پخش زنده
امروز: -
همه برنامههای تلویزیونی در چهار قالب کلی گنجانده میشوند که عبارتند از: نمایشی و غیرنمایشی و ترکیبی و زنده. همه انواع برنامههای تولیدی در این تقسیمبندی در دو نکته مشترک هستند.
پژوهش خبری صدا وسیما: همه برنامههای تلویزیونی در چهار قالب کلی گنجانده میشوند که عبارتند از: نمایشی و غیرنمایشی و ترکیبی و زنده. همه انواع برنامههای تولیدی در این تقسیمبندی در دو نکته مشترک هستند. نخست پرهیز از جامپ و یا پرش و دوم روی آوردن به مچینگ یا تداوم و پیوستگی. پرش نوعی پارازیت و عامل ضد تمرکز و باعث اخلال در انتقال معنا از فرستنده به گیرنده است. این پرش یا سکته یا وقفه در چند زمینه شامل روایت، میزانسن و تدوین بروز میکند. باید به جای جامپ همواره پیوستگی و تداوم جایگذین شود.
تکنیکهای برقراری و حفظ تداوم در جهت نگاه و جهت حرکت
در شيوه تداومي همه چيز در صحنه بايد تداوم و تطابق فيزيكی و حركتی و فضایی داشته باشد. اگر دو يا چند نما به گونهاي در كنار هم قرار بگيرند كه بجاي ايجاد حركت يكنواخت و طبيعی، تداوم منطقی حركات و اعمال سوژهها در كادر را بهم بزند، در آن صورت نه تنها پيشرفت منطقی روايت موضوع مختل ميشود٬ بلكه توجه مخاطب از موضوع منحرف میگردد.
در تدوين به شيوه تداومي، مونتاژ بايد به شكلي باشد كه تماشاگر با ديدن برنامه، متوجه پرش صوتی و تصويري نشود. مثل: تغيير لول صدا از نمايی به نماي بعد، يا تغيير وضعيت نور يا تعداد و غلظت سايهها يا تغيير در وضعيت اشيا درون صحنه و دكور يا تغيير حالات و سكنات و وضعيت ظاهر سوژه درون كادر. چرا كه در آن صورت بجاي گذري هموار و يكدست، عبوري ناهموار و خشن و برهم زننده حواس و توجه تماشاگر نسبت به برنامه را باعث ميشود.
براي نيل به اين امر مهم، بايد تداوم را در سرتاسر صحنههاي برنامه ايجاد و حفظ كرد نه پرش را. در اينجا به عوامل و شرايط حفظ تداوم از نقطه نظر جهت حرکت و نگاه ميپردازيم.
1ـ حفظ تداوم در جهت ورود و خروج از كادر
اگر شخصی در يك نما از سمت چپ وارد كادر شود و سپس با تغيير جهت از همان سمت خارج شود، تداوم برقرار و حركت وي طبيعی است. در اين مثال، تغيير جهت سوژه عيناً بروي صفحه تلويزيون به بيننده نشان داده شده است. اما هميشه اينطور نيست. شخصي از يك سمت كادر خارج میشود، حال در کادر بعدي از كدام طرف بايد وارد شود؟ قانون تداوم، اين موضوع را در چند حالت مختلف تعيين و مشخص مینمايد.
الف: حركت در جهتهاي مستقيم
اگر سوژه در نماي اول از سمت راست كادر خارج شود، حتماً در نماي دوم بايد از سمت چپ وارد كادر شود و بالعکس. حال اگر سوژه از پائين کادر خارج شود حتماً در نمای بعد بايد از بالای کادر وارد شود.
ب: حركت در جهتهاي مورب
ورود و خروج به صورت اريب، حركاتی خنثی تلقی ميشوند. يعنی در صورتی که در يک نما، سوژه، از روي يکی از زواياي کادر خارج شود، در نماي بعد از هر جهت، چه مستقيم و چه مورب ميتواند وارد كادر شود.
2ـ حفظ تداوم با رعايت خط فرضي
"براي نماهاي تکميلي، تصوير بردار، گزارشگر برنامه را به نحوي در کادر قرار ميدهد که بنظر برسد وي به مصاحبه شونده نگاه ميکند. چنانچه هر دو در صفحه تلويزيون به چپ نگاه کنند، بنظر ميرسد با شخص سومي صحبت ميکنند و نه با يکديگر. در اصطلاح تلويزيوني دراين مورد ميگويند:"دوربين خط فرضي را شکسته است."[1]
"خط" فرضی، نامرئي است و منظور از آن خطي است که دو فضا را از هم جدا ميکند. دوربين بايد در روي يکي از اين دو فضا تمام تصاويرش را بگيرد. دوربين اکيداً نبايد بدون تمهیدات لازم از آن بگذرد، چرا که در آن صورت، نگاه دو نفر به يک جهت خواهد بود ودر آن صورت تداوم بصري از بين رفته و مخاطب دچار سردرگمی خواهد شد.
خط فرضی را بايد در مورد نماهايي از وقايع و فعاليتها يا صحنههاي اکشن نيز رعايت نمود. عبور از خط فرضی به نظر مخاطب عجيب و غير طبيعي ميآيد، زيرا بسان آن است که ناظر صحنه به سرعت از يک نقطه ديد به نقطه ديگري رفته باشد. البته راههایی برای عبور از خط فرضی بدون شکستن آن پیش بینی شده است.
رسم خط فرضی در صحنه، تضمین کننده تداوم جهت نگاه و جهت حرکت سوژه در داخل کادر است. اگر در اثر بی توجهی خبرنگار یا تصویربردار در جهت نگاه و جهت حرکت سوژه پرش ایجاد شود، نتیجه آن سردر گمی و گیج شدن مخاطب خواهد بود.
"خط فرضي"( Imaginary Line ) همانطور كه از عنوانش پيداست به خطي ذهنی يا خيالی گفته میشود كه با ترسيم آن، صحنه به دو نيمدايره (یا نیم کره) مستقل تقسيم ميشود. آنگاه فيلمساز فقط ميتواند يكي از اين دو نيمدايره (نیم کره) را به عنوان فضاي مانور دوربين برگزيند و فارغ از دغدغه بهم خوردن تداوم، نماها را تصويربرداري كند. البته بدون آنكه به منطقه ممنوعه (نيمکره ديگر) وارد شود. خط فرضی را ميتوان خط جداكننده يا حائل نيز ناميد.تکنیک رعایت خط فرضی راهی است سهل و آسان برای حفظ تداوم جهت حرکت و جهت نگاه سوژه و این سوژه هر چیزی میتواند باشد اعم از شخص و شی ثابت و متحرک.
انواع خط فرضي:
الف: خط فرضی براي يك سوژه:
اين خط از وسط چشمان سوژه گذشته و از هر دوسمت تا بی نهايت امتداد میيابد. به اين ترتيب دوربين فقط ميتواند يكي از دو نيمکره تشكيل شده در طرفين يک شخص (سوژه برنامه) را به عنوان محدوده تصويربرداري انتخاب نمايد. اگر دوربين به ناگهان به آن سوي خط فرضی برود و تصويربرداري كند، در آن صورت جهت حرکت يا نگاه سـوژه بروي پرده برعكس شده كه اين امر از سـوي تماشاگر پذيرفتنی نيست و پرش محسـوب ميشود. در واقع از ميان کرهای که دوایر آن ْ۳۶۰درجه هستند، ما فقط مجاز به تصويربرداري از يك ْ۱۸۰ (يك طرف قطردايره) هستيم. سوژه میتواند یک شخص یا یک شی مانند اتومبیل یا مجسمه و غیره باشد.
خط فرضي براي دو سوژه
در اين حالت خط فرضی از ميان پيشاني دو شخص كه با هم مشغول گفتگو هستند يا در مقابل هم قرار دارند گذشته و از دو طرف امتداد مييابد. به اين ترتيب دو نيمکره در طرفين ايجاد میشود كه هر كدام میتوانند، به عنوان محدوده حركت دوربين و محوطه مجاز برای تصويربرداري قرار گيرند. در مورد اشياء نيز خط مستقيمی كه آن دو را بهم وصل ميكند به عنوان خط فرضی شمرده ميشود.
خط فرضی براي سه سوژه و بيشتر
اگر سوژهها شامل سه شخص يا شي باشند که مثلاً در حال گفتگو با يکديگر هستند، در آن صورت خط فرضی خطی است كه بين دو نفري كه با هم به صحبت مشغولند، رسم ميشود. به اين ترتيب تمام نماهايي كه از آن دو نفر و سايرين فيلمبرداري ميشود، همه در اين محدوده حركتی هستند. به محض پايان گفتگو ميان آن دو و شروع گفتگو ميان دو نفرديگر، خط فرضی متناسب با آن تغيير میكند و شاهد فضاي جديدي به عنوان منطقه استقرار دوربين هستيم كه از محوري متفاوت كه بين دو سوژه جديد بوجود ميآيد، تشكيل شده است.
راه های عبور از خط فرضی
طبيعی است كه اگر در حال تصوير برداري از صحنهاي طولانی باشيم، نبايد بدليل رعايت خط فرضيی خود را از فضاي ْ۱۸۰ ديگر محروم كنيم. بجز تنوع تصويري، گاه منطق روايت موضوع ايجاب ميكند که از موقعيت نيمکره دوم٬ نماهايي را تصويربرداري كنيم. در اين صورت بايد به نحوي از خط فرضی عبور نمائيم (نه آنكه آنرا بشكنيم) كه ايجاد پرش نكند. براي اين منظور پنج راه حل مختلف وجود دارد كه به بررسی آنها ميپردازيم:
الف: عبور سوژه از خط فرضی
ب: عبور دوربين از خط فرضی
پ: استفاده از نماي خنثی(Neutralـ shot)
ت: اينتركات cut) Interـ )
ث: كات اوي ( Cutـ away)
ج: آور هد(Over Head)
در موارد اول و دوم، حركت در درون نما، مجوز عبور از خط فرضی ميشود، يعنی حركت سوژه و حركت دوربين به آن سوي خط فرضی، كه اين حركت توسط تماشاگر ديده ميشود و لذا عوض شدن جهت حركت و در نتيجه نگاه بازيگران در صحنه، براي او امري طبيعی و قابل قبول است.
استفاده از نماي خنثی: نماي خنثي نمايي است كه دقيقاً از روبرو يا درست از پشت سر سوژه گرفته شده باشد. براي تصويربرداري از چنين نمايی، دوربين روي خط فرضی قرار ميگيرد و پس از اين نما، ميتوان خط فرضی جديدي رسم كرد. نمایی که از روبرو گرفته میشود می تواند نمای نقطه نظر شخص مقابل نیز باشد.
استفاده از نماي اينترکات (Inter Cut): منظور از اينتركات، گنجاندن نمايي از جزئيات ماجرا است. مثلاً اگر موضوع برنامه، گفتگوي دو نفر با همديگر است، اينتركات ميتواند نماي نزديكي از ساعت مچي يا لرزش انگشتان يكي از طرفين باشد. در آن صورت با نمايش اين نماي نزديك، ميتوان به طرف ديگر خط فرضي رفت و از آنجا بقيه نماها را تصويربرداري كرد، بدون آنكه تداوم بهم بخورد. اين نما براي فشرده کردن زمان واقعي رويداد، ايجاد ريتم دلخواه، رفع اشکالات فني و تکنيکي و يا تأکيد و کشدادن برخي لحظات مهم هم مورد استفاده قرار مي گيرد.( اينتر کات و کات اوی کاربرد های فراوانی دارند که رعايت خط فرضی يکی از آنهاست.)
استفاده از نماي کات اوی) Cut Away): منظور از كات اوي نمايی است خارج از حادثه يا ماجراي اصلی صحنه، مثلاً هنگامی كه چند نما از يك طرف خط فرضی٬ از يك اتومبيل گرفته ميشود، اگر نمايی از ساعت ديواري آن سوي خيابان، يا رهگذري در حال نگاه كردن به اتومبيل يا تابلو نئون مغازهها گرفته شود. آنگاه ميتوان از خط فرضي گذشت و از سوي ديگر آن، نماهايی را تصويربرداري كرده و در مونتاژ فيلم اعمال نمود.
استفاده از نمای آور هد(Over Head): آور هد نمایی است درست از بالا، عمود بر کل صحنه. مثلاً از زاویهای که لوستر اتاق قرار دارد. به این ترتیب دقیقا از روی خط دو نیم کره، صحنه فیلمبرداری میشود. در این حال دوربین روی هیچکدام از دو نیم کره نیست. در این صورت در نمای بعد میتوان نیم کره دیگر را برای فیلمبرداری مورد استفاده قرار دهد بدون اینکه تداوم و پیوستگی نماها آسیب ببیند.
لازم به ذكر است كه اصل رعايت خط فرضي و تكنيكهاي مربوط به آن در تمام شيوههاي برنامهسازي اعم از سينما و تلويزيون، تك دوربين يا چند دوربين، استوديو يا رپرتاژ يا پرتابل، داستاني يا مستند كاربرد داشته و هر روز، در انواع برنامهسازي های تلويزيونی بكارگرفته ميشود.
پژوهش خبری // گروه رسانه
[1]- has crossed the line