بحران آفرینی امریکا در خاورمیانه در امتداد مهار چین
عطش امریکا برای تسلط بر منابع نفت و گاز منطقه از جمله حوزه های جدید و عظیم انرژی در سوریه و لبنان را می توان در امتداد راهبرد امریکا برای کنترل و مهار چین ارزیابی کرد.
پس از گذشت نزدیک به هفت سال از بحران ساختگی در سوریه، اکنون زمزمه هایی شنیده می شود که مناطقی را که امریکا به بهانه حمایت از کردهای سوری به پایگاههای نظامی خود تبدیل کرده، دارای ذخایر عظم نفت وگاز است و از سوی دیگر در دریای مدیترانه نیز گفته می شود که منابع عظیم نفت وگاز وجود دارد و به همین جهت رکس تیلرسون وزیر امور خارجه امریکا در سفر منطقه ای خود به بیروت، تلاش کرد دولت لبنان را هم علیه حزب الله بشوراند و هم متقاعد نماید که از 35 در صد از مرز دریایی خود به نفع رژیم صهیونیستی بگذرد تا این رژیم در آن مناطق در پی استخراج نفت وگاز باشد.
امریکا پیش از این با هدف تامین امنیت انتقال انرژی و رژیم صهیونیستی، پایگاههای متعدد نظامی در بحرین، قطر، کویت وعربستان احداث کرده بود و پس از اشغال عراق هم چندین پایگاه نظامی در این کشور ایجاد نموده وعملا مناطق نفت خیز خلیج فارس را تحت کنترل خود گرفته است. اما موضوع اینجاست که امریکا دیگر نیازی به واردات نفت از خاورمیانه ندارد و با پیگیری انقلاب شیل و کشف نفت ماسه ای تقریبا از واردات نفت بی نیاز شده وحتی به یک کشور صادر کننده نفت تبدیل شده است و به همین علت هم بسیاری از تحلیلگران تصور می کردند که بی نیازی امریکا به نفت خاورمیانه توجه این کشور را به شرق آسیا جلب نموده است. اما با وجود تمرکز امریکا بر شرق اسیا، نه تنها امریکا خاورمیانه را ترک نکرده بلکه اکنون در صدد تسلط و کنترل کشورهای حوزه دریای مدیترانه است.
سوال اینجاست که چرا امریکا به دنبال تسلط بر منابع انرژی خاورمیانه یا همان غرب آسیا ودریای مدیترانه است؟
به نظر می رسد با نگاهی به سندهای راهبرد امنیت ملی و دفاعی امریکا و تهدیدهای پیش روی این کشور که در این اسناد به آنها اشاره شده است می تواند پاسخگوی این سوال باشد. روشن است که در این اسناد از چین به عنوان یکی از کشورهایی یاد شده که تهدید اصلی برای امریکاست که باید کنترل و مهار شود.
بطورمختصر اشاره میشود که در حال حاضر چین با رشد اقتصادی بالایی در رقابت با امریکاست و همین رشد اقتصادی سبب شده است تا این کشور در مسیر توسعه نظامی خود نیز گام بردارد . البته طبیعی است که توانمندی های اقتصادی و به دنبال آن نظامی چین به معنای ایفای نقش بیشتر این کشور در معادلات جهانی است و این مسئله می تواند نظام تک قطبی امریکا را برهم زده و تهدیدی امنیتی برای امریکا باشد.
از سویی در حالیکه امریکا در تولید نفت به خودکفایی و مرز صادرات رسیده است ، چین بزرگترین وارد کننده نفت جهان است و بخش اعظم آن را از خاورمیانه تحویل می گیرد، و قطعا یکی از راههای کنترل و مهار چین، کنترل منابع انرژی است بنابر این روشن می شود که عطش امریکا برای کنترل منابع انرژی چه معنایی دارد.
امریکا در حال حاضر برای کنترل چین اقدامات عملی نیز انجام داده است بطوریکه همین چند روز پیش وال استریت ژورنال نوشت که پنتاگون در حال بررسی چند طرح به عنوان پاسخ به نفوذ روزافزون چین از جمله استقرار احتمالی یگان های تفنگداران دریایی در شرق آسیا است.
این در حالی است که روزنامه گاردین هم روز جمعه نوشت که آدمیرال هری هریس که به عنوان سفیر آتی آمریکا در استرالیا نامزد شده است ، در کنگره گفت: آمریکا باید برای احتمال جنگ با چین آماده باشد.
هریس در انتقادی شدیداللحن از قدرتنمایی روزافزون چین در شرق آسیا گفت، "نیت پکن برای سلطه بر دریای چین جنوبی کاملا آشکار است و اقتدار نظامی آن به زودی به رقیبی برای قدرت آمریکا آن هم تقریبا در تمامی حوزهها بدل میشود."
اینجاست که به حقانیت سخنان سید حسن نصرالله دبیر کل جنش مقاومت اسلامی لبنان پی برده می شود که روز جمعه گفت به نظر می رسد کل منطقه به صورت آشکار وارد مرحله جنگ بر سر نفت و گاز شده است.
نصرالله افزود: یکی از دلایل نزاع در سوریه تسلط بر منابع نفتی و گازی در خاک و آب این کشور است. اشغالگری آمریکا در منطقه شرق سوریه و شرق فرات یعنی از منطقه بوکمال در مرزهای عراق تا حسکه و قامشلو و منبج در مناطق غربی حاکم شده است و اکنون پایگاه های آمریکایی در این مناطق برپا شده است، آمریکایی ها پیشتر گفتند پس از نابودی داعش منطقه خاورمیانه را ترک می کنند، ولی داعش نابود شد و آنان منطقه را ترک نکردند، این در حالی است که خودشان از باقی مانده های داعش محافظت می کنند و مناطق امنی را برای آن ایجاد کرده اند و همه طرف ها از جمله محور مقاومت، ارتش سوریه و حتی نیروهای روسی را از آسیب رساندن به داعش منع می کنند.
در چنین شرایطی تردیدی نیست که نه تنها کردهای عراقی و سوری که در دام شعارهای دموکراسی خواهانه امریکا افتاده اند قربانی این نیات شوم این کشور شده اند بلکه برخی کشورهای منطقه نیز که همسو با امریکا حضور نظامیان امریکایی در منطقه را پذیرا شده اند در این تله قرار گرفته اند و چه بخواهند وچه نخواهند شریک جنایات امریکا هستند.
-------------------------------
رضا محمدمراد