پخش زنده
امروز: -
در آثار خبري، مستند و دکوپاژ از پیش تعیین شدهای وجود ندارد چرا که نميتوان رويدادها را از پيش مشخص و براي آنها برنامهريزي کرد. در اين حالت نقش عوامل انساني در جلو دوربين، غيرقابل پيشبيني است.
پژوهش خبری صدا وسیما: صحنه متداولترين نوع تقسيمبندي در فيلمنامههاي داستاني است و آن واحدي از اجزاء ساختماني فيلم است که در آن گسست زماني و مکاني وجود ندارد، يعني اتفاقات داراي وحدت زماني و مکاني و موضوعي هستند (وحدتهاي سهگانه) وظيفه تدوينگر در فيلم داستاني ايجاد اين وحدت با استفاده از فنون و راهکارهاي تخصصي است اما آنچه بايد مورد توجه خاص برنامهسازان خبري قرار گيرد اينکه اصولاً تداوم فيلم مستند و خبري برپايه صحنه استوار نيست و از اين رو اهميت نقش تدوينگر خبر در جايي به جز حفظ تداوم سه گانه فوق است. در واقع باید گفت: «ايجاد فرم يا ساختار، وظيفه مهمتری براي تدوينگر برنامههاي مستند و خبري است.»
ميزان اهميت صحنه در فيلمهاي مستند و قالب گزارشهاي خبري
توضيح اينکه چرا اهميت صحنه در فيلم مستند و قالبهاي گزارشي خبر تلويزيون کم است؟ چون بسياري از اين گونه فيلمها، داستان تعريف نميکنند. آنها ميخواهند موضوعي را تشريح کنند يا زندگي آدمي را نشان دهند يا معماري بنايي را توصيف کنند يا رويدادي در حال وقوع را ثبت کنند. براي اين هدف، آنها بايد ماده خامي که در اختيار دارند را کنار هم بچينند و با افزودن گفتار توصيفي و تفسيري، آوردن عکس و فيلم آرشيوي و کنار هم چيدن مصاحبهها و حرفهاي آدمهاي گوناگون (که ديدگاههاي متفاوتي درباره موضوع برنامه دارند) به يک ساختار يا فرم برسند. بدين خاطر فرم در اين گونه آثار مهمتر از فيلم داستاني است. مهمترين وظيفه تدوينگر فيلم مستند خبري، کنار هم چيدن ماده خام از منابع گوناگون بر اساس يک طرح مفهومي، حسي، گزارشي، سفرنامهاي، علمي و غيره است. اين طرحها در تدوين، مهارتهايي میطلبندکه کاملا با مهارتهاي تدوين فيلم داستاني (با اولويت تداوم زماني و مکاني) متفاوت است.
چه چيز در اين نوع تدوين اهميت دارد؟ کنار هم قرار دادن دو تصوير از دو مکان و زمان متفاوت به منظور جلب توجه بيننده به شباهت يا تضاد آنها، (مراجعه شود به پژوهش کارگرداني در خبر 3 و شيوههاي مونتاژ پودوفکين که شامل پیوند بر اساس تشابه و تضاد و تکرار مضمون و استعاری و مونتاژ موازی است) برش زدن دو مصاحبه به هم براي همين منظور، خلق فصلهاي خوشهاي (يعني سکانسهايي که در آنها بخشي از فعاليتها و اتفاقات متداول در يک مکان، بدون توجه به تداوم مکاني و ترتيب زماني، کنار هم چيده ميشوند تا حس مکان مورد نظر خلق شود.) و استفاده از صداي ناهمزمان براي القا مفهوم تازه در يک تصوير يا ايجاد پيوستگي بين تصاوير بيربط، اهميت زيادي در اين نوع تدوين پيدا ميکند. البته مستندهاي داستاني از این قاعده مستثناء است.
در آثار خبري، مستند و دکوپاژ از پیش تعیین شدهای وجود ندارد چرا که نميتوان رويدادها را از پيش مشخص و براي آنها برنامهريزي کرد. در اين حالت نقش عوامل انساني در جلو دوربين، غيرقابل پيشبيني است. رويدادها يک بار و فقط يک بار اتفاق ميافتد و بايد با آنها همراه شد (وسايل پرتابل تصويربرداري در خبر به همين علت است). چون نماهای برنامههای خبری از نوع غیر تداومی است بنابراین ارتباط آنها صرفاً مفهومی و محتوایی است. این ارتباط در صحنه تصویربرداری به صورت کاملاً شهودی و غریضی و نه پیشبینی شده و کاملاً آگاهانه مد نظر تصویربردار و گزارشگر قرار میگیرد. اینکه تصویربردار یا گزارشگر در گیرودار یک اتفاق پرتنش بتواند نماهایی بگیرد که به کار تدوین برنامه بخورد، تا حد زیادی به استعداد و تجربه و علاقه و سماجت و شم خبری اش بستگی دارد. مثلاً اگر تصویربردار برای گزارشی، تصویر دستگاه خمیر همزن نانوایی را در حال کار، ضبط کند، آن گاه گزارشگر میتواند روی این تصویر چنین گفتار متنی بگذارد: "رئیس صنف نانوایان خمیرمایه گرانی نان را کلید زد."
اما برداشتهاي مجدد در اثار خبري و مستند اغلب وجود ندارد پس بايد بدانيم با حذف هر نما ،جايگزيني براي آن وجود ندارد و چه بسا تداوم برنامه دچار تزلزل گردد.
با وجود اينکه برداشتهاي مجدد در خبر وجود ندارد اما شمار تصاوير و حجم آنها بسيار زياد است که بخش اعظم اين تصاوير غيرقابل استفاده است و بايد حذف شوند. بدين خاطر بيرون کشيدن تصاوير به درد نخور اولين وظيفه تدوينگر است اما ضوابط حذف اينگونه موادخام چيست؟
ويرايش فني:
1ـ بخشهايي که عيب فني آشکار دارند مثلاً تصاويري که نوردهي مناسبي ندارند يا دوربين تکانهاي ناهنجاري دارد يا صدا نامفهوم است (به خصوص مصاحبه)
2ـ ويرايش محتوايي يا زباني قسمتهايي از راشها (مواد خام تصويري – صوتي) که حرفهاي مصاحبهشونده نامفهوم هستند مثلاً جملههايش نيمه کاره و در هماند و کلماتي که بهکار برده اشتباهند. يا جوابي غير از منظور مصاحبهکننده داده است.
3ـ بخشهايي که گفتگو از موضوع فيلم دور شده اما در زمان مصاحبه نخواستهايم حرف مصاحبهشونده را قطع کنيم يا خواستهايم به حرف زدن جلو دوربين عادت کند. واقعيت اين است که بخشهاي زيادي از مصاحبهها وجود دارند که در همان زمان ضبط ميدانيم در برنامه استفاده نخواهيم کرد.
تذکر مهم:
موارد فوق مطلق نيست و گاه قسمتي از مواد خام حذفي ميتوانند در ساختار برنامه به کار آيند مثلاً تصوير مسئولي که در جايي از مصاحبه سرش را به علامت نفي يک موضوع مرتب تکان ميدهد يا جمله کوتاهي که يک مصاحبهشونده ميگويد که ميتواند به صورت لايت موتیو در قسمتهاي مختلف برنامه تکرار شود.
به هر حال ملاک گزينش مواد خام فقط سلبي (حذف قسمتهاي به درد نخور) نيست گاهي اوقات حالت اثباتي (گزينش قسمتهاي مناسب و اثرگذار) نيز ميباشد.
معمولاً مصاحبهشونده تا قبل از مصاحبه بسيار راحت است و اگر مصاحبه گر فنون ارتباطي را به خوبي بلد باشد ميتواند رابطه صميمانهاي با او برقرار نمايد. اما مشکل اينجاست که به محض روشن شدن دوربين و حکمفرما شدن سکوت و چشم دوختن همه حاضران به مصاحبه شونده، او بار رواني زيادي بر وجود خود احساس ميکند و لذا حالت آرام و راحت خود را از دست ميدهد و بيانش کنترل شده و حالت تدافعي به خود ميگيرد. نتيجه مصاحبه در اين حالت چندان رضايت بخش نيست. برخي از مصاحبههاي خبري چنين حالتي دارند. روش مناسب براي شروع مصاحبه اينکه گزارشگر اختيار شروع ضبط مصاحبه را به تصويربردار بسپرد و او بی سروصدا و بدون جلب نظر اطرافیان، ضبط را آغاز کند. در اين حالت مصاحبه شونده وجود دوربین را فراموش کرده و به گفت و گوی (نه پرسش و پاسخ) با خبرنگار ادامه میدهد. اين نوع مصاحبهها اغلب بسيار طبيعي و دلنشين خواهند بود.
مصاحبه در ساختار برنامه
انواع برنامههاي مستند و خبري از نظر اجرا شامل: مجري محور، گفتار محور و مصاحبه محور هستند.
اولین کار گزارشگر انتخاب ساختار برنامه اش از میان سه شکل فوق است.
ساختار مصاحبه محور: اگر حجم مصاحبه در کل فيلم بسيار زياد باشد در آن صورت برنامه ميتواند ساختار مصاحبه محور داشته باشد. در صورت انتخاب اين ساختار، سوال بعدي براي تعيين ساختار اين خواهد بود که آيا مصاحبهها با يک نفر است يا با آدمهاي مختلف و متعدد.
در فيلمي که همه مصاحبهها با يک نفر صورت ميگيرد، مسئله اين است که مصاحبهها با چه ملاکي چيده شوند و با چه ماده خامي تکميل شوند؟ اگر مصاحبهها در روزهاي مختلف و در مکانهاي مختلف انجام شدهاند، با چه منطقي مرتب شوند که باعث پرش در ذهن مخاطب نشود؟ مصاحبهها از نظر مضمون چگونه طبقهبندي شوند؟
در برنامه ای که از مصاحبه با آدم هاي متعدد تشکيل شده موضوع اين است که مصاحبه با اين آدمها چگونه در طول فيلم پخش شود؟ يعني علاوه بر هماهنگي مضمون صحبتها، بايد يک نوع توازن و تعادل از نظر حضورشان در طول فيلم احساس شود. ميتوان حرفهاي هر کدام از مصاحبهشوندهها را در يک بخش فيلم تمام کرد و برعکس، ميتوان حضور همه مصاحبهشوندهها را در سراسر فيلم حفظ کرد. اين امر البته به مضمون صحبتهاي آنها بستگي دارد اما وجود نظم در اين زمينه ميتواند به خلق ساختار منسجم و متوازن فيلم کمک کند. (در واقع بايد بتوان به طرحي منطقي براي توزيع مصاحبهها در طول فيلم رسيد.)
قبلاً به نحوه ايجاد تداوم پيوستگي بين نماها پرداختيم. در اينجا چند راه براي جلوگيري از پرش در مصاحبهها را مرور ميکنيم:
1ـ استفاده از اينترکات مثل نماي دستهاي مصاحبه شونده
2ـ استفاده از کات اووی مانند نمايي از محيط اطراف مثل يک تماشاگر در صحنه
3ـ استفاده از نماي کنش و واکنشي مانند تأييد کردن حرفهاي مصاحبه شونده توسط مصاحبه کننده
4ـ استفاده از تصوير بخشهاي ديگر مصاحبه: اگر تصويري از دور (در لانگ شات) از مصاحبه شونده گرفته باشيم، ميتوانيم از آنها، بين دو تکه از مصاحبه که با هم هماهنگ نيستند استفاده کرد و مشکلي به وجود نميآيد، چون چهره مصاحبه شونده و حرکت لبهاي او در اين تصوير عمومي، خوب ديده نميشود. البته راه حل این مشکل تنها لانگ شات نيست. یک تصویربردار مجرب معمولا قبل از مصاحبه، تصاویری از سوژه میگیرد که بدون اطلاع اوست و وی را در حال فکر کردن و یا مطالعه و نوشتن نشان میدهد. در اينجا این نماها که در آنها سوژه حرف نميزند، نشسته است و به جايي نگاه ميکند و يا لبخند ميزند نه تنها مشکل تداوم را حل میکنند بلکه گاهي همنشينيهاي جالبي پديد ميآورد.(بنابراین بهتر است هميشه تصاويري از مصاحبه شونده در مکان يا محيط زندگياش بگيريم تا شايد براي اينگونه موارد به کار بيايند.)
5ـ پل صوتي يا اورلپ کردن صدا: صداي مصاحبه شونده روي تصوير بعدي او ادامه پيدا ميکند و يا برعکس.
6ـ صداي مصاحبه روي تصاوير ديگر: چهره مصاحبه شونده و بازي اجزاي صورت او هر اندازه هم جالب باشد، بعد از حدود بیست ثانیه، ديگر اطلاعات جديدي در بر ندارد و تکراري مي شود. براي پرهيز از اين امر، از جايي به بعد، صداي مصاحبه شونده ادامه پيدا ميکند اما به جای تصویر او تصویر دیگری جایگذین میشود که به لحاظ همنشيني با محتواي حرفهاي مصاحبه شونده، حالتهاي مختلفي پيدا ميکند و امکانات جذابي در اختيار برنامه ساز قرار ميدهد.
رابطه بين صحبتهاي مصاحبه شونده و تصويري که ميآيد چند حالت دارد:
الف) مصور سازي: آوردن مثال و شاهد براي تقويت حرف هاي مصاحبه شونده با مصور کردن و يا توضيح آنها مثل تصاويری که شاهد مدعای وی هستند.
بـ تناقض: براي افشاي نادرستي يا تناقض بين حرف هاي مصاحبه شونده و تصاوير، اين کار نوعي تفسير حرفهاي گوينده يا حتي افشاگري اوست.
ج) تزئين و تنوع: گاهي تصاوير صرفا جنبه تزئيني و ايجاد تنوع دارند. اين کارگاه براي حفظ ريتم عمومي فيلم صورت ميگيرد. اينکه ديدن تصاوير مصاحبه شونده کي خسته کننده ميشود؟ بستگي دارد به
1ـ محتواي صحبت
2ـ جذابيت بيان او
3ـ ريتم فيلم.
اينکه چه اندازه از مصاحبه کافي است؟ بستگي به سرعت تعويض نماها در فيلم.
پیشنهاد تکنیکی بر ای خلق مصاحبه جذاب
1ـ استفاده از لایت موتیو
2ـ روایت ماجرا توسط چند نفر به طوری که هر کدام کلام نفر قبلی را تکمیل نماید یا تکذیب کند.
3ـ استفاده از میان برشهای تأییدکننده یا نفی کننده.
4ـ تکرار چندباره یک تیک رفتاری مانند تکان دادن سر(هر معنایی میتواند داشته باشد مثل تأیید یا تکذیب یا افسوس و ندامت و ...)
5ـ استفاده از برداشت اوتی به منظوری خاص(تصویر و صدای پیوسته یا هر کدام به طور مجزا)
6ـ بالا بردن صدای آمبیانس به طوری که صدای مصاحبه شونده قابل تشخیص نباشد.
7ـ استفاده از سکانس مونتاژی متشکل از حرکات و سکنات خاص مصاحبه شوندگان در یک میزگرد.
8ـ مصاحبه شونده مشغول کار یا ورق زدن آلبوم یا خوردن و آشامیدن یا راندن خودرو و دوچرخه و موتورسیکلت یا
9ـ تداوم ضبط تا لحظات قبل و بعد از مصاحبه. گاه در این لحظات سوژه حرکت غیر ارادی نشان میدهد مانند گریه کردن که میتواند مورد استفاده قرار گیرد.(باید تصویربردار نسبت به این موارد توجیه شود)
پژوهش خبری // گروه رسانه