پخش زنده
امروز: -
مرکانتیلیسم؛ مفهومی در اقتصاد سیاسی که درفارسی به بازاربست گرایی یا سوداگرایی ترجمه شده است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکانتیلیسم دربرابر نظریه بازار آزاد یا بازار رقابتی به کار گرفته می شود . ساختن دیوارهای بلند پشتیبانی و جانبداریهای ناعادلانه، از شناسههای این رویکرد بازرگانی است، همچنین آشکارکنندهٔ دیگرِ این رویکرد، رسمیت بخشیدن به انحصارها در این رویکرد بوده که انگیزه سرکوب پیکارهای کارآمد بازرگانی میشود. در این چرخه نادرست، کسانی که در پله نخستین سود بردهاند، و از راه سوداگری به سرمایه رسیدهاند خواهان پایان یافتن این سوداگری نخواهند بود.
هرچند ممکن است مرکانتیلیسم در اقتصاد داخلی با مفاهیمی همچون انحصار گرایی و رانت قرابت پیداکند اما درتجارت خارجی مرکانتیلیستها طرفدار وضع قوانین در جهت برقراری عوارض گمرکی و موانع تجاری بوده و اعتقاد دارند با افزایش صادرات وکاهش واردات میتوان وضعیت یک کشور را در سطح بینالملل بهبود بخشید.
عملکرد دونالد ترامپ در مدتی که سکان سیاست های کلان آمریکا را برعهده گرفته ، نشان می دهد او یک مرکانتیلیسم است. هرچند پرداختن به شواهد و قراین این ادعا نیازمند مقالی سواست ، اما وضع تعرفه های سنگین برفولاد و آلومینیوم ، تغییر موازنه تعرفه ای با چین ، خروج از پیمان پاریس و شواهد متعددی در جهت دهی تجارت داخلی آمریکا ثابت می کند ، ترامپ اعتقادی به بازار آزاد ندارد و سیاست های اقتصادی اش از نظریات مرکانتیلیسمی تبعیت می کند.
حالا ترامپِ مرکانتیلیسم قراراست تا دوهفته ی دیگر درباره پایبندی به برجام اعلام نظر کند. آن هم در شرایطی که سایر امضا کنندگان توافق یعنی انگلیس، فرانسه، چین، آلمان، روسیه و اتحادیه اروپا به پایبندی کامل ایران به برجام اعتقاد دارند.آژانس بین المللی انرژی هم تاکنون هفت بار تایید کرده که ایران به برجام پایبند بوده است و این بیشترین میزان تاییدی است که ایران میتواند از سوی متحدان آمریکا داشته باشد.
بااین حال برای این مسئله چند احتمال وجود دارد؛ اولین احتمال ماندن آمریکا در برجام و موکول کردن اعلام نظر قطعی به آینده و ادامه فضای بلاتکلیفی فعلی برای چند ماه دیگر یا هر تاریخ جدیدی که ترامپ اعلام می کند.
دومین احتمال خروج یکجانبه آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریم های اولیه و ثانویه آمریکا علیه ایران.
که دراین حالت نیز دو احتمال می توان متصورشد. یکی اینکه ایران هم درواکنش به تصمیم ترامپ از برجام خارج شده و اقدامات متقابلی انجام دهد. دوم اینکه برجام با حضور ایران و 5 کشور دیگر ادامه یابد. درست مانند پیمان پاریس.
اما جدا از احتمالاتی که بر این مسئله مفروض است و خارج از پاسخی که می توان به این پرسش ها داد، مسلم آن است که ترامپ دراین بازی دست بالا را ندارد و شاید این اولین باری باشد که آمریکایی ها در مواجه بایک تصمیم بین المللی تا این حد ناتوان شده اند. درصورت خروج یکجانبه آمریکا از توافق هسته ای ،گذشته از خدشه ای که به وجه جهانی آمریکا وارد شده و پایبندی آمریکایی ها به تعهدات بین المللی را بی اعتبار می سازد، آنچه امریکایی ها را از عواقب این تصمیم هراسان کرده و باعث شده تا آنها با شک وتردید عمل کنند و به قول معروف دست به عصا راه بروند، تبعات اقتصادی این تصمیم آن هم نه برای ایران که برای خود آمریکاست.
اولین خسارت اقتصادی این تصمیم برای آمریکایی ها تاثیر شدیدی است که بر بازار نفت خواهد گذاشت و سبب می شود قیمت فرآورده های نفتی ازجمله بنزین در آمریکا افزایش یابد.
به گفته ی سیتی گروپ، ایجاد هر نوع اختلال در برجام موجب تاثیرپذیری شدید بازار نفت خواهد شد. به گفته ی این نهاد، بازگشت تحریم ها باعث خواهد شد که ایران حداقل ۵۰۰،۰۰۰ بشکه در روز کمتر نفت صادر کند. در این خصوص، سیتی گروپ گفته است که تاثیر آنی کاهش صادرات نفت ازجانب ایران افزایش ۵ دلاری قیمت این محصول در بازار خواهد بود.
از دیگر سو هرچند مخالفان برجام درآمریکا معتقدند ،میتوانند اقتصاد ایران را فلج کنند.اما اگر برجام لغو شود تحریمهای یکجانبه آمریکا، به دلیل عدم همراهی سایر قدرتها، تاثیر محدودی بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت. زیرا که تحریم های ایران نه از اجماع جهانی برخوردار است، نه مصوبات شورای امنیت سازمان ملل را داراست.
این درحالیست که اروپا نیز به دنبال دسترسی به بازارهای ایران است و با وجود ازبین رفتن برجام بعید است اروپایی ها دست کم به این زودی ها از اعمال تحریمهای جدید ایران استقبال کنند. بنابراین به احتمال زیاد اروپا به پایبندی به توافق هستهای ادامه میدهد و در چنین شرایطی این آمریکایی ها هستند که خود را از بازار ایران محروم می کنند. اتفاقی که نمونه اش در قرارداد «بوئینگ» رخ داد و بلافاصله پس از دست دست کردن این شرکت هواپیماسازآمریکایی، ایران قرارددادجدیدی با شرکت «سوخو» منعقد کرد.
مطمئنا، ناکامی دراجرای کامل برجام، نوعی فشار برایران وارد خواهد کرد. اما آمریکایی ها خوب می دانند شرایط اقتصادی ایران نسبت به سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳ متفاوت است و حتی اگر برجام هم ازبین برود اقتصاد ایران درشرایطی هست که این وضعیت را تاب آورد.
گذشته ازآنکه ایران تجربه از سر گذراندن تحریم های شدید سال های 2010 تا 2015 را دارد و به دانش عمیقتری درباره چگونگی مدیریت کردن فشارها مجهز شده است، همکاری سایر شرکای تجاری ایران و درهم تنیدگی و اتصالات اقتصاد ایران با جهان به ویژه در دوسالی که از برجام می گذرد، به بی اثر شدن این فشار کمک خواهد کرد. ایران فعالسازی سایر کریدورهای تجارت، بویژه با هند، را آغاز کرده و چین و روسیه نیز منافع مشترک قابل توجهی با ایران دارند. این ها افق های تازه ای هستند که می تواند مسیر حرکت اقتصاد خارجی ایران را حتی بدون برجام هم روشن نگه دارد.
در این صورت حتی اگر، تجارت با اروپا فروبپاشد، ایران از تجارت با آسیا سود واقعی خواهد برد. هند چنین شریکی است.درحال حاضر ایران با مشارکت هند پروژه توسعه بندر چابهار را در دست اجرا دارد .پروژه ای که علاوه بر مزایای اقتصادی برای هند، ایران را به هاب منطقه تبدیل می کند.
سفرحسن روحانی در اواخر سال 96 که نخستین سفر رئیس جمهور ایران به هند دردو دهه گذشته محسوب می شد در شرایطی انجام شد که ترامپ تهدید کرده بود تحریم های تجاری را باز گرداند و از برجام خارج شود.بااین حال هند بی اعتنا به این تهدیدها برای تقویت برنامههای اتصال خود به منطقه غرب آسیا و هم چنین تامین نیازهای انرژی خود به همکاری با ایران ادامه داد.
هم اکنون هندی ها ۵۰۰ میلیون دلار برای توسعه بندر چابهار با هدف تقویت ارتباطات منطقهای و تشویق به روابط و خدمات دریایی بیشتر بین دو کشور سرمایه گذاری کرده اند.پروژه ای که به تاسیس بندر بینالمللی و کریدور ترانزیتی چابهار خواهد انجامید. برنامهای عظیم برای تاسیس واحدهای تولیدی نظیر مواد پتروشیمی، کود و متالوژی در منطقه آزاد تجاری- صنعتی چابهار.
در کنار این مساله، ایران سومین تامین کننده انرژی هند است و در مدت زمان آوریل ۲۰۱۷ تا اکتبر ۲۰۱۸، هند ۱۲.۵ میلیون تن نفت از ایران وارد کرده است. آن طور که وزیر نفت ایران گفته هندی ها همه بدهی های خود بابت خرید نفت از ایران را تعیین تکلیف کرده اند. یک مشتری دست به نقدکه می تواند درآمدهای نفتی ایران را تضمین کند.
چین نیز شریک دیگری است. بلند پروازیهای چین برای ایران بسیار بزرگتر از آن هستند که با تحریمهای آمریکا متوقف شود. هماکنون، طرح «جاده واحد کمربند واحد» (جاده ابریشم)، بلندپروازترین پروژه توسعه زیرساختی چین است که به دنبال احیای مسیرهای تجاری اوراسیایی با شبکه تجاری چینمحور است. سرمایهگذاری زیرساختی برنامهریزیشده برای این پروژه، ۹۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد و ایران یک بخش ضروری در این طرح است. امتیاز ایران در این بازی، موقعیت آن است. ایران، آسیا را هم به اروپا و هم به خاورمیانه متصل میکند. در حالی که مسیرهای این طرح هنوز احداث نشدهاند، تصور پیش رفتن این پروژه بدون ایران، بیهوده است.
پروژه «جاده واحد کمربند واحد»، هم مسیرهای دریایی و هم خطوط راه آهن خواهد داشت. همه کالاهایی که از طریق راه آهن از چین به اروپا و روسیه صادر میشوند، از خاک ایران عبور خواهند کرد. اتصال راه آهنی ایران از قبل هم ارزش تجاری خود را نشان داده بود. اولین قطاری که از راه آهن پروژه «جاده واحد کمربند واحد»، استفاده کرد، در سال ۲۰۱۶ از استان چجیانگ چین حرکت کرد و ۱۴ روز بعد به ایران رسید. معادل این سفر از طریق دریا، ۴۵ روز طول میکشد. هر چه از آن خطوط راه آهن بیشتر استفاده شود، سفرهایِ ترانزیتیِ حاملِ کالاهایِ چینیِ بیشتری از ایران به مقصد اروپا و روسیه عبور میکنند و درآمد ایران به عنوان یک مرکز حمل و نقل را بیشتر خواهند کرد و آن را بیشتر در اقتصادهای منطقهای ادغام خواهند کرد. علاوه بر این، چین، ۲۲ میلیارد دلار بر شبکه راه آهن داخلی ایران هزینه میکند تا اتصال درونی ایران را بهبود بخشد.
چین قبلا در سال ۲۰۱۶ قول داده بود که 60 میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کند. در اواخر سال ۲۰۱۷، خطوط اعتباری ۱۰ میلیارد دلاری برای بانکهای ایرانی باز کرد. چین فقط به جغرافیای ایران نیاز ندارد، بلکه به نفت ایران هم نیاز دارد. اتکای چین به نفت ایران افزایش یافته است.
اکنون پرسش این است که تحریمهای آمریکایی چقدر بر طرحهای چین برای ایران – بخصوص در زمینه نفت خام-، تاثیر میگذارد. چین در گذشته در برابر تحریمها مصون نبوده است، به عنوان نمونه در سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲، چین مجبور شد تا واردات نفت از ایران را کاهش دهد. با این حال، تحریمهایی که بر چین تاثیر گذاشتند، چندجانبه بودهاند. یعنی تحریمهایی که بوسیله قطعنامهای از شورای امنیت اعمال شده بودند.
حقیقت آن است که تحریمهای یکجانبه آمریکا، برای تجارت چین با ایران، مایه ناراحتی خواهد بود، اما همانطور که برخی از جمهوریخواهان اقرار کردهاند، تاثیر زیادی نخواهند داشت.
علاوه بر شرکای منطقه ای این مسئله در مورد فرانسوی ها در قلب اروپا هم وجود دارد. حضور توتال در بزرگترین قرارداد نفتی ایران و ادامه همکاری خودرو سازان فرانسوی با ایران ، نشان می دهد، فرانسوی ها حساب خاصی برروی تجارت با ایران بازکرده اند.موضوعی که ترامپ هم به آن اذعان کرده و چندماه پیش با طرح انتقاداتی از ترزا می، نخستوزیر انگلیس و امانوئل مکرون گفته: آنها تنها به دلیل منافع مالی خود و به واسطه قراردادهای میلیارد دلاری که با ایران بستهاند، خواهان از میان نرفتن برجام هستند.
او با اشاره به قراردادهای تجاری رنو و توتال با ایران گفته: آنها ( فرانسوی ها )نگران تحریمهای آمریکا نیستند. آنها قطعا دوست ندارند این توافق از بین برود و این موضوع هم تنها یک دلیل دارد: پولهایی که از ایران گرفتهاند منافع بسیاری برایشان داشته است.
بنابراین هرچندخروج احتمالی آمریکا از برجام و وضع تحریمهای یکجانبه آمریکا بردرآمدهای نفتی ایران اثرگذار خواهد بود، اما از آنجا که در این سال ها اتکای ایران به درآمدهای ارزی کاهش یافته، نمی تواند همچون سابق اثر فلج کننده ای بر اقتصاد ایران بگذارد، علاوه بر اینکه اثر بخشی تحریم های یکجانبه آمریکا مستلزم این است که تحریمها بُعد چندجانبه داشته باشد. به عبارت دیگر، تحریمهای یکجانبه آمریکا به تنهایی علیه ایران، تاثیر محدودی بر اقتصاد ایران خواهد داشت.
بنابراین خود آمریکایی ها و حتی مخالفان برجام درواشنگتون ، تلاویو و حتی ریاض خوب می دانند اثر فلج کنندگی تحریمهای یکجانبه آمریکا بر اقتصاد ایران توهمی بیش نیست و خروج آمریکا از برجام ،جزء بی اعتباری کاخ سفید و همپیمانانش و محروم شدن اقتصاد آمریکا از مزایای برجام نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
بنابراین اکنون بازی کردن با برجام یا ترک کردن آن، هیچگونه مزیت راهبردی برای ترامپ و آمریکا ندارد.
رئیسجمهوری که به خروج ازیک توافق بین المللی افتخار میکند، باید بفهمد با خروج از برجام نه تنها چیزهای زیادی به دست نمی آورد بلکه چیزهای زیادی را هم از دست خواهد داد.
یادداشت: امیر شایان مهر