پخش زنده
امروز: -
بسياري از کارشناسان مي گويند : روسيه درصدد احياي نفوذ منطقه اي و جهاني خود با رويکرد بازيابي قدرت آنهم ضدمنافع واشنگتن است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ، انديشکده آمريکايي " بنياد کارنگي براي صلح بينالمللي" در پژوهشي با عنوان «بازگشت روسيه جهاني: يک چارچوب تحليلي» به بازگشت روسيه به سپهر قدرت در روابط بين الملل پرداخته است
در اين پژوهش ديدگاه ها و ابزار سياست گذاري را که مسکو در سالهاي اخير به کار گرفته است تا عناصر نظم بينالمللي آمريکايي را تضعيف کند و نفوذ خود را در پهنه جهاني گسترش دهد مورد بررسي قرار داده است.
اين پژوهش، به طور مشترک و به قلم پل استرانسکي،کارشناس روسيه و اوراسياي بنياد کارنگي و ريچارد سوکولسکي، پژوهشگر آن انديشکده تهيه و تنظيم شده است.
محورهاي مورد بحث
محورهاي آن پژوهش مشتمل بر رهيافت هاي هدف شناسي ، سياستگذاري خارجي ، شناخت استراتژي است. با برداشتي آزاد از آن پژوهش ، رهيافت هاي مورد نظر را بررسي مي کنيم .
الف - هدف شناسي :
1- گسترش دايره نفوذ روسيه از محدوده هاي شرق اروپا و آسياي مرکزي به شرق دور، آفريقا و غرب آسيا .
پس از سال 2012 در مقطعي که از شدت بحران مالي اروپاي غربي کاسته شد ، تلاش مسکو بر تقويت جايگاه و جبران ديپلماسي منفعل در دهه 2010 متمرکز شد .
در اين دوره درک مقامات کرملين از امکانات و اهداف سياست خارجي خيلي بيشتر معطوف به مناقشات غرب آسيا به خصوص سوريه بود . ميداني که روسيه در آن مجالي براي کنش اثر بخش نداشت . از سوي ديگر عمليات استقرار سيستم هاي ضد موشکي در لهستان و چک از سوي آمريکا آغاز شده بود . اين دو ملاحظه با وجود حساسيت هاي امنيتي براي کرملين ، ضرورت هاي کنشگري فعال را در مقابل دولت هاي غربي مطرح کرد.
2- تضعيف جهاني آمريکا ، دومين هدف مسکو از رويکرد گسترش نفوذ است .
در پژوهش کارنگي اشاره مي شود که تضعيف دموکراسي و نظم بينالمللي ليبرالي تحت رهبري آمريکا، به ويژه در مناطق سنتي تحت نفوذ ؛ ايجاد اختلاف در نهادهاي سياسي و امنيتي غرب؛ نمايش بازگشت روسيه به عنوان يک ابرقدرت جهاني؛ تقويت مشروعيت داخلي ولاديمير پوتين رئيس جمهور اين کشور؛ و تامين منافع روسيه در حوزههاي تجاري، نظامي و انرژي از اهداف عمده در گفتمان بازگشت جهاني روسيه است .
هفته گذشته ، لاوروف وزير امور خارجه روسيه، اصلي ترين راهبرد اين کشور را در حوزه سياست خارجي، مقابله با چالش «يک جانبه گرايي» آمريکا در عرصه جهاني اعلام کرد و افزود، رويکرد مسکو در سال 2018، توسعه همکاري ها در حوزه اورآسيا است.
در حالي که بودجه نظامي آمريکا حدود 8 برابر بودجه نظامي روسيه است و مناطق تحت نفوذ و پايگاه هاي نظامي آن نيز با فن آوري هاي پيشرفته تجهيز شده ، به احتمال زياد ارزيابي استراتژيک روسيه به چالش هايي برخورد خواهد کرد .
در مقابل شناسايي نقاط ضعف و خلائ هاي ميداني و نيز حوزه هايي که منافع واشنگتن در آنجا تعريف شده ، خواه ناخواه ، مستلزم ابتکارات جديد از سوي مسکو است .
اين در حالي است که گريز از کانون هاي بحران در حاشيه مرزهاي روسيه ، مناقشات بر سر جزاير شمالي ( کوريل ) با ژاپن تا استقرار سامانه هاي دفاع موشکي در چند کشور اروپاي شرقي و از اختلافات در قفقاز جنوبي تا مناقشه اوکراين ، براي مسکو امکانپذير نيست .
با اين وجود اولويت هاي مسکو در قلمروي غرب آسيا ، مهم تر از ديگر کانون هاي بحران نبود ، اما اين احتمال وجود داشت که ورود دير هنگام روسيه به ميدان سوريه ، کفه معادله را به نفع محور عربي - غربي سنگين کند .
" ورود نظامي روسيه به عرصه سوريه شايد به موقع بود اما بيشتر کارشناسان حوزه غرب آسيا مي گويند ورود روسيه به عنوان يک متغيير مستقل به ميدان سوريه ،فضاي سنگيني ، به وجود آورد . مقطعي که يک کنش فرامنطقه اي آرايش عناصر بازي را به طور هدفمند و موثر تغيير داد.
در اولين هفته اکتبر 2015 روسيه تحت عنوان مبارزه عليه نيروهاي تروريستي وارد جنگ سوريه شد و پيرو آن معادلات سابق به هم ريخت.
از حدود دوسال گذشته و به موازات داغ تر شدن ستيز در مناطق کرد نشين و نيز حومه دمشق ، پنتاگون تلاش کرده تا وانمود کند: در واقعيت ميداني، علامتي از تمايل مسکو به راه حل سياسي ديده نمي شود.
از اين رو واشنگتن تا امروز در تدبير محدوديت بيشتر روس ها در سوريه با مکانيزم تشديد تحريم ها عليه روسيه است. رويکردي که با هدف ايجاد بي ثباتي در روسيه در پيش گرفته است. "
( http://www.iribnews.ir/fa/news/1385044/%D8)
ب- ابزار و رهيافت هاي سياستگذاري خارجي:
" پژوهش بنياد کارنگي ، امکانات سياستگذاران روسي در پيشبرد اهداف ملي را بيشتر ناظر برموارد ذيل مي داند:
ابزار اقتصادي و انرژي،
ابزار سياسي و فرهنگي،
رسانههاي ديجيتال و سايبر،
ابزارهاي نظامي و امنيتي .
بخشي از اين ابزار همان اندوخته هاي روسيه و برخي امکانات جديد ترند.
در اينجا يکي از اين موارد را بررسي مي کنيم.
امروز روس ها در تعيين حدود و قلمرو منافع آمريکا و ميزان تهديد آنها ضد روسيه با مشکلاتي مواجهند. "
نکته قابل ذکر آنکه: مشخص نيست کنشگري مسکو در تقابل با تهديدات ، تا چه حدي افزايش يافته تا براساس آن وارد عمل شود.
از ديدگاه کارشناسان، دغدغه کرملين شايد بايد اين باشد که نخست آنچه تهديد عليه روسيه تلقي مي شود را شناسايي و رفع کند و سپس به فکر سياستگذاري جهاني باشد ، يا آنکه هر دو حرکت را به طور همزمان دنبال کند.
به نظر تهيه کنندگان اين گزارش، دستور کار بينالمللي کرملين براي پيگيري اهداف خود به قرار زير است:
- مسکو براي بسط دامنه نفوذ خود و گسترش جاي پاي جهاني خود به ابزارهاي نسبتاً ارزان قيمت ديپلماتيک، نظامي، اطلاعاتي، سايبري، تجاري، انرژي، و مالي متوسل شده است.
- کرملين از خطاهاي غرب و احساسات روزافزون ضد نظم موجود در اروپا و آمريکاي شمالي استفاده کرده است.
- روسيه احتمالاً به تلاش براي پر کردن خلاءهاي قدرت در جهان که نتيجه سياست خارجي موسوم به «نخست آمريکا» دونالد ترامپ رئيس جمهور آمريکاست، ادامه خواهد داد.
پژوهشگران کارنگي، با بررسي پيامدهاي کنشگري جهاني روسيه براي سياست خارجي آمريکا، در خصوص واکنش موثر واشنگتن به اين رويکرد مسکو، تاکيد کردهاند:
قاعدهمند کردن يک واکنش موثر به کنشگري جهاني روسيه امري چالش برانگيز خواهد بود. سياستگذاران آمريکا براي اين کار بايد چهار نکته اصلي را در نظر داشته باشند:
1-پرسيدن مهمترين سئوال. اقدامات روسيه چگونه بر منافع آمريکا و اهداف آن در حوزه سياست خارجي تاثير ميگذارد؟ در برخي مناطق، فعاليتهاي روسيه به منافع آمريکا لطمه زده است، اما در برخي مناطق ديگر تاثير اين اقدامات عمدتاً نمادين بوده است، نه اساسي. فعاليت روسيه را نبايد با موفقيت آن مترادف دانست.
2- ارزيابي هزينهها و فوايد. رويکرد مسکو همواره نتايج متفاوتي داشته است. سرمايه گذاريهاي روسيه در غرب آسيا نتايج بسيار خوبي براي اين کشور داشته است. از سوي ديگر اقدامات روسيه در اروپا موجب بسيج دولتهاي غربي براي مقابله با اين اقدامات شده است. بالاخص، مسکو در مقايسه با غرب منابع کمتري در اروپا دارد، درگير مشکلات داخلي جدي است، و متحدان واقعي ندارد.
3-پرهيز از واکنش افراطي. همه موارد کنشگري روسيه نظم بينالمللي تحت رهبري آمريکا يا امنيت آمريکا را تهديد نميکند. کمترين کاري که واشنگتن و متحدانش بايد انجام دهند فاش کردن تاکتيکهاي مسکو است. واکنش قويتر زماني قابل توجيه است که منافع مهم آمريکا و متحدانش تهديد شوند ـ و واشنگتن ابزارهاي واقع بينانه و پايدار براي خنثي کردن بلندپروازيهاي مسکو بدون بدتر کردن اوضاع را داشته باشد.
4- استفاده از مشارکتها و پرهيز از يک رويکرد همه منظوره. هيچ راه حل کلي براي مقابله با ماجراجوييهاي روسيه وجود ندارد. آمريکا بايد با مشارکت بازيگران ديگر براي بازداشتن، مهار، و در صورت لزوم، دفع عمليات روسيه در زمينه گسترش دامنه نفوذ خود، از راهبردهاي ويژه استفاده کند.
چالش ها و فرصت ها در بخش انرژي
در چارچوب ابزار اقتصادي و انرژي ، از آنجا که آينده روسيه و به ويژه آينده منابع و خطوط انتقال انرژي آن کشور به هم گره خورده است، بايد به اين نکته هم اشاره کرد که آينده روسيه به چگونگي رويارويي با بحران مالي رو به افزايش در اين کشور و دسترسي به فناوري هاي نوين به خصوص در بخش انرژي وابسته است.
در اين ميان، توقف طرح هاي بزرگ، کاهش اعتبار شرکت هاي بزرگ نفت روسيه که باعث کاهش جذب سرمايه مي شود، نبود امکان توسعه ميادين نفتي در مناطق دورافتاده روسيه، محدوديت در خريد تجهيزات جديد توسط شرکت هاي نفتي روسيه، محدوديت در انتقال فناوري هاي جديد، محدوديت در منابع مالي و نياز به ارزهاي سخت، کاهش روند توليد و عدم توجه به منابع جديد از جمله اين تاثيرات است.
با اين وجود فرصت هاي پيش رو وجود دارد.
آزادسازي خطوط انتقال گاز و صادرات ال.ان.جي، تمرکز بر ثبات توليد، استقبال از توسعه همکاري هاي قطب گازي در منطقه با مدنظر قراردادن توليد به جاي توافقات سياسي، انعطاف در قراردادها براساس معيارهاي بازار، جلب مشارکت شرکت هاي آسيايي فعال در عرصه نفت و گاز، توجه به ابعاد ژئوپليتيک همکاري هاي آسيايي و پرهيز از بزرگ نمايي در آثار نفت و گاز شيل نيز از ساير اقدامات لازم هستند.
( http://www.irna.ir/fa/News/82553374)
بايد بدانيم واقعيترين تهديد براي روسيه در حوزه دفاعي ـ امنيتي، به زمينه اي فعال جنگهاي محلي و منازعات مسلحانه در نزديکي مرزها مربوط ميشود. وجود ناآرامي در مرزهاي اين کشور در ناحيه قفقاز شمالي و انجام فعاليتهاي غيرقانوني قاچاق اسلحه و رفتوآمد گروههاي بنيادگرا، جداييطلب و مخالف روسيه در اين منطقه، وجود تنش و درگيري در مرز مشترک اين کشور با اوکراين، وجود بحران قرهباغ در قفقاز جنوبي و مناقشاتي ازايندست، از منظر فدراسيون روسيه بهمثابه عوامل تهديدکننده امنيت ملي اين کشور تلقي شدهاند. همچنين روسها اختلافات مرزي و ارضي با چين، ژاپن، اوکراين و گرجستان داشته و در آبهاي خزر نيز کماکان توافق مرزي جامعي حاصل نشده است. از اينرو مناقشات بالفعل و زمينه هاي بالقوه درگيري مرزي، در پژوهش کارنگي ،جزء تهديدات فدراسيون روسيه تلقي شده است./
يکي از مهمترين مسائل مطرح در رئوس سياست خارجي روسيه در سال 2018، انتقاد از يکجانبه گرايي و لزوم شکل گيري جهاني چند قطبي مبتني بر چند جانبه گرايي است.
با توجه به ادامه رويکرد تحريمي غرب به ويژه آمريکا و اتحاديه اروپا عليه روسيه، مسکو سياست نگاه به شرق و جنوب آسيا را در پيش گرفته و روابط گسترده اي با اين کشورها برقرار کرده است.
پيچ و خم هاي يک بازيابي !
پيش از آنکه به موانع پيشبرد اهداف اشاره کنيم ، چارچوب سياست خارجي روسيه در 2018 را مرور ميکنيم .
در راهبرد سياست خارجي سال 2018 روسيه مسائل مختلفي مورد بحث قرار گرفته است، از جمله آنها، انتقاد شديد از سياست يک جانبه گرايي و تاکيد بر چند جانبه گرايي، بحران هسته اي کره شمالي و درخواست حل و فصل مسالمت آميز آن، لزوم پيشبرد راه حل سياسي در بحران سوريه، مبارزه با تروريسم و انتقاد از همراهي آمريکا با گروههاي تروريستي،توسعه مشارکت راهبردي با مصر،تاکيد بر گفتگوهاي سياسي براي حل بحران يمن، گسترش روابط تجاري و اقتصادي با چين و انتقاد شديد از ادامه سياست تحريمي غرب به ويژه آمريکا قابل ذکر است.
در عين حال چالش هاي پيش روي روسيه به قرار ذيل است:
1- پس از انتخابات رياست جمهوري 2016 آمريکا و بالاتر رفتن سطح هشدار در اروپا درباره فعاليتهاي روسيه و خطر تداوم مداخله و نفوذ آن در کشورهاي مختلف، اين چالش چند لايه براي مسکو پيش آمده که چگونه خود را با نگاههاي موشکافانه و هراس آلود دولتي و عمومي که بر روي فعاليتهاي آن دوخته شده است، سازگار کند.
2- به گفته لاوروف نظريه جهان چند قطبي نه 10 سال بلکه 20 سال قبل به ميان آمد. از نگاه وي ،گروه بريکس يکي از مظاهر جهان چند قطبي است. از زمان روي کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئيس جمهوري آمريکا، شاهد اوج گيري يک جانبه گرايي آمريکا هستيم.
در اين چارچوب آمريکا خواهان تحميل سياست هاي مورد نظر خود به ديگر کشورها است.يکي ديگر از عرصه هاي سياست هاي يکجانبه گرانه آمريکاي دوره ترامپ، تحريم هاي يکجانبه با انگيزه هاي سياسي است که نماد آن قانون «کاتسا» است.
طبق اين قانون تحريم هاي گسترده اي عليه روسيه به اجرا در مي آيد که باعث محدوديت در زمينه سرمايه گذاري، تجارت و انتقال فناوري عليه روسيه مي شود.
3- درآمدهاي نفتي روسيه نسبت به سه سال قبل بيش از 50 درصد کاهش يافته است، ضمن اينکه حفظ هم زمان بازار اروپا و دست برتر داشتن در بازار آينده انرژي چين، چالش بزرگ روسيه در بخش انرژي محسوب مي شود.
وي گفت: از آنجا که روسيه همواره از منابع انرژي خود عليه غرب به مثابه نوعي اسلحه استفاده کرده ، پيشروي ژئوپليتيک ناتو به حوزه امنيتي سرزمين روسيه، اين کشور را وادار به واکنش شديد کرده ؛ بنابراين الحاق شبه جزيره کريمه به روسيه و جنگ داخلي اوکراين، نتيجه اين منازعات بوده است.
( http://www.irna.ir/fa/News/82553374/)
4- تحريم روسيه از يکسو و کاهش قيمت نفت از سوي ديگر و هزينه هاي جنگي در سوريه و شرق اوکراين شرايط سختي را بر اقتصاد روسيه تحميل کرده است. منابع غربي بحث سقوط اقتصادي روسيه را مطرح مي کنند ولي در مقابل، روسيه به مقابله با اين تحليل غربي ها رفته و تلاش کرده است با طرحي تحت عنوان «اقتصاد وراي تحريم ها» به مقابله با شرايط حاضر بپردازد.
( http://www.irna.ir/fa/News/82553374)
جمع بندي
امروز روابط بين الملل براساس الگوي " وابستگي متقابل فزاينده " در تکاپو است. قدرت هاي جهاني از جمله آمريکا ، چين ، روسيه و اتحاديه اروپا ، هرکدام مطابق منافع ملي خود کنشگري دارند . در اين ميان مناسبات متقابل روسيه با ديگر قدرت ها - با وجود تلاش مسکو براي بازتواني و بازنمايي خود در روندهاي بين المللي - با پيچ وخم هاي نفس گيري همراه بوده است.
عزم مسکو ، نوسازي روسيه و حداکثر سازي منافع ملي در الگوي " روسيه جهان گستر " است. اين الگو به نوعي برآيند نقش حداقلي کرملين در رخدادهاي افغانستان ، عراق و سوريه طي دو دهه اخير و تقلا براي جبران کاستي هاي سياست خارجي به شمار مي رود .
" بازگشت روسيه به سپهر قدرت " در پهنه جهاني ، شايد يک گفتمان مفروض براي روس ها باشد ، اما در واقعيت امر اين بازيابي با سرعت گيرهاي نه چندان ملايمي ! مواجه است. چالش هايي که امنيت روسيه را هدف گرفته اند و دامنه هاي مانور آن کشور را محدودتر نموده اند . نبايد فراموش کنيم روسيه همچنان يک قدرت اثر بخش در سپهر منطقه اي و جهاني است ، به قيد آنکه ميان اهداف ملي خود و امکانات داخلي اش تناسب منطقي تر برقرار باشد .
==================
نويسنده : محمد حسيني پور - پژوهشگر سياست استراتژيک .
.