به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما ، امیر سرلشکر «محمد سلیمی» دومین فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۱۶ دیده به جهان گشود. وی که یکی از قدیمیترین فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران بود در دوران طاغوت ضمن داشتن سابقه مبارزاتی علیه رژیم پهلوی از موسسین هسته مرکزی گروههای مذهبی ارتش بود.
امیر سلیمی در دوران دفاع مقدس نیز در ردههای مسئولیتی مختلف از جمله ریاست دفتر مشاوره نظامی امامخمینی(ره) و فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم نقش آفرین بوده است.
وی که در آزادسازی سوسنگرد نقش ویژهای داشت، از سال 1360 تا 1364 به مدت 4 سال مسئولیت خطیر وزارت دفاع را بر عهده داشت و در این سمت تلاشهای وافری در جهت بسترسازی ایجاد خودکفایی در عرصه صنعت دفاعی در حوزه های مختلف هوایی، زمینی و دریایی انجام داد.
سرلشکر سلیمی پس از پایان تصدی امیر سرلشکر علی شهبازی، با کسب یک درجه ارتقا به فرماندهی کل ارتش منصوب و بعدها مفتخر به دریافت نشان «نصر» از دست فرمانده معظم کل قوا شد.
وی تا شهریور 1384 به عنوان فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کرد و پس از آن به دلیل بیماری از این سمت استعفا داد و به عنوان یکی از مشاوران ارشد فرمانده معظم کل قوا در امور نظامی به ویژه ارتش منصوب شد.
امیر سرلشکر محمد سلیمی فرمانده سابق ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از تحمل یک دوره بیماری در دهم بهمن سال 1394 دعوت حق را لبیک گفت.
به همین مناسبت بخشی از گفتوگو با سرهنگ کتیبه یکی از همرزمان وی تقدیم می شود:
از سال 41 که دانشجوی دانشکده افسری بودم در جلسات مذهبی با آقای سلیمی آشنا شدم؛ در آن سال ها یعنی از 42 تا 45 با ایشان ارتباط و تعامل حضوری نداشتم؛ اما از سال 45 تا 50 که به شیراز منتقل شدم، با ایشان در تماس مستقیم بودم و شاید روزی نبود که با «سلیمی» برنامه کاری نداشته باشم.
زمانی که ساکن شیراز بودیم به واسطه ایشان شبکهای از افسران معتقد و مذهبی را دور هم جمع کردیم و سعی میشد تا به دور از چشم اداره ضد اطلاعات جلساتی پنهانی را با محتوای مرتبط با مسائل دینی و مذهبی در منازل برگزار کنیم و در ذیل آن نیز شرایط و وضعیت داخل پادگانها را هم بررسی کرده و به تبادل اطلاعات بپردازیم.
خطابههای دلنشین سلیمی همه را تحت تاثیر قرار میدادایشان به واسطه اطلاعات مذهبی و توان خوبی که در حوزه خطابه و سخنرانی داشت، در آن زمان در بسیاری از محافل مذهبی شیراز حاضر میشد، اما با اسم مستعار به ایراد سخنرانی میپرداخت تا مورد شناسایی قرار نگیرد؛ نوع سخنرانی و خطابه ایشان به قدری لطیف و دلنشین بود که واقعا همه افراد را تحت تاثیر قرار میداد.
ارادت به امام زمان(عج) و شرکت در دعای ندبهیکی دیگر از مسائلی که ایشان به انجام آن مقید بود، شرکت در جلسات صبح جمعه و خواندن دعای ندبه بود؛ مرحوم سلیمی این دعا را از روی اخلاص و با لحن و صوت خاصی قرائت میکرد و به واقع ارادت خاصی نسبت به امام زمان(عج) داشت.
ماجرای تبعید سلیمی به «عجبشیر» به خاطر فعالیتهای سیاسی و مذهبیتا سال 50 در شیراز با ایشان محشور بودیم؛ که ارتش به خاطر انجام فعالیتهای سیاسی مذهبی، آقای سلیمی را به «عجبشیر» که در آن زمان واقعا از نقاط کور و غیرقابل شناسایی محسوب میشد تبعید کرد؛ وقتی این خبر را شنیدم ناراحت شدم و خدمتشان رسیدم و برای اینکه حال و هوایشان را تغییر دهم، با لحن مزاحگونه گفتم من هرچه بر روی نقشه نگاه کردم «عجبشیر» را پیدا نکردم؛ که ایشان هم خندید و در پاسخ گفت حالا سر به سر من میگذاری؟
چون سرلشکر سلیمی به زبان انگلیسی کاملا مسلط بود، بعد از مدتی برای طی دورههای عالی مخابرات انتخاب و به آمریکا اعزام شد. ایشان حتی در آمریکا دست از اعتقادات خود برنداشت و همین فعالیت های مذهبی و تا حدودی سیاسی را که در اینجا داشت در خود آمریکا هم انجام داد و هیچگاه در جامعه غرب هضم نشد و در آنجا هم اعتقادات خود را حفظ کرد.
بعد از برگشتن از آمریکا در مرکز آموزش مخابرات تهران بهعنوان استاد مشغول به فعالیت شد و فعالیتهای مذهبی را نیز ادامه داد.
ماجرای سخنرانی در زنجان و توبیخ شدن از سوی ارتشبد «مینباشیان»به یاد دارم یکبار که برای برگزاری مراسمی به زنجان رفته بودیم، سرلشکر سلیمی در آنجا با نام مستعار شروع به سخنرانی کرد؛ در آن مجلس فرمانده پادگان زنجان هم حضور داشت، و از طرفی روحانی طراز اول این شهرستان که در جلسه حاضر بود هنگامی که تسلط و نطق تاثیرگذار سلیمی را دید رو به فرمانده کرد و گفت:«امیر خوشبختانه این فرد (سلیمی) هم نظامی و از خودتان هستند»؛ این جریان باعث میشود گزارش این سخنرانی را به تهران بدهند؛ فردای آن روز هنگامی که به تهران برگشتیم ارتشبد «مینباشیان» که فرماندهی قوی و از طرفی فردی متنفذ در دربار بود، مرحوم سلیمی را احضار کرد؛ هنگامی که نزد او رفتیم با لحنی تند و با عصبانیت زیاد با سرلشکر سلیمی برخورد کرد که «شما افسر ارتش هستید، این کارها چه معنی میدهد؟» در نهایت از ایشان تعهدی گرفتند تا اینگونه موارد دیگر تکرار نشود.
از سال 50 تا 54 در اصفهان و از 54 تا 56 به مرکز توپخانه کازرون منتقل شدم و بدین ترتیب از سرلشکر سلیمی فاصله گرفتم ؛ البته در این سالها به صورت تلفنی و مکاتبهای با ایشان در ارتباط بودم و گاها دید و بازدیدهای خانوادگی داشتیم.
شرکت در دوره دافوس بدون کنکور/ علاقهای به ماندن در ارتش نداشتیمما چون علاقهای به ماندن در ارتش نداشتیم لذا در کنکور دانشگاه دافوس شرکت نمیکردیم؛ تا اینکه در سال 56 عدهای را بدون کنکور برای گذراندن دوره دافوس انتخاب کردند؛ که امیر سلیمی و بنده هم جزو آن افراد بودیم؛ ما در دانشکده تقریبا هر روز با هم بودیم و پشت یک میز مینشستیم.
نوارهای کاست سخنرانی و اعلامیههای حضرت امام(ره) که از نجف میآمد بهصورت پنهانی از طریق شهید نامجو به دستمان میرسید و ما به این طریق از مضمون پیامهای امام(ره) با خبر میشدیم.
ماجرای سخنرانی مبالغهآمیز فرمانده و برخورد سلیمی با وییک روز که در دانشگاه دافوس همه افسران حضور داشتند یکی از فرماندهان معروف سخنرانی مبالغه آمیزی نسبت به شخصیت شاه انجام داد؛ که به همین خاطر سرلشکر سلیمی واقعا از این تعاریف و توصیفات ناراحت شد؛ هنگامی که سخنرانی فرمانده عالیرتبه به پایان رسید، ایشان اجازه گرفت و بدون ترس و واهمه وارد دفتر فرمانده شده و نکاتی را به وی مبنی بر اینکه «جناب سرهنگ! مطالب عنوان شده با توحید و اصول اعتقادی شما در تناقض است»، متذکر شد.
شخصیت ایشان اینطور بود که در مقابل هر نوع انحرافی سکوت نکرده و خود را به خطر میانداخت.
مرحوم سلیمی با غالب روحانیون تهرانی و شهرستانی ارتباط صمیمانهای داشت؛ مثلا در شیراز که بودیم با آیتالله دستغیب و آیتالله محلاتی ارتباط صمیمانهای داشت؛ بهطوری که آنها روی مرحوم سلیمی حساب میکردند.
امتناع از ورود به گارد جاویدان شاهدر سال 57 به خاطر فعالیتهایی که داشتم به سنندج تبعید شدم و امیر سلیمی دوباره به دانشکده آموزش مخابرات برگشت و در آنجا مشغول خدمت شد.
گارد جاویدان یکی از مهمترین ارکان نظام شاهنشاهی بود؛ که وظیفه حفظ خاندان سلطنتی را برعهده داشت، نیروهای این گارد، غالبا از افراد مستعد نظام انتخاب میشدند و تلاش بر این بود تا بالاترین سطح آموزش به این افراد ارائه شود.
به هر حال گارد جاویدان به دلیل تخصص و شایستگیهای فردی سرلشکر سلیمی، از ایشان دعوت به همکاری کرد که وی بعد از مشاوره با دوستان و نزدیکان، از پیوستن به گارد جاویدان شاه امتناع کرد.
از تشکیل گروه کمیته انقلابی ارتش تا اعلام آمادگی برای کمک به ستاد استقبال از امام(ره)در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی قبل از تشریف فرمایی حضرت امام(ره) گروهی در تهران شامل آقایان سلیمی، کلاهدوز، نامجو، اقارب پرست، نجفی، محمدرضا رحیمی و فروزان تشکیل شد؛ که این گروه با ستاد استقبال از حضرت امام(ره) تماس گرفته و آمادگی خود را برای همکاری با ستاد اعلام کردند.
حضرت امام(ره) بعد از تشریف فرمایی، سپهبد قرنی را بهعنوان ریاست ستاد ارتش برگزیدند و چون سپهبد قرنی مدت زیادی (25 سال) از ارتش دور بود و آن اشراف اطلاعاتی لازم را نداشت، لذا این گروه از بیت امام(ره) ماموریت گرفتند تا به عنوان کمیته انقلاب اسلامی ارتش به سپهبد قرنی کمک کنند و در ساماندهی و گماردن نیروهای توانمند انقلابی نیز در سطوح فرماندهی ارتش، اقدامات لازم را انجام دهند.
جلساتی که در منزل آقای خامنهای داشتیمبنده هم در همان زمان پس از فعل و انفعالاتی، در همان کمیته انقلابی ارتش مشغول به فعالیت شدم و کارها همین طور پیش میرفت که حضرت امام خمینی(ره)، آیت الله خامنهای را به عنوان نماینده خود در ارتش منصوب کردند، و ایشان هم به جهت شناخت قبلی که از آقای سلیمی داشتند او را به عنوان مشاور و رئیس دفتر خود در امور ارتش انتخاب کردند. بعد از این برای آشنایی بیشتر چندین مرتبه به اتفاق دیگر دوستان به منزل آیت الله خامنهای واقع در خیابان ایران رفتیم؛ که گاهی اوقات این جلسات تا آخر شب به طول میانجامید، و همان جا هم شام میخوردیم.
از سازماندهی ستاد جنگهای نامنظم تا گماردن نیروهای انقلابی ارتش در پستهای کلیدیدر آغاز جنگ تحمیلی ، سپاه هنوز به خوبی شکل نگرفته و نیروی قابل ملاحظهای نداشت و ارتش هم در اثر انقلاب تضعیف و دچار فعل و انفعلاتی شده بود؛ از این رو به محض آغاز جنگ، آیت الله خامنهای و شهید چمران به اهواز رفتند و در آنجا ستاد جنگهای نامنظم را تاسیس کردند و چون این دو بزرگوار شاید به اندازه سرلشکر سلیمی با ارتش آشنا نبودند مسئولیت ساماندهی و سازماندهی نیروها در اهواز را به ایشان سپردند و ایشان نیز به واسطه دوستان و آشنایانی که داشت نیروهای انقلابی و متخصص ارتش را از سراسر ایران فراخوانده و سازماندهی کرد.
سرلشکر سلیمی بر همین اساس به سازماندهی واحدهای اطلاعات، عملیات، آموزش، لجستیک، پزشکی، مخابرات و... پرداخت.
از دیگر اقدامات بسیار مهمی که ایشان با مشاوره امام خامنهای انجام دادند انتقال دانشکده افسری از تهران به اهواز بود و بدین ترتیب بسیاری از نیروهای بسیجی و مردمی یا افرادی که جذب سپاه پاسداران شدند در این دانشکده آموزههای نظامی را گذراندند و همه این تلاشها منجر به حفظ شهر اهواز در برابر دشمن بعثی شد.
در جبههها سلیمی را با نام آیتالله خامنهای میشناختندبه خاطرم هست که هرگاه که به اهواز میرفتم ایشان را در کنار آیت الله خامنهای میدیدم. سرلشکر سلیمی با تمام وجود در خدمت نماینده حضرت امام(ره) بود؛ بهطوری که حتی در جبههها سلیمی را به نام نماینده آیتالله خامنهای میشناختند و بعد از این بر اثر شایستگی و لیاقتی که از خود نشان داد در دولت آیت الله خامنهای به عنوان وزیر دفاع منصوب شد.
سرلشکر سلیمی به دنبال خودکفایی در صنعت دفاعی بودخدمات سرلشکر سلیمی در دوران تصدی وزارت دفاع بسیار چشمگیر و اثرگذار بود؛ زیرا ما از زمان رژیم گذشته، وزارت دفاع و صنعت دفاعی قوی نداشتیم و هرچه هم که داشتیم یا به واسطه حضور مستشاران ساخته میشد یا اینکه به طور کلی از خارج وارد میشد؛ اما ایشان با تلاشهای خود تحول شگرفی را در زمینه خودکفایی صنعت دفاعی ایجاد کرد.
مثلا تعداد گلوله توپهای 130 و 155 م.م که از خارج تامین میشد به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای ما در جبهههای نبرد نبود؛ اما این گلولهها بعد از تلاشهای ایشان به مقدار کافی تولید شد و در اختیار رزمندگان اسلام قرار میگرفت. اگر امروز میبینیم صنعت دفاعی ما به سطحی از توانمندی رسیده که میتواند از موشک تا ناوشکن و دیگر تسلیحات مورد نیاز خود را تولید کند و دیگر نگاهی به خارج از مرزهای کشور برای دریافت تسلیحات نداشته باشد، در این رابطه مدیون تلاشهای شهید نامجو و مرحوم سرلشکر سلیمی هستیم.
سلیمی ارتش را در اختیار اهداف انقلاب قرار دادنقشی که ایشان در تشکیل و اتصال حلقه گسترده نیروهای انقلابی ارتش ایفا کرد و به واسطه آن عوامل انقلابی ارتش را در لشکرها و تیپ های شهرهای مهمی چون اهواز، کردستان، همدان و... قرار داد، واقعا بی بدیل و قابل تامل است؛ چرا که کافی بود در آن دوران در این مسئله سهل انگاری شود، تا آن تیپ و لشکرها بهطور کامل در اختیار عوامل نفوذی منافقین و یا گروههای چپ و مارکسیست قرار گیرد و دیگر جمع کردن چنین وضعیتی دشوار میشد؛ اما سرلشکر سلیمی نهایت تلاش خود را کرد تا اولا ارتش را حفظ کند و ثانیا با مهره چینی هوشمندانه آن را در اختیار اهداف انقلاب قرار دهد.