کرد: ماماهای محلی، آموزش هایی مانند: جوشاندن آب و به کار بردن پارچه های تمیز و حرارت دیده، شستن دست ها با آب و صابون و استفاده از دستکش استریل، اهداء کیف تجهیزات اولیه ی مامایی و آموزش مراقبت های حین و پس از زایمان را فرا می گرفتند.
به گفته ی وی در ایلام زایشگاه تخصصی وجود نداشت و بخشی از اورژانس به حساب می آمد که مجهز هم نبود. پزشک ها نیز در رشته های مختلف از کشورهای خارجی به ویژه: هند، فیلیپین، پاکستان و ... به ایلام می آمدند و در این میان نام "دکتر امیلیا" از کشور "فیلیپین"، که یکی از ماماهای باسابقه و معروف در ایلام محسوب می شود و در همین شهر نیز ازدواج کرده و ماندگار شده، برای مردم ایلام آشنا است.
لازم به ذکر است که: "دکتر امیلیاعبداللهی" مؤسس "زایشگاه خصوصی کوثرِ" شهر ایلام است و علاقه ی چندانی به مصاحبه و رسانه ای شدن ندارد، بنابراین به همین معرفی کوتاه از او بسنده می کنیم.
با تأسیس دانشکده ی مامایی در کشور، دختران ایلامی نیز به این رشته گرایش نشان دادند و در حال حاضر این حرفه به صورت تخصصی در استان، دنبال می شود.
"فریبا رستمی" یکی از اولین دانش آموختگان رشته ی مامایی است و اکنون (22) سال خدمت را در کارنامه ی کاری خود دارد.وی به حرفه اش عشق می ورزد و در این خصوص می گوید: گریه ی کودک و لبخندِ مادر تضادِ قشنگی است که هرگز برایم تکراری نشده است و با تولد هر بچه ای از دیدنِ آن لذت می برم.
"رستمی" که خودش مادر نیست، اضافه می کند: شاید یکی از دلایل اصلیِ مادر نشدنم شغلی باشد که به آن عشق می ورزم، چون نسبت به تمام بچه هایی که از مادرانشان گرفته ام، احساسی کاملاً مادرانه دارم.این مامای متعهد تشریح می کند: بر اساس تجربه ی شخصی ام، "ماما" دو برابرِ مادر، دچار استرس می شود و برای سلامتی مادر و کودک، هر دو، تلاش می کند.
بنابراین همه ی بچه هایی که به کمک من متولد شده اند را عاشقانه دوست دارم و حتی بسیار مشتاقم که از زندگی و آینده اشان نیز بدانم و خبر خوشبختی و موفقیتشان را بشنوم.
"وی" تأکید کرد: با برخی از آن ها که نسبت فامیلی دارم یا توانسته ام به لطف خداوند از خطر نجاتشان بدهم، رابطه ای صمیمانه دارم و حتی این بچه ها روز تولدشان برایم هدیه می آورند و در روز مادر و ماما هم از من قدردانی می کنند."فریبا رستمی" با بیان این که تمام لحظات یک "ماما" خاطره است، در خصوص شیرین ترین خاطره اش گفت: در یک روز سردِ برفی، یکی از سوپروایزرهای بخش با عجله سمت من آمد و گفت خانمی داخل ماشین و در حیاط بیمارستان در حال وضع حمل است به خاطر شرایط بحرانی ای که پیش آمده بود، به سرعت دستکشِ مخصوص پوشیدم و خودم را به او رساندم. در تمام آن لحظات، با وجودی که از شدت سرما به خود می لرزیدم، تمام دغدغه ام نجاتِ جان مادر و کودک بود که خوشبختانه گریه ی کودک، باعث نشاندنِ لبخند بر لب های همه ما شد.
"صغری حوری فردِ" (45) ساله و کارشناس مامایی با (24) سال سابقه ی خدمت نیز با همان عشق و شور و اشتیاقِ روزهای اول، از کارش و خاطراتِ آن می گوید.او رابطه ی "ماما" با مادر و کودک را آنقدر نزدیک می داند که اظهار می کند: "ماما" با خنده ی مادرِ کودک می خندد و با گریه اش اشک خیزد؛ به گونه ای که وقتی کودکی با وجود تلاش های فراوان، زنده نمی ماند، تا چندین روز، بغض و غمِ این اتفاق، زندگی را به کاممان تلخ می کند؛ تا جایی که حتی خارج از فضای کار و در محیط خانه نیز به خاطر این مسأله ناراحت می شویم و اشک می ریزیم.
او از خاطرات شیرینش هم گفت؛ "حوری فرد" در حالی که برق شادی در نگاهش موج می زد، تعریف کرد: یک روز پیرمردِ (60) ساله ای، در حالی که اظطراب و شادی در چهره اش به خوبی دیده می شد، دست همسرِ (50) ساله اش را گرفته بود و به زایشگاه آمد.
این زوج، بعد از سال ها چشم انتطاری، برای تولد بچه اشان نزد من آمده بودند و من باید از شادی ای که یک عمر منتظرش بودند، درست و با دقت مراقبت می کردم و تحویلشان می دادم.
دیدن شادمانی و تصویر زیبایِ تلفیقِ اشک و لبخند، در چهره ی آن دو، هرگز از خاطرم محو نمی شود و این ها همان قسمت شیرین کارِ پر استرس و پر مسئولیت ما است که خستگی را از وجودمان رفع می کند.و مهرِ مادری همان چیزی است که همه ی ما از مهربانیِ یک "ماما" گرفته ایم؛ مهربانانی که تنها در اولین نگاهِ زندگیمان، سهیمشان کرده ایم و دیگر آن ها را نخواهیم دید.
این قلم، از سوی همه ی ما تقدیم به ساحت مهربانش.
***زهرا پوراسماعیل