چرا باید در سوریه بمانیم؟
حضور مستشاری ایران در سوریه در امتداد خنثی سازی طرحی است که با وجود دستاوردهای میدانی نیروهای سوری و متحدانش، همچنان از سوی امریکا در مسیر تحزیه کشورهای منطقه یا عنوان طرح خاورمیانه بزرگ پیگیری می شود.
پس از پیروزی های اخیر ارتش و متحدان سوریه در حومه دمشق، شاید این سوال از سوی برخی مطرح شود که دیگر چه ضرورتی برای حضور مستشاری ایران در سوریه وجود دارد؟ در پاسخ به این سوال ابتدا باید پرسید که چرا ایران در سوریه مداخله کرد؟ و در پاسخ به سوال دوم ابتدا باید ریشه های بحران سوریه را بررسی نمود تا روشن شود دلایل مداخله ایران در سوریه چه بود.
بطور خلاصه باید گفت که بحران درسوریه از سال 2011 پس از شروع اعتراضات در برخی کشورهای شمال آفریقا وغرب آسیا آغاز شد که در این اعتراضات نمادهایی از بیداری اسلامی به چشم می خورد. این اعتراضات از تونس آغاز شد و سپس به مصر و بحرین و حتی برخی مناطق عربستان تسری یافت. این کشورها در دو مولفه اشتراک داشتند اول وابستگی به امریکا دوم حرکت در مسیر سازش با رژیم صهیونیستی و خیانت به آرمان فلسطین.
اما اتفاقی که در این میان رخ داد کشاندن اعتراضات به سوریه، آن هم در کشوری که بشار اسد در آن نماد مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی بود و در میان مردم مقبولیت داشت و هنوز چند ماهی از اعتراضات در منطقه نگذشته بود که رسانه ها و مقام های امریکایی ومتحدان غربی اش به سرعت با ترساندن مردم از اسلام خواهان، بر امواج اعتراضات سوار شدند و با مدیریت آن، تقریبا اوضاع در تونس و مصر را به وضعیتی در آوردند که چندان با گذشته تفاوت نکند و دولت های جدید نیز مقابل امریکا و اسراییل موضع دشمنی نداشته باشند. آنها در سوریه و مصر و از سویی در سوریه و بحرین رویکرد دوگانه ای را به نمایش گذاشتند که بیانگر این موج سواری و مدیرت بحران در کشورهای همسو وبحران سازی در سوریه و لیبی به عنوان کشورهایی که برای غربی ها دردسر ساز بودند. البته مورد سوریه به لحاظ قرار داشتن در نوک پیکان محور مقاومت متفاوت از لیبی بود.
در دو حالت یادشده اگر به واکاوی گذشته بپردازیم درمی یابیم که امریکا در تونس و مصر این رویکرد را اتخاذ کرده بود که مردم را از اسلام خواهان و احزابی چون النهضه و اخوان المسلیمن بترساند با این ادعا که این احزاب آزادی های آنان را محدود خواهند کرد اما در سوریه نه تنها برای ساقط کردن بشاراسد از گروههایی که به ظاهر شعار اسلامی سرمی دادند حمایت شد بلکه دست گروههای افراطی را نیز در این کشور باز گذاشت که ثمره آن گسیل هزاران مزدور خارجی به این کشور و شکل گیری گروههای تروریستی چون داعش، النصره، فیلق الرحمان، جندالشام ودهها گروه تکفیری از این دست بود.
اما تفاوت دیگر را باید از منظر رویکرد امریکا به حوادث سوریه با بحرین بررسی کرد. در حالیکه امریکا از براندازی بشاراسد در سوریه حمایت می کرد در بحرین تلاش می کرد آل خلیفه همچنان قدرت را در دست داشته باشد چرا که یکی از پایگاههای نظامی مهم امریکا در این کشور مستقر است. رفته رفته هم امریکایی ها با تحت کنترل در آوردن بخش هایی از خاک سوریه با کمک نیروهای کردسوری، فضایی را ایجاد کردند که زمزمه های جدایی طلبی و تشکیل سه کشور کرنشین، علوی نشین و سنی نشین شنیده شود.
این اتفاقات روشن کرد که امریکایی ها با موج سواری سعی کرده اند طرح خاورمیانه بزرگ را در منطقه به منظور تضعیف کشورهای اسلامی به ویژه محور مقاومت اجرا نمایند طرحی که پیش از این کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت امریکا در سال 2006 حین جنگ 33 روزه گفته بود حوادث لبنان درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است. پیدا بود که پس از پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه و شکست افسانه شکست ناپذیری رژیم اسراییل، امریکا برای حفظ موجودیت جعلی این رژیم در پس اجرای طرحی باشد که کشورهای منطقه را بر بستر تفاوت های قومی و مذهبی به جان هم بیاندازد واز دل این آتش افروزی طرح تجزیه منطقه را رقم بزند.
فارغ از دفاع از مقدسات وحریم حضرت زینب سلام الله علیها، هم پیمانی ایران و سوریه، دعوت دولت دمشق از ایران برای کمک نظامی به این کشور، دفاع از عمق ژئوپلتیک ایران، دفاع از محور مقاومت و مبارزه با تروریسم که حضور ایران در سوریه را توجیه می کرد باید گفت موضوع فراتر از این دلایل است و در واقع حضور ایران در این عرصه پهنه ای به گستردگی جلوگیری از خنثی سازی طرحی فراگیر است که از سوی امریکا و رژیم صهیونیستی برای تجزیه منطقه داشت و با وجود دستاوردهای میدانی نیروهای سوری، بر اساس برخی نشانه ها این طرح هنوز هم به قوت خودباقی است. از این منظر حضور مستشاری ایران در سوریه به معنای دفاع از همسایگان و کشورهایی است که در منطقه با تهدید طرح امریکا روبرو هستند و این حضور به معنای دخالت برای جلوگیری از جنگ های سخت و چندین دهه ای و برقراری صلح در منطقه است. با توجه به شبکه ای بودن امنیت، بی تردید دومینو وار بی ثباتی در سوریه به سراسر مطنقه نیز کشیده می شد.
مثال واضع و روشن این حمایت و دخالت برای برقراری صلح و از بین بردن تهدیدی که می توانست به جنگ های طولانی مدت در همسایگی ایران منجر شود موضوع کمک ایران به عراق برای ازبین بردن داعش و جلوگیری از حر کت های تجزیه طلبانه مسعود بارزانی در برگزاری همه پرسی تجزیه بود که به روشنی تل آویو از این حرکت حمایت کرد. و این جمهوری اسلامی بود که با کمک به نیروهای عراقی و مردمی، بغداد را از سقوط نجات داد و هم اینکه جلو تجزیه این کشور را گرفت وطرح امریکا را در عراق خنثی نمود.
اکنون در پاسخ به این که چرا باید هنوز در سوریه بمانیم باید سوال کرد که آیا این طرح و این تهدیدات از بین رفته یا همچنان طرح امریکا و تهدیدات علیه منطقه با شدت بیشتر و به شکل تازه ای در جریان است؟ در حال حاضر هر چند ترامپ ادعا کرده است که به زودی نیروهای امریکایی را از عراق خارج خواهد کرد اما واقعیت این است که این کشور همچنان به بهانه امکان ظهور داعش نیروهایش را در این کشور نگه داشته است و از سویی با انگیزه تامین هزینه های حضور نظامی خود به روشنی از عربستان و دیگر کشورهای منطقه خواسته است که برای حضور امریکا در سوریه هزینه بپردازند و خود نیز به سوریه نیروی نظامی اعزام نمایند.
این در حالی است که در ادلب نیز اکنون ارتشی از گروههای تروریستی حضور دارند. که هر آن ممکن است دمشق را با تهدید روبرو سازند. و علی رغم ادعای ترامپ مبنی بر اینکه امریکا اولویت اول اوست همچنان او با این ادعا که اگر امریکا از منطقه خارج شود کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس بیش از دوهفته دوام نخواهند آورد سعی دارد این بار به شکل تازه ای با گرفتن هم پول دولت های عربی و هم نیروی انسانی آنها طرحی را که تروریست ها در آن شکست خوردند مجددا از سر گیرد.
از سویی هنوز از نظر سیاسی هم هیچ توافقی در سوریه که ضمانت اجرا داشته باشد شکل نگرفته است بنابر این باید گفت هنوز تهدید علیه منطقه وجود دارد و از این رو حضور ایران در سوریه در راستای خنثی سازی کامل این طرح توجیه پذیر است.
سوال اینجاست گروهی که می گویند چرا ایران هنوز درسوریه حضور دارد؟ چرا نمی پرسند فرانسه، امریکا، ترکیه ، عربستان چرا در سوریه حضور دارند؟ چرا امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه می گوید که آمریکا، فرانسه و همپیمانان دیگر نقش بسیار مهمی پس از پایان جنگ در سوریه خواهند داشت. و چرا او مدعی است که اگر این کشورها در زمانی سریعتر از حد لازم از سوریه عقبنشینی کنند، ایران که همپیمان بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه است، سوریه را تحت کنترل خود درخواهد آورد؟ آیا این سخنان به معنای این نیست که ایران خارج شود که آنها ساده تر در سوریه حضور داشته باشند؟ ماکرون می گوید باید با خارج کردن ایران از سوریه ، سوریه جدیدی بسازیم ؟ منظور او از سوریه جدید چیست؟
و سوال دیگر اینکه چرا در حالیکه صهیوینست ها معتقدند ایران توانسته است درسوریه کمربندی ارتباطی میان خود با عراق و سوریه و لبنان ایجاد کند، همچنین روی شکاف در جبهه جنوبی سوریه در مرز با اسرائیل نیز کار می کند که به این ترتیب می تواند ایالات متحده را در این ناحیه تحت فشار بگذارد و خود را قدرتی منطقه ای مطرح کند که نمی توان نادیده اش گرفت، عده ای با صهیونیست ها هم صدا شده اند؟
---------------------------------------------
رضا محمدمراد