پخش زنده
امروز: -
نظام "بودجه ريزي" عملياتي يا مبتني بر عملکرد به عنوان يک نظام مديريتي براي ارتقاي کارايي و اثربخشي مصرف منابع سازماني مورد توجه جدي دولت ها بوده است.
چکیده نشست پژوهشی:
پژوهش خبری صدا وسیما: نظام "بودجه ريزي" عملياتي يا مبتني بر عملکرد به عنوان يک نظام مديريتي براي ارتقاي کارايي و اثربخشي مصرف منابع سازماني مورد توجه جدي دولت ها بوده است. در اين نظام اعتبارات بودجه اي برمبناي عملکرد واحدهاي سازماني در راستاي توليد خدمات و يا دستيابي به پيامدها تخصيص مي يابد و بدين ترتيب سازمان ها به سمت افزايش شفافيت درنحوه مصرف منابع براي انجام فعاليت ها، توليد خروجي ها و دستيابي به اهداف و استراتژي ها و نيز پاسخگويي بيشتر سوق مي يابد. در بودجه ريزي مبتني بر عملکرد طبقه بندي عمليات به نحوي است که هدف ها شفاف تر بيان مي شوند، ارزيابي بودجه آسانتر بوده و در روش هزينه يابي آن ارتباط بين داده و ستاده مورد توجه قرار مي گيرد که مهمترين هدف نظام بودجه ريزي مبتني بر عملکرد اصلاح نظام مديريت بخش عمومي و افزايش اثر بخشي مخارج اين بخش است.
لذا با توجه به اهمیت موضوع،ازآقای علیرضا صراف، عضو شورای راهبردی نظام بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد و مشاور سابق سازمان برنامه و بودجه و استاد دانشگاه دعوت کرده ایم تا در نشست پژوهشی ابتدا با شفافتر کردن نظام برنامه ریزی مبتنی بر عملکرد در سال های اخیر، به سابقه طرح و اجرایی شدن این موضوع در نظام بودجه ريزي کشور و موانع و راه حل های موجود این مسئله، بپردازنند.
بررسي ديدگاه يک اقتصاددان برنده جايزه نوبل در خصوص بودجه عملکردي
فریدمن میلتون اقتصادان آمریکایی و برنده جایزه نوبل از بزرگترین منتقدین دولت ها محسوب می شود. وی چند جمله کلیدی دارد که در ذیل به آن اشاره شده است.
او در یکی از جملات کلیدی خود که بسیار هم مورد بحث و نظر ما هست این است که بیان می کند که اگر ما مدیریت بیابان ها را به دولت بسپاریم، بعد از 5 سال در بیابان ها شن و ماسه کم می آوریم؛ معنای این جمله آن است که متاسفانه آنقدر ناکارآمدی در بخش دولتی وجود دارد و یا به عبارت دیگر آنقدر ناکارآمدی جزء ذات دولت ها شده است که اگر بیابان نامنتهی را به دستشان بدهیم، نابودش می شود، چه برسد به بودجه محدود. یعنی اگر منابع نامحدود در اختیارشان قرار دهیم، آنها را نابود می کند، چه برسد به منابع محدود مانند منابع مالی. اما راه حل این مسئله چیست؟
یعنی مردم را از دست دولت نجات دهیم. کار را از دست دولت خارج سازیم و به دست خود مردم بسپاریم که همان بحث اصل 44 قانون اساسی که مقام معظم رهبری هم برای اجرای آن بسیار تاکید داشته و دارند. چراکه دولت ها نمی توانند به مردم ارایه خدمات بدهند. موضوع دیگر این بود که بالاخره یک بخش از دولت هم باقی می ماند، که باید به سبک بخش خصوصی نیز آن را اداره کنیم که این موضوع اداره دولت به سبک بخش خصوصی مبناي بودجه ریزی بر اساس عملکرد نام گرفت. برای روشن شدن موضوع یک مثال ساده بزنیم؛ شما یک واحد تایپ را برون سپاری می کنید و می خواهید آن را به صورت بخش خصوصی اداره کنید. شما باید بر اساس 3 شاخص با واحد تایپ قرارداد می بندید. یعنی بر اساس کمیت، کیفیت، قیمت. موقعی که می خواهید پول دهید، می گویید چه قدر نامه تایپ کردید با چه کیفیتی و کمیتی و سپس بر اساس قیمت تمام شده به او پول می دهید. اما آیا تا حالا شده که در بخش خصوصي هزينه ها بر اساس بپرسيم که بخش شما چقدر نیروی انسانی، چقدر هزینه آب و برق و گاز د، چقدر هزینه اجاره، چقدر هزینه سوخت و ...دارد. حال بر اساس هزینه هایت این میزان پول رابه تو - بخش خصوصی- می دهیم. این گونه نادرست است. پس چرا وقتی که کار در بخش خصوصی نامناسب است، باید عین همان را در بخش دولتی انجام دهیم؟! در بودجه بندي بخش دولتي و دستگا ه هاي اجرايي تنها بر اساس سوالات اشتباه فوق بودجه بندي مي شودندکه اين عمل بسيار هزينه ها زا و نادرست است. و مي باست از همان اول عین بخش خصوصی با او عمل میشد. یعنی مثلاً به ثبت احوال بگوییم که چند شناسنامه، با چه کمیتی، چه کیفیتی، با چه قیمت و ... ارائه مي دهد که بر همان اساس هر چقدر عملکرد داشت، ضربدر قيمت می کنیم و بر اساس قیمت تمام شده به او پول بدهیم. این در واقع تعریف بسیار ساده بودجه ریزی بر اساس عملکرد بود.
الزامات نظام بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد از نگاه پروفسور آلن شیک
پروفسور آلن شیک یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه مریلند آمریکا است. وی پدر بودجه ریزی عملیاتی محسوب میشود. در واقع اولین برنامه بودجه ریزی را در دنیا در سال 1349 در آمریکا نوشت. وی می گوید اداره دولت به سبک بخش خصوصی یک سری الزامات دارد که عبارت است از:
اولین الزام اینکه؛ باید مدل نوشتن بودجه دولتی را به سبک بودجه ای که در بخش خصوصی نوشته می شود، تغییر دهیم و سپس روش های بخش خصوصی هم باید وارد دولت شود. مثل نظام هزینهیابی که قبلاً در صنعت بوده الان در دولت استفاده می شود و یا حسابداری تعهدی که ما قبلاً در دولت نداشتیم. پس همه ابزارهای بخش خصوصي کمکم وارد بخش دولتي بايد بشود تا بتوانیم دولت را به سبک بخش خصوصی اداره کنیم.
دومین الزام؛ افزایش اختیارات مدیران و کاهش ورودی هاست که در واقع در نظام هزینه ای آنچه که کنترل می شود ورودی هاست که ما به دستگاه های اجرایی اعلام می کنیم که کجا و چقدر هزینه کن، در چه فصل هزینه کن، در میان فصول نمی توانی هزینه کنی، چقدر استخدام کن و چگونه استخدام کن که همه اینها کنترل ورودی هاست که پروفسور آلن شیک می گوید باید کنترل این ورودی ها هم مثل بخش خصوصی برداشته شود که مدیران اختیار داشته باشند ورودی ها را خودشان کنترل کنند و در مقابل آن خروجی های با کیفیت و با قیمت پایینتر ارایه دهند. پس باید کنترل ورودی ها را رها کنیم و به سمت خروجیها سوق دهیم که موجب میشود هم فساد کمتر شود و هم بهره وری دولت افزایش یابد که این اداره و هدایت دولت به سمت بخش خصوصی با همه این الزامات است که آلن شیک به آن اعتقاد دارد.
متاسفانه در کشور ما تمام کنترل بر روی ورودی هاست و پیش فرض موضوع هم این است که به مدیر می گوید که کجا خرج کن و چقدر خرج کن. که به این موضوع بودجه ریزی هزینه ای می گویند.
آغاز بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد از ایران
موضوع بودجه ریزی بر عملکرد از سال 1382 در دو بند ب تبصره 4 در قانون بودجه ارایه شد که عین همین در بودجه 83 هم تکرار شد. در سال 1384 در قانون برنامه چهارم توسعه در قالب ماده 144 و 138 بیان شد. بعد مجدد طبق فرمایشات مقام معظم رهبری در تدوین برنامه پنجم توسعه در قالب ماده 219 و ابلاغ ایشان در ماده 10 الگوی مصرف ارایه شد. بعد در قانون پنجم توسعه ماده 219 و اکنون هم در بودجه ششم توسعه ذیل ماده 7 بند پ و در قانون مدیریت خدمات کشوری ماده 16 آمده است. اگر دقت کنیم قانونگذار از سال 1382 در یک بودجه سالیانه این موضوع را مطرح کرده و سپس این موضوع تبدیل به یک قانون 5 ساله شده که اکنون هم در قانون خدمات کشوری تبدیل به یک قانون دائمی در کشور شده است که نشان می دهد قانونگذار علاقمند بوده که این اتفاق بیافتد و در همه قوانین و بودجه ها هم روی آن تاکید کرده است.، ولی در عمل چنین نبوده و نیست.
اما از سال 1382 که این موضوع مطرح شد، هم بحث این بود که هم بودجه را مبتنی بر عملکرد تدوین کنیم و هم مبتنی بر اختیاراتی که به مدیران می دهیم که به گفته همان آلن شیک مدیران بتوانند کنترل ورودی ها را خودشان انجام دهند و منابع را کنترل کنند و از سوی دیگر هم دولت بتواند خروجی ها را کنترل کند که متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد. چرا که این موضوع در بودجه نوشته شد، اما در اجرا هیچ اتفاقی نیفتاد.
متاسفانه این الزامات در سالهای 84 تا 91 کلاً کنار گذاشته شد، و مجدد از سال 92 این موضوع مطرح شد و اتفاق خوبی که در این سال ها (92 تاکنون) این بود که فعالیت های مبتنی بر عملکرد برای اولین بار در پیوست 4 قانون بودجه 94 ؛ به چاپ رسید که هر فعالیتی با چه قیمتی انجام می شود که مردم بدانند که فعالیت های دستگاه های اجرایی با چه اهداف کمی و کیفی و چه قیمتی تولید می شود. در واقع یک نوع مسئولیت پاسخگویی دولت به مردم بود که بدانند که پول نفت و مالیات و منابع دیگر کشور چگونه خرج می شود، برای هر دانش آموز و هر دانشجو چقدر هزینه می شود. هر سند تک برگ ملکی چقدر تمام می شود، برای هر واحد شناسنامه چقدر هزینه می شود. همه اینها در بودجه 94 برای اولین بار به چاپ رسید، ولی مشکل اینجا بود که ما هنوز قیمت تمام شده که در آن ستون پیوست 4 آمده بود، نداشتیم و با مشکل عددسازی مواجه شديم. بنابراين هزينه تمام شده به طور مشخص قابل اندازه گيري نمي باشد. اهداف کمی و سنجه های عملکرد روی برنامه ها، درست نوشته نمی شود. اگر هم درست انجام شود، هنوز در مرحله تدوین و ظاهرسازی قرار دارد و تنها شکل بودجه را تبدیل به بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد کرده ایم.
اما مرحله تخصیص چی؟ در مرحله تخصیص قرار بوده که مدیران اختیارت بیشتر داشته باشند تا بتوانند منابع را خودشان مدیریت کنند و خروجی بهتری ارایه کنند که متاسفانه این اختیارات داده نشده است. یعنی بقیه آن الزاماتی که آلن شیک در اجرای بودجه ریزی بر عملکرد بر آن معتقد است هیچ کدام وجود ندارد، نه اختیارات مدیران و نه کنترل خروجی ها که دیوان محاسبات مسئول کنترل آن است، تاکنون به صورت دقيق رصد نشده است. یعنی خروجی ها را نه از لحاظ کمیت، نه کیفیت و نه قیمت، نمی توانیم کنترل کنیم؛ از طرفی دیگر هم مدیران اختیارات ندارند که منابع را درست مدیریت کنند، روش عزل و نصب مدیران هم که آلن شیک می گوید پست های اجرایی از پست های سیاسی جدا شود هم هنوز اتفاق نیفتاده است. روش استخدام مدیران هم هنوز درست اجرایی نشده است، روش پرداخت و روش پاداش هم باید مانند بخش های خصوصی اجرا میشد که انجام نشده است.
راه حل
برای راه حل این مسئله باید قانون مدیریت خدمات کشوری تغییر کند، قوانین مالی، اداری و استخدامی مالی، محاسباتی تغییر کند، قوانین دست و پاگیر و موانع اجرای مبتنی بر عملکرد و اختیارات باید حذف شود، از آن طرف باید کنترل ورودی ها را بیشتر کنیم تا بتوانیم کنترل خروجی ها را بهتر داشته باشیم.
پس هنوز در مرحله اجرا که منظور تخصیص مبتنی بر عملکرد است، هیچ کاری نتوانستیم انجام دهیم و از سوی دیگر چون زیر ساخت ها هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ تکنیکال انجام نشده است، پس تحقق این موضوع هنوز امکانپذیر نیست.
پیشنهادهای ارایه شده در بودجه 97
البته دولت در بودجه 97 به مجلس پیشنهاد کرده است که اختیاراتی بیشتری به مدیران داشته شود و در این خصوص هم تفاهم نامه عملکردی را با آنها امضاء کرده تا مدیران بتوانند ورودی ها را خود کنترل کنند تا عملکرد خروجی بهتری داشته باشند. البته اگر این کار نتوانیم خروجی ها و کیفیت و کمیت را هم درست کنترل کنیم، با دادن اختیارات بیشتر به مدیران نمی توانیم مشکل را حل کنیم، بلکه مشکلات را مضاعف کرده و موجبات گسترش فساد و حیف و میل شدن بیشتر منابع را فراهم کرده ایم.
پس باید به این موضوع هم دقت بیشتر کنیم و بتوانیم قبل از اینکه اختیارات بیشتر به مدیران بدهیم و کنترل را از روی ورودی های برداریم، بايد قبل از آن خروجی ها را از لحاظ کیمت، کیفیت، و قیمت مدیریت و کنترل کنیم تا موجبات فراهم شدن رواج فساد بیشتر و حیف و میل شدن منابع نشود.
یکی از علل ایجاد و رواج فساد در کشور، آن هم فسادهای میلیاردی و چند صد هزار میلیاردی؛ عدم کنترل صحيح روی ورودی ها و بي توجهي به خروجی ها است.
البته ناگفته نماند که ما تا سال های 84 ستادی به نام ستاد تخصیص داشتیم که بالاخره به شکل ظاهر هم که بود فعالیت هایی را انجام می داد، اما متاسفانه این ستاد در سال 85-84 لغو شد، مجدد قرار است که این ستاد تخصیص در سال 96 راه اندازی شود تا بتواند تغییراتی را در بودجه 97 اعمال کند.
کلام آخر
متاسفانه در سال های گذشته عملکردها در خصوص پیشنهادهای بودجه نشان داده است؛ بودجه پیشنهادی که از سوی دولت به مجلس ارایه می شود، بيشتر کنترل روی ورودی ها صورت می گیرد تا خروجی ها. ما تنها در کشور روی ظاهرسازی بودجه عمل کردیم؛ یعنی شکل ظاهری بودجه را مبتنی بر عملکرد کرده ایم تا جنبه عملیاتی آن.
بنابراین تجربه نشان می دهد که نتوانستیم بر اساس نظام بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد موفق عمل کنیم و به همین دلیل هم هست که فسادهای میلیاردی در کشور رو به افزایش است؛ چرا که کنترل بيشتر روی ورودی هاست تا خروجی ها.
بنابراین با توجه به مطالب پیش گفت، اهداف نهایی از اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد به شرح زیر می باشد:
پژوهش خبری // پژوهشگر: زهره دانشمندی