✅وقتی از قلم آوینی بنگری هر قدم که برای رضای خدا برداری، چیزی جز فتح در انتظارت نیست، بن بست برای هنرش شوخی بود و باطل درنظرش رفتنی بود چه رسد به اینکه کدخدایش بنامد و قلمش در برابر تانک ترس و تهدید بلرزد، خم شود و تسلیم شود.
✅قلمش، قدم ها را استوار می کرد تا مردد و متزلزل کند.
برای هنرش صدای کف تشویق ها و تیر و تفنگ فرقی نداشت برای هورا گفتن نمی نوشت. هنرش برای بالای صحنه رفتن و چکاچک دوربین ها هدف گذاری نمی کرد.
✅عیار خاک وطن پیشش بر طلای اسکار و هر جایزه ای برتری داشت. عزت و منزلت سرزمین حداقل شرط هنرمند بودن در منظر آوینی بود هنری که کوچک کند یک انسان را ، یک ملت را، هنر نیست اسباب ابلیس است برای فریب.برای اسارت عاطفه هاست.
✅تمام قلمش حکایت نی و نیستان بود آتشی بود که عادات را می سوزاند و خاک نشین ها را آسمانی می کرد
✅آوینی یعنی بلند بودن ندای تکلیف در برابر هیاهوی جاذبه ها و سرگرمی سمت ها.
چه نیکو می گوید ؛«برای تحصیل رضای خدا یک روز باید راه رفت، روزدیگر باید جنگید وچه بسا روز سوم باید نانوایی کرد»
✅آوینی یعنی اگرتعهد را از هنر بگیری هیچ چیز برای گفتن نمی ماند. با آوینی می شود هنر دیدن دوست را در هرجا و هر زمان پیداکرد و به ندایش لبیک گفت.
#یادداشت روز ؛احمدملاشاهی