پخش زنده
امروز: -
گلافی صنعت ساخت شناوری از چوبهای مرغوب جنگلیِ چرب و مقاوم است که صیادان را روانه دریا می کند.
از میان نخلستانهای سربه فلک کشیده گذر کردم و آهسته آهسته به نی زارهایی رسیدم که تعدادشان رفته رفته زیادتر می شد وزش بادی ملایم گل های سبک و سفید نی را در فضا می پراکند و از همینجا صدای لنجهای روان در رودخانه هم شنیده می شود.
کم کم صدای ضربه های چکش شنیده می شود، هم آوایی چوب و چکش، حالا می توانم راه را بهتر پیدا کنم از لابلای نی زارها کرانه رودخانه هم به چشم می خورد، گلاف ها مشغول کارند.
کنجکاو به سمت آنها می روم، صنعتی که سالهاست صیادان با بهره گیری از آن به دریا می زنند و تجار روانه راههای تجاری آبی می شوند.
هنری آمیخته با چوب و صنعت که در دوره افشاریه اوج گرفت.
پاک گوهر رییس میراث فرهنگی و گردشگری آبادان و خرمشهر می گوید آذر ماه سال 1390 گلافی یا صنعت لنج سازی در فهرست یونسکو ثبت شد.
این یعنی ارزش آن فراتر از یک ملت است.
شیخ ایوب از دور به چشم می خورد، سرش تا کمر از زیر لنج، درون این شناور چوبی مخفی شده و تنها صدایش شنیده می شود که به کارگران و دیگر گلافان اصول کار می آموزد.
جلوتر می روم و از ساز و کار گلافی می پرسم، از دستهایی که دیگر سخت چکش را نگه می دارد و رنگ باخته اما سرشار از شوق کار است.
گلافی صنعت ساخت کشتی از چوبهای مرغوب جنگلیِ چرب و مقاوم در برابر رطوبت همچون چوب سای، گل ابریشم، سرخ، توت،کنار و آکالیپتوس است که بیشتر از هند تامین می شود، این را یکی از گلافان می گوید.
شیخ ایوب ادامه می دهد برای ساخت یک کشتی باید از"پایه" شروع کرد چوبی که پایه سازه است بعد "شنوف" و بعد "اسکلت" "بالو" و البته "کمربند لنج" را ساخت و بعد هم سپر و سینه لنج را سوار کرد.
یکی از گلافها از دور با لهجه زیبای جنوبی صدا می زند: قماره و خن یادتون نره، منظورش اتاق ناخدا و انبار زیرین لنج بود.
گلاف ماهری را می بینم که با مهارت تمام لای فضای خالی چوبهای بهم میخ شده را پر می کند، جلوتر می روم و از ماهیت آن می پرسم نامش ابو اسد است آفتاب کمی پوستش را تیره کرده و دستهایش از ماده ای رنگی است، همانطور که صدای چکش، هارمونی کارش شده می گوید: روغن و پنبه را با ماده قرمز رنگی به نام "مقر" می آمیزیم و سپس با چکش و قلمهای فلزی میان درزهای سازه جای گذاری میکنیم، این مهمترین کار برای پیشگیری از ورود آب به شناور است.
این کشتی با این ویژگی ها با محیط مرطوب و شرایط جنوب سازگار تر است و سرعت بالا، هزینه پایین تعمیرات، دوام بیشتر و امنیت از ویژگیهای این سازه چوبی است.
مسئول اتحادیه شناورسازان ایجاد کارگاههای فنی و مهارتی متناسب با نیاز منطقه و ارائه آموزشهای درست و به روز، ثبت ملی این صنعت به عنوان هویت تاریخی شهر را تنها برخی از ویژگیهای این از صنعت می داند و می گوید از آنجا که خیلی ها از این حرفه امرار معاش می کنند باید از آن حمایت شود.
بحث به اینجا که رسید همه گلافها دست از کار کشیدند و دور شیخ ایوب جمع شدند معلوم بود درد دل زیاد است و گوش شنوا کم...
شیخ ایوب گفت: 250 گلاف در آبادان و حاشیه سه رودخانه از این حرفه امرار معاش می کنند اما نه بیمه ای دارند و نه توجه ای به آنها می شود بعلاوه از آنجایی که در یک لنج که طی 8 ماه ساخته می شود بیش از 17 نفر کار می کنند این حرفه در منطقه اشتغالزایی می کند و هنوز هم 16 هزار صیاد با این شناورها به دریا می روند.
این ها همه در حالی است که میان صنعت لنج سازی با چوب و فایبرگلاس این روزها جدالی تنگاتنگ درگرفته.
مالکی کارشناس صنعت لنج سازی در مقایسه این دو شناور، عمر مفید لنجهای فایبرگلاس را کمتر از لنجهای چوبی می داند و تاکید کرد: عمر لنج چوبی به دلیل قابلیت تعمیر بیش از 50 سال است.
صنعت لنجسازی به عنوان یک اثر فرهنگی که بخشی از تاریخ صنعت شهر را در خود حفظ میکند ظرفیت بالقوه مطلوبی برای گردشگری به حساب می آید این را رییس میراث فرهنگی و گردشگری آبادان می گوید.
پاک گوهر از بیم آنکه با گسترش شناورهای فایبرگلاس، گلافی رو به فراموشی رود گفت: این حرفه به لحاظ ویژگی اباء و اجدادی و انتقال نسل به نسل ارزشمند است و البته بقا و یا از بین رفتن یک صنعت و هنر به تلاش و حمایت صنعتگران آن بستگی دارد، گاهی سو را حفظ میکنیم و گاهی آن طرف دیگر را، اما کسی که خود این فن را میداند باید برای حفظ این صنعت تلاش کند.
فتحی نیا رییس اداره حفاظت محیط زیست آبادان اما ایجاد پایگاهی ویژه ساخت و تعمیر این گونه شناورها را ضروری می داند و کاهش آلودگی رودخانه ها، ساماندهی دست اندرکاران و بهره گیری گردشگران از آن را جزء مزایای این پیشنهاد می خواند.
پاک گوهر اما هشدار داد باید مراقب باشیم این صنعت بومی، در جدال با مدرنیته به فراموشی سپرده نشود و با ایجاد فضایی برای گردشگری و مهیا کردن زمینه بازدید دانش آموزان و گسترش فرهنگ آن در حفظ این صنعت در همه نسلها کوشا باشیم.
نویسنده: خدیجه تقیان