عاقبت سواری مجانی چین
رویکرد چین مبنی بر سواری مجانی گرفتن از هزینه برخورد دیگر کشورها با سلطه طلبی امریکا، ناخواسته به تقویت این سلطه طلبی کمک کرده و دیر یا زود دامن این کشور را خواهد گرفت چراکه در همه اسناد دفاعی و امنیتی امریکا بر برخورد با چین تاکید شده است.
هر جا که صحبت از ظهور یک قدرت جدید بین المللی می شود بلافاصله چین به ذهن خطور می کند اما هرجا که نیاز به قدرتی باشد که بتواند در برابر هژمون طلبی امریکا و بخصوص تجدید نظرطلبان حاکم بر دولت ترامپ مقاومت کند معمولا چین ساکت است و هیچ رفتاری که بتواند آن را در حد یک قدرت بزرگ بین المللی نمایان سازد از این کشور سر نمی زند و حتی در مواردی رفتارهای این کشور از حد یک قدرت متوسط و کوچک هم ضعیف تر است.
به عنوان یک نمونه روشن می توان به رفتار این کشور به ظاهر بزرگ و قدرتمند در قبال نمایش نیکی هیلی نماینده امریکا در سازمان ملل اشاره کرد که در اقدام غیرمتعارف نمایندگان 15 عضو شورای امنیت را به یک پایگاه نظامی امریکایی در حوالی واشنگتن برد تا بقایای یک موشک را نشان دهد که ادعا می شود ایرانی است و بوسیله یمنی ها به عربستان شلیک شده است.
ناگفته پیداست که هدف نیکی هیلی و یا به عبارت دقیقتر کسانی که در پشت وی برای این پرونده سازی قرار دارند(که به طور مشخص می توان به مثلث جنگ طلب تجدید نظرطلبان حاکم بر تل آویو، واشنگتن و ریاض اشاره کرد )اعتبار بخشیدن به این پروژه و معطوف کردن بخشی از هزینه های آن به شرکت کنندگان در نشست واشنگتن است.
از این رو بلافاصله بعد از این نمایش ساختگی ¬واسیلی نبنزیا سفیر روسیه در سازمان ملل متحد در اظهاراتی قاطع و روشن اساس ادعای پروژه ساختگی هیلی را زیر سوال برد و با ابراز تردید درباره صحت این ادعا گفت :" ...مشخص نیست که آیا این موشک ها و تسلیحات مورد استفاده حوثی ها ساخته ایران بوده اند یا اینکه پیش از ممنوعیت فروش تسلیحات به یمن که در سال 2015 تصویب شد ارسال شده باشند ... یمن از سال های پیش انباری از سلاح داشته است؛ بسیاری از کشورها در تامین سلاح برای یمن در زمان علی عبدالله صالح، مسابقه گذاشته بودند لذا نمی توانم هیچ چیز قطعی بگویم."وی پیش از این در جریان نشست غیرمتعارف شورای امنیت درباره ناآرامی های داخلی ایران که بنا به درخواست و اصرار نیکی هیلی برگزار شدبا تصریح به اینکه شورای امنیت جای مسائل داخلی کشورها نیست و الا باید سرکوب معترضان جنبش وال استریت نیز می بایست در این شورا مورد بحث قرار می گرفت گفته بود:" به نظر می رسد که آلرژی غیر قابل توضیح آمریکا به ایران باعث شده تا چشم آمریکا در ارزیابی حوادثی که در ایران اتفاق می افتد نابینا باشد."
اینجا در واقع مسئله یک شخص یا یک دولت بخصوص مانند ایران نیست بلکه مسئله نظم جهانی است که امریکا می خواهد آن را به میل خود تعیین و ترسیم کند. بعد از پایان نظام دو قطبی هنوز جهان بین تک قطبی مورد نظر نومحافظه کاران و راستگرایان حاکم بر کاخ سفید و چند قطبی مورد نظر رقبای امریکا در نوسان بوده است و اگر چه در دوره حاکمیت دموکرات ها بخصوص در دوره اوباما امریکا نشانه هایی از تمایل خود به چند جانبه گرایی را نشان داد اما مسئله در اینجاست کسانی که اکنون دولت ترامپ را در قبضه و انحصار خود گرفته اند اساسا هیچ اعتقادی به چندجانبه گرایی و نظام چند قطبی ندارند و تمام تلاش خود را بکار گرفته اند تا همانند دوران جرج بوش پدرو پسرسلطه یکجانبه گرانه امریکا را بر جهان و نظام بین الملل تحمیل کنند و این هدف محقق نمی شود مگر دولت هایی که در خط مقدم مبارزه با سلطه و انحصارگرایی امریکا قرار دارند یکی پس از دیگری از سر راه امریکا برداشته شود.
امریکا برای اینکه با همه این کشورها یکجا روبرو نشود سعی می کند برخی از اینها مانند هند را جذب کند و در مورد بقیه بخصوص روسیه و چین از یکی علیه دیگری در چارچوب استراتژی احاله مسئولیت استفاده کند. در چنین شرایطی در صورتی که پکن و مسکو به همراه دیگر قدرت های نوظهور و رقیب و یا مخالف در کنار هم باشند قطعا تلاش های امریکا به نتیجه نمی رسد و ساختار جدید نظام بین الملل بر اساس چند قطبی متوازن شکل می گیرد و صلح و ثبات را به ارمغان می آورد اما در صورتی که این کشورها در کنار هم نباشند و برخی مثل چین در اوج قدرت اقتصادی همچنان به امید گرفتن سواری مجانی بنشیند تا هزینه برخورد با سلطه طلبی امریکا را روسیه و یا ایران بپردازد در این صورت ناخواسته به تقویت این سلطه طلبی کمک کرده است که دیر یا زود دامن این کشور را خواهد گرفت چراکه در همه اسناد دفاعی و امنیتی امریکا و دولت ترامپ بر برخورد با چین و مهار آن تاکید و تصریح شده است.
--------------------------
احمد کاظم زاده