پخش زنده
امروز: -
منطقه قوم تپه آذربایجان شرقی از مناطق کویری جذاب شمال غرب کشورمان است و امروز زنگ خطر نابودی این اقلیم دیدنی به صدا درآمده است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برای رسیدن به کویر قوم تپه، راهیِ روستایی در 30 کیلومتری شمال غرب تبریز در شهر صوفیان می شویم.
در این جغرافیای ماسه ای که سکوت حرف اول را می زند، منظره یکدست و بکر طبیعی تپه های کویر، نگاهمان را می رباید؛ ماسه ها آن قدر نرم است که از سرعت قدم هایمان می کاهد و هنگام بالا رفتن از تپه هایی که حداکثر 4 متر ارتفاع دارند، پاها تا زانو در ماسه فرو می رود؛ حکایتی که کویرنوردان عامل تمدد اعصابش می خوانند.
گیاهان بیابانی و خارهایی با فواصل بسیار،حیات نباتی کویرند و چند نوع خزنده و حشرات کوچک هم ساکنان کویر ماسه ای!
کارشناس ارشد زمین شناسی رسوبی که ما را همراهی می کند، منطقه آذربایجان را دارای پیشینه کوهستانی می داند که به وجود آمدن کویر در چنین اقلیمی غیرممکن است.
حمیدی می گوید: عوامل چندی در تشکیل کویر قوم تپه دست بدست هم داده اند؛ گستردگی دشت تبریز و وزش بادهایی که بیشتر از سمت جنوب شرق به سمت شمال غرب استان می وزد و وجود ذخایر انبوه مارن و ماسه در منطقه بر اثر برخورد ذرات متحرک ریز و همگن و هم اندازه به موانع موجود .
او اضافه می کند: منطقه قوم تپه در گذشته های دور ، بخشی از ساحل دریاچه ارومیه بود و قدمت این تپه های ماسه بادی ساحلی نیز 2 تا 3 هزار سال تخمین زده می شود.
10 دقیقه ای از سمت مسطح منطقه به پیش می رویم که گله ای بزرگ از شترها ظاهر می شود.
عمو عباس 65 ساله که صاحب این گله است، می گوید : بیش از 200 سال است که در این منطقه شتر پرورش می دهیم؛ من نسل پنجم خانواده هستم که به این کار مشغولم و قبلا که ماشین و کامیون نبود، این شترها تنها وسیله برای حمل مسافر و بار به مناطق اطراف بود.
وحدت، دیگر پرورش دهنده شتر می گوید:نزدیک به 200 نفر شتر در منطقه داریم؛ امروز دیگر از شتر برای باربری استفاده نمی شود و معمولا از فروش شیر و گوشت آنها در آمد کسب می کنیم.
مشغول گشت و گذار در اطراف منطقه می شویم که صدای کامیونها و وانت بارها سکوت را می شکند.
حضور این وسایل نقلیه در منطقه ای بکر و طبیعی برایمان سوال برانگیز می شود. جلوتر که می رویم، معلوم می شود سرنشینان خودروها تعدادی از روستائیان همین منطقه اند و مشغول برداشت ماسه از تپه ها.
خسرو یکی از این افراد می گوید: سالهای سال است که از اینجا ماسه ها را برداشت کرده و به کارخانه های آجر ماسه ای در اطراف تبریز و کوره های ریخته گری می فروشیم.
از راننده دیگری که همراه با پسرش با عجله مشغول بار زدن ماسه هاست، سوال می کنم:" با چه مجوزی ماسه ها را برداشت می کنید؟"
می گوید: "تا 20-30 سال پیش ماسه بدون مجوز برداشت می شد اما از سال 90 یک مجوز از صنایع معادن وقت برای یک نفر صادر شده و ما این مجوز را از او اجاره کرده ایم."
با یک تماس یکی دیگر از بهره برداران سر می رسد؛ پوشه ای پر از مدارک دارد که یکی از آنها پروانه بهره برداری از ماسه های قوم تپه است که تا سال 1400 اعتبار دارد!
مهر سازمان صنعت، معدن، تجارت روی این سند خودنمایی می کند و هر سال مبالغ مشخصی به عنوان حقوق دولتی معادن از این افراد دریافت می شود.
به سراغ معاون امور معادن و صنایع معدنی سازمان صنعت معدن و تجارت استان می روم.
خانم رحمانی می گوید: معادن شن و ماسه یکی از معضلات بخش معدن استان است و از 210 مورد برداشتی تنها 50 مورد مجوز قانونی دارد.
سوال می کنم چطور این روستائیان مجوزی دارند که کاملا رسمی است ؟
پاسخ می دهد: مجوز برای برداشت ماسه نیست، برای فرآوری و ماسه شویی است و آن افراد به صورت غیرمجاز از منطقه برداشت می کنند.
رحمانی در خصوص استعلام از منابع طبیعی ، میراث فرهنگی و محیط زیست برای صدور این مجوز هم اطلاعات به روزی نمی دهد، چون صدور مجوز 6 سال قبل و در دولت دهم اتفاق افتاده و قوانین هم از سال 91 تغییر کرده است.
معاون امور معادن و صنایع معدنی سازمان صنعت معدن و تجارت استان ادامه می دهد:" آنچه برای این سازمان مهم است برداشت ماده معدنی است و پس از به اتمام رسیدن ذخیره ، می توان از آن به عنوان زمین گردشگری استفاده کرد."
نمی دانم وقتی تپه های ماسه ای تمام شود از یک زمین بایر و مسطح و بیابانی چه بهره ای می توان برد!
لابه لای صحبتهایمان متوجه می شوم که این اراضی از موقوفات مهم استان هم هست.
برای پیگیری مساله راهی اداره کل امور اوقاف و امور خیریه می شوم.
حجت الاسلام جعفری ، با انتقاد شدید از زمین خواری های متعدد در شهر صوفیان می گوید: قوم تپه بخشی از اراضی موقوفه قائم مقام فراهانی است که 170 سال قبل با اسناد معتبر وقف شده است.
او می افزاید: ما با ارائه همین اسناد موفق شده ایم سند مالکیت شش دانگ منطقه را هم دریافت کنیم اما از 17 سال قبل اهالی ادعای مالکیت کرده اند.
حجت الاسلام جعفری ادامه می دهد : رئیس کل دادگستری وقت در سال 90 بخشنامه ای صادر کرد تا وقتی حکم قطعی پرونده حقوقی مالکیت اراضی صادر نشده ، اداره کل اوقاف از دخل و تصرف در قوم تپه منع شود و همین موجب جولان سودجویان و اقدام برای دریافت مجوزهای قانونی شده است.
جالب است که هیچ استعلامی هم از این اداره برای موافقت یا عدم موافقت با صدور مجوز صورت نگرفته است.
از "آبدار" مدیرکل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی، وضعیت ثبت ملی قوم تپه را جویا می شوم؛ اظهار بی اطلاعی می کند و البته متعجب می شود کویری با این ویژگیها چگونه مغفول مانده است!
وی پاسخ دقیق را به دبیر شورای ثبت این اداره کل ارجاع می دهد.
رحمت پور هم می گوید : آن منطقه مالک خصوصی دارد و برای ثبت ملی باید رضایت وی جلب شود ولی تاکنون اقدامی نشده است و هم اکنون به دلیل برداشتهای وسیع، وسعت چندانی برای ثبت ندارد.
رحمت پور در خصوص این همه تاخیر و تعلل برای ثبت این اثر می گوید: ثبت میراث طبیعی تا سال 84 در اختیار اداره کل حفاظت محیط زیست بود اما اقدامی انجام نداده اند و از سال 84 هم که به میراث فرهنگی اختیار داده شده، ثبت قوم تپه در اولویت قرار نگرفته و همین خلاء سبب صدور مجوز برداشت شده است.
کویر قوم تپه میراث طبیعی آذربایجان شرقی است؛ منطقه ای که به گفته راهنمایان گردشگری تا همین چند سال پیش گردشگران مختلفی از آن دیدن کرده و از تنها کویر منطقه ای سردسیر که در نوع خود منحصر به فرد است، لذت برده اند.
قوم تپه در سال 88 میزبان یک دوره مسابقات شترسواری هم بود و بعید به نظر می رسد از نگاه مسولان میراث فرهنگی استان پنهان مانده باشد.
رد زخم های عمیق بر پیکر تپه های قوم تپه آزارمان می دهد؛
رد لاستیکهای لودرها یی که شب و روز مشغول برداشت از این منطقه اند اما با برداشت این ماسه ها نه برای کسی شغل پایداری ایجاد شده و نه درآمد خاصی.
هر کامیون از ماسه تنها 30 هزار تومان به فروش می رسد که فقط مزد یک روز کارگربرداشت کننده است.
کارگری که خیلی زودتر از مجوز 10 ساله این کویرِ معدنی بیکار خواهد شد چرا که نزدیک به 80 درصد ماسه ها برداشت شده است.
زخم قوم تپه روز به روز عمیق تر می شود و منطقه ای که تنها 30 دقیقه با تبریز فاصله دارد و می تواند یکی از بزرگترین ظرفیتهای تبریز 2018 باشد ، از توجه مسئولان به دور مانده و رو به نابودی کامل است.
کویری که اگر دخل و تصرفی هم صورت نگیرد برای جان گرفتن دوباره 2 تا 3 هزار سال زمان می خواهد...
به هر حال این جا روزگاری ساحل دریاچه ارومیه بود؛ دریاچه ای که در سایه ناهماهنگی های اداری ، مدیریت های مقطعی و بی توجهی اهالی، حالا برای خود کویری شده است.