به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما ، کتاب «پروانگی» نوشته «حامد سعادتی بیشهسری» و «مریم سادات ذکریائی» است. این کتاب که به پیشنهاد سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس نوشته و منتشر شده است، به مساله حجاب میپردازد. انتشار این کتاب در شرایطی که عدهای محدود با شعار «نه به حجاب اجباری» اهداف شومی در سر دارند یک اتفاق مبارک است.
مریم سادات ذکریایی می گوید : نوشتن را به صورت حرفه ای از سال 1380 شروع کردم. کتاب «پروانگی» بیستمین کتاب با همکاری «سعادتی» است. پیش از این هم حدود 12 کتاب از بنده مننشر شده که ویراستاریاش را به عهده داشتم.
سال ۸۲ اولین کتابم که یک مجموعه داستان اجتماعی و در ژانر رئال بود چاپ شد تا به حال سالی یک یا چند کتاب به چاپ رساندم تعدادی به چاپ دوم سوم رسیدند. سه مجموعه داستان در حوزه مسائل اجتماعی و ۱۶ کتاب با موضوع دفاع مقدس بوده که شامل زندگینامه رزمندگان، شهدا، خاطرات آزادگان دوران جنگ تحمیلی و مجموعه خاطرات شهدای شاخص یک منطقه، شهر یا روستا. «میشود از اینجا هم فرار کرد»، «آشنای دریا»، «گلی شکافت زبانی شکفت»، «پرواز با دستهای بسته»، «هفت سین روی خاک»، «یکناجی وقتی نیامد» و .... از جمله کتابهایی بودند که در طول این سالها از بنده چاپ و منتشر شده است.
وی می افزاید : کتاب «پروانگی» به شرح مختصری از زندگی آدمهایی است که دین، حجاب، و حتی اسلام برای آنها، نه تنها موضوع های کم ارزش که حتی بیارزش تلقی میشود. ولی بر اثر یک تلنگر متحول شده و سعی کردند خود را حفظ کنند و اجازه ندادند آتش ایمان در درونشان خاموش شود.
خانم مریم سادات ذکریایی گفت : سازمان «نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس» که همواره دغدغه «حجاب» را پیگیری میکند، پیشنهاد نگارش این سوژه را به ما دادند. افرادی که در دانشگاهها حجاب برتر را انتخاب کرده بودند برای مصاحبه دعوت شدند. سپس این مصاحبهها را به آقای «سعادتی» و بنده سپردند. ما هم با کمال اشتیاق شروع به نوشتن داستان زندگی این افراد کردیم.
وی می گوید : مصاحبهها به عهده ما نبود. فقط فایل صوتی مصاحبهها را گوش دادیم و به مرور آنها را پیادهسازی کردیم. مصاحبهها تقریبا کامل بود و برای تبدیل آنها به متن داستانی نیاز به مصاحبه تکمیلی و تحقیق بیشتر نبود. البته به ندرت سوالاتی مطرح میشد که با تماس تلفنی با افراد در ارتباط بودیم و آنها به سوالات ما پاسخ میدادند.
وی می گوید : در طول فعالیت هنریام و کتابهایی که نوشتهام، نگاهم به سفارش دهنده نبود. همیشه نگاهم به اصل اثر بود و حرفهایی که برای گفتن داشت من سعی میکردم آنها را از دل اثر بیرون بکشم. چه درمورد داستانهای اجتماعی که نوشتم و چه رمانها و زندگینامههای داستانی و چه خاطرات شهدا و رزمندگان.
وی تصریح می کند : شهدا همیشه برای همه مخاطبان پرجاذبه هستند در این نوع ژانرها که بحث تلفیق خاطره و داستان و در عین حال نوعی زندگینامه کوتاه است، اصل استناد اهمیت زیادی دارد چون به هر حال جزئی از تاریخ ما محسوب میشود اما تا آن جایی که دستمان باز بود و میتوانستیم در بعضی فضاسازیها و به طور محدود، در برخی دیالوگها یا مونولوگها (گفتگوهای درونی) از قوه تخیل بهره بردهایم.
مریم سادات ذکریایی درباره استقبال مخاطبان کتاب گفت : تا اینجا که هنوز یک هفته از انتشار و توزیع آن نمیگذرد و تا آن جایی که من اطلاع دارم متقاضیان زیادی دارد.
توزیع چاپ اول کتاب هنوز به یک هفته نرسیده است. ما انتظار داریم افراد بیشتری در اردوهای راهیان نور و دانشجویان دانشگاهها و اساتید و عموم مردم کتاب را بخوانند تا بازخورد و نقد و انتقادهای سازندهتری صورت بگیرد و بتواند برای انجام کارهای بعدی راه گشایمان باشد.
وی درباره کارهای بعدی هم گفت : موضوع های بیشماری وجود دارد که قابلیت تبدیل شدن به یک اثر خوب و ماندگار را دارد. اما دغدغه ذهنی خودم بحث الگوپذیری از سبک زندگی شهدا بوده است. شهدا آدمهایی مثل من مثل شما مثل همه مردم عادی بودند ولی خودشان را رشد دادند و فکر میکنم اگر هر کدام از مردم ما یک صفت، تنها یک صفت از شهدا را وام بگیرند و همان را ارتقا دهند، جامعه به سمت تعالی پیش خواهد رفت.
اتفاقی که متاسفانه در سالهای اخیر شاهد آن هستیم کمرنگ شدن صفات نیکویی است مثل صداقت، درستی، تواضع، اهمیت به بیت المال، به سمت خدا رفتن و خداگونه شدن. امیدوارم مردم ما به سمت کتاب خواندن بروند و حتما هدفمند کتاب بخوانند و از کتابها بیاموزند و به آموختهها عمل کنند. این نباشد که تنها بنگاه جمع آوری اطلاعاتی باشند که هیچ استفاده کاربردی نداشته باشد.