پخش زنده
امروز: -
بررسي مفاهيم و سبک هاي " قدرت " در مناسبات بين المللي ، يکي از اصولي ترين مباحث در درک بهتر پويش هاي سياسي و روابط ميان دولت ها و ملت هاست .
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ، تاريخ هيچ گاه به خود صلح نديده است و با نگاهي گذرا به عرصه روابط بين الملل در قرون گذشته و جنگ هاي ويران کننده اول ودوم و بسياري از جنگ هاي ديگر به سادگي به اين نتيجه خواهيم رسيد.
جنگ ها در قرن بيستم وقبل از آن به گونه اي و با ابزاري به کار گرفته شده که به جنگ هاي سخت مشهور شده اند، در اين جنگ ها دولتمردان وقت وحاکمان سعي کرده اند با توسل به سخت افزار ها و نيروهاي نظامي پيروزي نهايي را براي خود به ارمغان ببرند وتا حدود زيادي هم کشورهاي درگير در اين جنگ ها زماني به پيروزي نزديک مي شدند که از ابزارهاي قوي تر از بقيه رقبا بهرمند باشند.
اما قرن حاضر با تفاوتي اساسي با قرون گذشته چهره واقعي خود را به مردم نشان مي دهد، به گونه اي که قرن بيست ويکم به قرن اطلاعات و دنياي قرن بيست ويکم به دهکده جهاني شهرت يافته است، در اين بين جنگ ها هم در عرصه روابط بين الملل رنگ قديمي خود را از دست داده اند يا اگر از ويژ گي هاي جنگ هاي قديمي برخوردارند مفهومي جديدي هم تحت عنوان جنگ نرم با اتکا به ابزار هاي جديد به بازي در اين عرصه مي پردازد.
زمينه نظري قدرت زيرکانه
طرح و تفکيک مفهوم قدرت، قدرت سخت، نرم و هوشمند اولين بار از سوي جوزف ناي انديشمند مشهور آمريکايي صورت گرفت و مبناي طرح بسياري از موضوعات روابط بين المللي گشت، ناي اخيرا از مفهومي با عنوان قدرت زيرکانه Sharp Power نام برده است و در بحث خود کاربست آن از سوي چين و روسيه را در راستاي تضعيف قدرت نرم قلمداد نموده است. در اين يادداشت به تحليل بيشتر اين موضوع خواهيم پرداخت.
جوزف ناي با نقد جدي گفتمان واقع گرايي يا همان گفتماني که به دنبال به کار گيري قدرت سخت مي باشد و به تعريف قدرت نرم مي پردازد. وي در کتاب "قدرت نرم" ميگويد که قدرت در آينده تمرکز ندارد و برگ برنده در دست کسي است که بتواند فضاي مجازي را در اختيار داشته باشد. ما بايد در فضاي مجازي آن را اعمال کنيم. از نظر ناي موفقيت در سياستهاي جهاني مستلزم استفاده از قدرت نرم به همراه قدرت سخت ميباشد. لذا کشورهايي در اين زمينه موفقند که توجه کافي به استفاده از قدرت نرم داشته باشند. از نظر ناي قدرت نرم توان يک کشور براي دستيابي به اهدافش از طريق جذابيت و نه اجبار يا تنبيه ميباشد. اين جذابيت از فرهنگ، ايدههاي سياسي و سياستهاي يک کشور ناشي ميگردد. زمانيکه سياستهاي يک کشور در نگاه ديگران مشروع به نظر برسد، قدرت نرم اعمال شده است.
به نظر ناي آمريکا در صورتي قادر به تسلط بر ديگران خواهد بود که با کمک به کمپانيها، بنيادها، دانشگاهها و نهادهاي جامعه مدنياش بتواند در اعمال قدرت نرم از ديگران پيشي بگيرد، در اين ميان فرهنگ، ايدهها و ارزشهاي آمريکايي در جذب حاميان و متحدان براي واشنگتن بسيار مهم ميباشد، در عصر انفجار اطلاعات، تشخيص اطلاعات ارزشمند بسيار مهم است و کسي که بتواند اين مساله را درک کند در دستيابي به قدرت نرم موفق تر عمل مي کند
قدرت نرم - تاثيرگذاري بر ديگران آن گونه که مي خواهيد و بيش از آن که مجبور کردن ديگران باشد به همکاري پذيرفتن ديگران است. قدرت نرم يک کشور تنها حاصل برنامه هاي دولت نيست، بلکه از جامعه مدني آن منتج مي گردد. مقدار زيادي از قدرت نرم آمريکا از دانشگاهها، بنيادها، فرهنگ عامه، و غيره نشأت مي گيرد. اينها خيلي تحت تأثير اين تصميمات بودجه اي قرار نمي گيرند. علاوه بر اين، شما ميتوانيد قدرت نرم را از طريق سخاوت و يا محبت خود کسب کنيد.
حدود عيني قدرت نرم
با اين حال از نظر ناي قدرت گاهي بستگي به اين دارد که چه ارتش يا اقتصادي برنده مي شود، اما مي تواند به اين هم بستگي داشته باشدکه «چه داستان يا روايتي مي برد؟». روايت قدرتمند يک منبع مهم قدرت است. قدرت اقتصادي چين هر دو قدرت نرم و سخت را براي چين ايجاد کرده است، اما در درون محدوديت هاي بيشماري که براي دموکراسي ايجاد کرده است. بسته اقتصادي "يک جاده- يک کمربند" چين ممکن است جذاب به نظر برسد، اما در همين زمينه نبايد موضوع دموکراسي را در اين زمينه ناديده گرفت؛ چين کشور نروژ را به دليل اهداي جايزه صلح به ليوشائوبو تنبيه تجاري کرد.
در روابط بين الملل اصطلاح قدرت زيرکانه به ترکيبي از قدرت سخت افزاري و قدرت استراتژي و قدرت نرم اشاره دارد، قدرت زيرکانه به دنبال سياست هاي به کار گرفته شده در عرصه سياست خارجي براي رسيدن به اهداف به شيوه قدرت سخت خود را نمايان ساخت.
به عبارتي بعد از آخرين استفاده از قدرت سخت که در زمان حکومت بوش در جنگ عراق بود برخي از نظريه پردازان سياست خارجي منتقد به کارگيري چنين شيوه اي شدند. يعني استفاده از قدرت سخت بدون استفاده از قدرت نرم را خطاي آشکاري مي دانستند که باعث تغييير چهره ي ايالات متحده امريکا به عنوان کشوري جنگ طلب مي شد که از آثار بلند مدت چنين روشي مي توان به نامشروع شدن سياست خارجي امريکا در اذهان عمومي و در عرصه روابط بين الملل اشاره کرد.
باتوجه به چنين شرايطي صاحب نظراني همچون جوزف ناي به دنبال ترکيب قدرت سخت ونرم در عرصه روابط بين الملل براي رسيدن به اهداف شدند که چنين روندي به ابداع اصطلاح تازه اي تحت عنوان قدرت زيرکانه منجر شد. درنظر ناي چنين شرايطي هميشه به شيوه مشروع به کار برده نمي شود، ناي قدرت زيرکانه به کار گرفته شده در عرصه روابط بين الملل را هنگامي سوال برانگيز مي داند که کشورهاي ديگر بالاخص روسيه و چين از آن براي استفاده هاي فريب انگيز به کار مي برند و با تبليغات نا سازگار با ليبرال دموکراسي غربي در پي رسيدن به اهداف اقتدار آميز خود در عرصه روابط بين الملل مي باشند.
مسئله روسيه وچين
از نظر ناي ليبرال دموکراسي ها به محض مشاهده چنين روندي از سوي اين کشورها بايد با آنان برخورد کنند واجازه ضربه زدن به آزادي هاي مشروع که ليبرال دموکراسي با اصول خود براي جامعه فراهم کرده است را ندهند.
از نظر ناي کشورهايي همچون روسيه و چين به دنبال اهداف غير مشروع خود از طريق جنگ نرم مشروع مي باشند مثلا اگر به اين کشورها اجازه فعاليت هاي رسانه اي آزاد داده مي شود ولي آنان بر خلاف اصول مشخص شده عمل کنند و به صورت پنهاني اهداف خاصي را که اصول ليبرال دموکراسي را نشانه مي رود انجام دهند. هرچند که ناي اين شيوه را مختص کشورهاي روسيه وچين نمي داند و کشورها ي ديگر هم از اين شيوه استفاده ميکنند.
اين "جنگ اطلاعاتي" که به فرافکني در راستاي اهداف خصومت آميز کشورهاي روسيه وچين توسط اين کشورها مي پردازد را ناي به جنگ زيرکانه تعبير مي کند، همانند دخالت در فرايند انتخابات امريکا که توسط روسيه صورت گرفت. قدرت زيرکانه و قدرت نرم در روشهاي متفاوتي به کار گرفته ميشوند و تشخيص تمايز ميان آنها سخت و به همين خاطر پاسخ به قدرت زيرکانه دشوار است، تنها زماني که به اطلاعات به گونه اي شکل داده شود که براي فريب استفاده شود در چنين شرايطي به اجبار نزديک ميشويم وقدرت نرم و قدرت زيرکانه از هم جدا مي شوند.
ناي 500 موسسه کنفوسيوس و 1000 کلاس درس کنفوسيوس که چين در دانشگاهها از آنها حمايت ميکند و مدارسي که در دنيا زبان و فرهنگ چيني آموزش ميدهند را به عنوان ابزاري براي قدرت نرم در نظر مي گيرد ولي هنگامي که آزادي هاي دموکراتيک را نقض مي کند يعني به حيطه قدرت زيرکانه نزديک شده اندکه بايد با آن برخورد شود.
از ديد وي دموکراسيها بايد بيشتر مراقب باشند تا برنامههاي قدرت نرم روسيه و چين، مانند موسسات کنفوسيوس وارد حيطه قدرت زيرکانه نشود، از ديگر موارد قدرت زيرکانه به کار گرفته شده توسط روسيه به اعمال اين شيوه در کشور اوکراين بود که باعث جدايي بخش هايي از اين کشور وپيوستن بخش هاي جدا شده اوکراين به روسيه در پي اين روش بود ، مردمان شرق اوکراين به دنبال استفاده از شبکه هاي تلويزيوني روسي تا حدود زيادي متاثر از چنين فرايند نامرئي مي شدند و با ادامه چنين روندي به صورت بلند مدت ارزش هاي همسويي شکل مي گيرد که در نهايت با ضربه اي به سود کشور هدايت کننده افکار خاتمه مي يابد.
البته دولت هاي دموکراتي همچون دولت اوباما در آمريکا و وزارت خارجه آن خانم کلينتون هم معتقد به چنين روشي براي سياست خارجي آمريکا بودند تا بتوانند با قدرت زيرکانه ديگر رقبا توان مقابله داشته باشند و خواهان ترکيب قدرت سخت ونرم مي شدند.
جمع بندي
اگر چه هرکدام از اين قدرت ها براي اهداف خاص توسط کنشگران بين المللي به کار گرفته مي شوند ولي اين که کدامين کشور توانايي تسلط بر ديگر کشورها را دارد مسئله اي است که در عصر جديد با توسل به شيوه هاي اطلاعاتي جديد و جهان بدون مرزي مي توان ارزيابي کرد.
با توجه به ابزار هاي ارتباطي جديد و قدرتي که توسط اين فرايند در اغلب سطوح جامعه پخش شده مي توان گفت کشوري توانايي برتر را دارد که بتواند علاوه بر قدرت سخت از قدرت نرم خود در کشورهاي ديگر ودر عرصه بين الملل براي رسيدن به نتايج مطلوب خود استفاده کند. قابليتي که همه کشورها بايد در اختيار همديگر قرار دهند امکان فراهم ساختن فضايي براي ايفاي نقش چنين قدرت نرمي مي باشد، ولي مسئله اي که ذهن جوزف ناي را بدان مي پردازد قدرت زيرکانه اي است که از نظر او توسط کشورهايي همچون روسيه و چين ، ليبرال دموکراسي را هدف قرار داده واز اطلاعات به گونه فريب کارانه براي اهداف خود استفاده مي کنند و راه حل آن را برخورد با شرايطي مي داند که از به اصطلاح آزادي هاي تعريف شده دموکراسي گذر مي کنند.
=============================
نويسنده : حديث اقبال - کارشناس سياست بين الملل.
.