به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما، پدر فرید الدین محمد عطار نیشابوری شاعر قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری، دارو فروش بوده است و او نیز شغل پدر را به ارث برد.
وی مبادی علم طب و داروشناسی را فرا گرفته بود و معالجه نیز میکرد، چنانکه در خسرونامه گفته است:
به داروخانه پانصد شخص بودند که در هر روز نبضم می نمودند
البته وجود 500 بیمار در هر روز، کمی اغراق به نظر می رسد اما قدر متیقن، آن است که او طبابت می کرده و آن را رها نکرده است، چرا که به گفته خود او «الهی نامه»و «مصیبت نامه»را در دکان عطاری و داروخانه به نظم آورده است، چنانکه در خسرونامه میگوید:
مصیبت نامه کاندوه جهان است الهی نامه کاسرار عیانست
به داروخانه کردم هر دو آغاز چه گویم زود رستم زان و این باز
سبب شهرت شیخ عطار، نهکارآمدی او در طب و نه سلک درویشی و خرقه پوشی او بلکه، قلم روان و شعر جاودان اوست؛ سبک تمثیلی بی بدیل او در«منطق الطیر»، نثر جذاب او در «تذکره الاولیاء»، غزلیات و قصایدی که به قول خود هرگز به مدح شاهان و صاحبان قدرت آلوده نشده و درسهای معنوی زیبایی که در قالب مثنوی سروده است نام او را در رده پهلوانان شعر پارسی همانند سنائی و مولوی قرار داده است.
آثار بسیاری به عطار منسوب است حتی قاضی نورالله شوشتری او را صاحب 114 اثر – به تعداد سوره های قرآن – می داند که بی شک اشتباه است.
دیوان اشعار، اسرارنامه، الهی نامه، مصیبت نامه، منطق الطیر، تذکرة الاولیا، خسرونامه، هیلاج نامه، جوهر الذات، مظهر العجائب، لسان الغیب، مختار نامه، اشتر نامه و جواهر نامه منسوب به عطار است اما تنها در صحت انتساب الهی نامه، اسرارنامه، جواهر نامه، خسرو نامه، شرح القلب، مصیبت نامه، منطق الطیر و دیوان غزلیات و قصائد او در نظم و تذکره الاولیاء در نثر مطمئن هستیم و باقی آثار را دیگران با استفاده از نام عطار بر او بسته اند و تفاوت سبک شعری آنها با آثار حتمی عطار کاملاً واضح است.
از آثار حتمی عطار شرح القلب و جواهر نامه اصلاً به دست ما نرسیده اند.
زبان شعری عطار نرم و به زبان گفتار نزدیک است. صنعت شعری بسیاری در شعر او دیده نمی شود و شعر به سمت سادگی و طراوت کشیده می شود. اگر چه همیشه "چه گفتن" برای عطار بسیار مهم تر از " چگونه گفتن" بوده، اما او در بخش داستان پردازی به خصوص در کتاب "منطق الطیر" بسیار قوی و زیبا کار کرده است. آثار او برگرفته از نوعی نگرشی عرفانی و متفاوت با سنت دوران است و نوعی تفکر خاص و ویژه در آثار اوست که با گذشت قرن ها هنوز ناشناخته است.
عطار با داستان پردازی بسیار زیبا و به جا، با زبانی شیوا و ساده در قالب داستان های رمزی به ما نشان می دهد که برای رسیدن به حقیقت چه باید کرد. دیدگاه و عرفان عطار میانه ای بین عرفان مولانا و حافظ است. او رسیدن به مرتبه فرشتگی را روح کمال نمی داند بلکه آدم بودن و خطا کردن را بخشی از وجود انسان می داند و در این شرایط است که کنترل نفس و وجود، امری ارزشمند خواهد بود.
یکی از بدیع ترین ابتکارات شعر عرفانی فارسی منظومه منطق الطیر یا مقامات الطیور اوست،این منظومه رمزی بالغ بر 4600 بیت داستان جستجوی پرندگان برای یافتن"سیمرغ" است. عطار در سرودن این تمثیل عرفانی از "رساله الطیر" منسوب به امام محمد غزالی الهام گرفته است و آن را بسط داده و آراء خود را بر آن افزوده است .
او ماجرا را این گونه بیان می کند که مرغان هوای یافتن سیمرغ را می کنند و هدهد رهبری آنان را به عهده می گیرد. هدهد حکم پیر و مرشد را دارد و در راه رسیدن به سیمرغ کم کم از تعداد مرغان کاسته می شود و هر کدام به بهانه ای در راه می مانند و نهایتاً پس از گذشتن از هفت وادی صعب که اشاره به هفت وادی سلوک دارد یعنی، طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا تنها سی مرغ به حضرت سیمرغ می رسند و در آنجا غرق در حیرت و انکسار به بقای جاودان دست می یابند.
روش عطار در این منظومه و در بیشتر منظومه هایش این است که داستان مادر – در اینجا داستان مرغان و هدهد و یافتن سیمرغ – را بیان می کند و در خلال آن داستانهای فراوان دیگری با شخصیت ها و پیامهای متفاوت را نیز ذکر می کند مثلاً ماجرای "شیخ صنعان" که بسیار مشهور است در منطق الطیر ذیل گفتگوی هدهد آمده است. این روش را در مثنوی مولوی نیز می توان دید.
قدیمی ترین منبع در باب مرگ عطار روایت ابن فوطی است که به موجب آن معلوم می شود عطار به مرگ طبیعی نمرده بلکه در نیشابور به دست تاتارها به قتل رسیده است اگر چه بسیاری این روایت را نمی پذیرند اما روایت معتبرتری هم در دست نداریم.
جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد
جولانگه جلالت در کوی دل نباشد
جلوه گه جمالت در چشم و جان نگنجد
سودای زلف و خالت در هر خیال ناید
اندیشه وصالت جز در گمان نگنجد