به گزارش سرويس بين الملل
خبرگزاري صدا و سيما، هافینگتون پست با اشاره به نگرانی آمریکا درباره آینده بی ثبات عربستان با توجه به اقدامات و طرحهای ولیعهد این کشور نوشت: به عقیده امیلی هوکایم Hokayem، تحلیلگر مؤسسه بین المللی مطالعات راهبردی، اختلافات داخلی ممکن است محمد بن سلمان را به سوی ایجاد هرج و مرج در فراتر از مرزهای کشورش نیز سوق دهد. تلاشهای وی علیه ایران که رقیب منطقهای عربستان است، تاکنون میلیونها نفر را در یمن در آستانه گرسنگی و قحطی قرار داده، و «آشفته و بی نظم، نگران کننده، و غیرسازنده» بوده است.
این روزنامه نوشت: سقوط آزاد عربستان سعودی، باعث خواهد شد بحرانهای دیگر در خاورمیانه (غرب آسیا) ناچیز به نظر برسند. این نظام پادشاهی بسیار ثروتمند، در تلاشهای آمریکا برای مبارزه با فوریترین تهدیدها عاملی کلیدی محسوب میشود. این کشور هزاران موشک آماده شلیک، دهها هزار بمب، تعداد بی شماری سلاحهای سبک، صدها تانک و جنگنده، و برخی از پیشرفتهترین تجهیزات جاسوسی را در جهان در اختیار دارد.
عربستان با مسیرهای عرضه (نفت) به آسیا و نفوذ بر سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام (اوپک)، قدرت و اختیارات گستردهای بر تولید نفتی دارد که سوخت جهان را تامین میکند. جمعیت حدود ۳۰ میلیون نفری عربستان به طور عمده جوان است، و همانطور که شمار قابل توجه افراد داوطلب از این کشور برای پیوستن به داعش و القاعده و میزان جمع آوری وجوه از این کشور برای این گروهها نشان داده است، این جوانان در برابر تلاشهای برای جذب تروریست آسیب پذیر هستند.
با وجود این خطرات، محمد بن سلمان، ولیعهد ۳۲ ساله و پادشاه آینده عربستان، حدود سه سال است به شیوههای بی سابقه، این کشور را به سوی تغییر سوق داده است. از جمله اقدامات وی عبارتند از: مداخله با توسل به زور در خارج از کشور -که تاثیر ویرانگری بر یمن داشته است-؛ گشایش اقتصاد عربستان که تحت کنترل دولت است، به روی کارآفرینان و سرمایه خارجی؛ و فراتر از همه، حمایت از حکومتی که در راس آن حاکمی با اختیارات نامحدود قرار دارد.
برخی از مقامات و کارشناسان ناظر بر تحولات عربستان بیش از پیش درباره روشهای محمد بن سلمان نگرانند. اگر وی بیش از حد در این مسیر پیش رود، ممکن است جامعه را به نابودی بکشاند.
محمد بن سلمان از نگرانی بین المللی درباره ثبات عربستان آگاه است و در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت که خودش هم این نگرانی را دارد. استدلال وی این بود که این فروپاشی بدون طرحهای وی، محتمل - و حتی اجتناب ناپذیر - خواهد بود. وی به اهدفی استناد کرد که سعودیهای اصلاح طلب و خارجیها مدتهاست گفته اند ریاض باید به آنها دست یابد، از جمله پایان دادن به فساد مالی، ترغیب سعودیها به کاهش وابستگی به دولت با راهبرد اقتصادی «چشم انداز ۲۰۳۰»، و جلوگیری از برداشتها و تفسیرهای محافظه کارانه افراطی از اسلام.
اما وی به طور عمده سرگرم تغییر روشهایی نیز است که کشورش برای دفع فاجعه تاکنون بر آن تکیه کرده است. درک چولت که از دهه ۱۹۹۰ در کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا خدمت کرده است در گفتگو با هافینگتون پست گفت: «نظام (عربستان سعودی) به روشهایی تشکیل شده است که مبتنی بر تلاش برای تضمین ثبات آن بوده است.»
یک نظام مبتنی بر اجماع (پادشاه و مقامات) - که ملک سلمان، پدر ولیعهد، زمانی در مصاحبه با کارن الیوت هاوس، خبرنگار آمریکایی، پاسخ عربستان به دموکراسی توصیف کرده بود- دههها بر سیاست عربستان حکمفرما بوده است.
محمد بن سلمان با دستگیری مقامات، شاهزادهها و تجار (به اتهام فساد مالی) در ماه گذشته، این پیام را القاء کرد که این نظام دیرینه دیگر منسوخ شده است. وی حتی قدرت تشکیلات مذهبی عربستان را - که میتوان ادعا کرد نقشی محوری در تاریخ این کشور داشته است- کاهش داده است.
کارشناسان میگویند هدف محمد بن سلمان این است که نشان دهد تنها راه پیشرفت عربستان، حمایت از وی و دستورکارش است. اما معلوم نیست که چه آیندهای در انتظار عربستان است، و اینکه چرا باید به مؤثر بودن دستور کار وی اعتماد کرد. گریگوری گاز، کارشناس مسائل خلیج فارس در دانشگاهای اند ام تگزاس گفت: «اگر فکر میکنید که میتوانید جامعه عربستان سعودی را بدون حمایت تشکیلات مذهبی و افراد ثروتمند، و با به حاشیه راندن این شبکه عظیم حامی رژیم که آل سعود نماینده آن است، تغییر دهید، باید بگویم مسیر پرخطری را در پیش گرفته اید.» پاسخ عربستان به این تردیدها قاطع است و میگوید که:ما میدانیم که چه کار میکنیم.
اما ارتکاب اشتباه در این مسیر اجتناب ناپذیر است، فقط مسئله این است که چنین خطایی تا چه حد بزرگ خواهد بود. یک احتمال این است که ولیعهد قادر به تحقق بخش عمده تغییری نباشد که در مسیر آن پیش میرود، و به این نتیجه برسد که ایجاد چنین تغییری غیرممکن است، و به همان عادات قدیمی عربستان بازگردد. همین حالا نشانههایی از این مشهود است که وی مجبور خواهد شد تلاش برای کاهش مزایای عمومی را متوقف کند.
به عقیده الدوسری، مشاور سابق دولت عربستان، چالشهای محمد بن سلمان برای نظام قدیمی این کشور ظاهراً حتی به اندازهای که بسیاری گفته اند، گسترده و فراگیر نیست. وی در گفتگو با هافینگتون پست گفت: «این تغییر ساختار نیست، بلکه تغییری در رویکرد درباره نحوه توزیع قدرت است.» وی پیش بینی میکند ولیعهد باشگاه جدید (هر چند کوچک) خود را از نخبگانی تشکیل دهد که ناگزیر آنها نیز فساد مالی دارند. وی معتقد است در نهایت، محمد بن سلمان بیشتر از پادشاهان قبلی به سیاست دولت وابسته خواهد شد، و در نتیجه اگر اوضاع خوب پیش نرود، احتمال دارد بیشتر از پادشاهان قبلی سرزنش شود.
سعودیها از عملکرد (ضعیف) محمد بن سلمان در پاسخ به سیلهای اخیر در جده که دومین شهر بزرگ عربستان است، به شدت انتقاد کردند. آنها تصریح کردند محمد بن سلمان قول داده بود تدابیری اتخاذ کند تا مقامات فاسد را وادار کند وجوه دولت را صرف تقویت زیرساختها برای جلوگیری از چنین سیلهایی کند.
اعتبار وی درباره مبارزه با فساد مالی نیز تضعیف شد، چرا که وال استریت ژورنال فاش کرد وی ماه اکتبر حدود نیم میلیارد دلار صرف خرید یکی از تابلوهای نقاشی لئوناردو داوینچی کرده بود. معلوم نیست وی و خانواده اش در طول این سالها چه میزان ثروت اندوزی کرده اند.
الدوسری گفت: اگر محمد بن سلمان تصمیم بگیرد مسیر پادشاهان قبلی را دنبال کند، و فقط آن را به گونهای تغییر دهد که به میل خودش باشد تا کنترل بیشتری بر کشور داشته باشد، نظام عربستان حتی ممکن است سرکوبگرانهتر شود.
اگر طرحهای محمد بن سلمان نتیجه عکس دهد، حتی آینده تاریک تری در انتظار عربستان خواهد بود. هدف قرار دادن شخصیتهای برجسته سعودی تا همین حالا موجب وحشت و نگرانی سرمایه گذاران بین المللی شده است که وی امید جلب آنها را دارد، و نیز شخصیتهای قدرتمند داخلی که هم اکنون به دنبال راههایی برای حفظ داراییهای خود هستند، چرا که فکر میکنند شاید آنها نفر بعدی باشند که هدف قرار خواهند گرفت. این احتمال وجود دارد رونق و شکوفایی که محمد بن سلمان انتظار دستیابی به آن را در بخش غیرنفتی کشور دارد، هرگز محقق نشود - و کشور با موقعیتی مواجه شود که در آن، ذخایر دولت به خاطر فروش سهام عربستان در بخش نفت کاهش یابد و مردم به خاطر کاهش مزایا و شکست وعدههای محمد بن سلمان به شدت عصبانی شوند.
وی بر خلاف پادشاهان قبلی عربستان، در زمان پادشاهی خود برای مدیریت نارضایتیها قادر به اتکاء به نظام نخواهد بود. وی کاری کرده است که رقبای بالقوه اش از وی رمیده اند. اما به عقیده کارشناسان، شاید خشم، به ویژه در نهادهایی همچون وزارت کشور - که همواره تحت کنترل گروههایی از خاندان حاکم بوده است که وی به حاشیه رانده است- به قوت خود باقی خواهد ماند. این بیزاری و نفرت ممکن است منجر به توطئهای علیه محمد بن سلمان شود، البته شاید پس از آنکه به پادشاهی برسد و دیگر تحت حفاظت پدرش نباشد (پس از درگذشت ملک سلمان). حتی این خشم ممکن است منجر به حملات مستقیم به وی شود، مانند توطئه ترور ملک فیصل در سال ۱۹۷۵، یا اقدام خشونت آمیز شبه نظامیان محافظه کار افراطی در تصرف مکانی مقدس در مکه در سال ۱۹۷۹.
ثروتمندان سعودی همواره تمایل داشته اند از شبه نظامیان مسلح حمایت مالی کنند. تصور این امر دشوار نیست که برخی دوباره به این تاکتیک روی آورند، و شاید حتی از (گروههای) مقاومتی همچون جامعه شیعه استان شرقی عربستان که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند، حمایت مالی کنند.
جنگ داخلی در عربستان، خشونت آمیز خواهد بود، و با توجه میزان گسترده تسیلحات ساخت آمریکا و اروپا که در این کشور وجود دارد، و همانطور که ثابت شده است خلاءهای امنیتی در خاورمیانه، موجب ایجاد سرپناه برای شبه نظامیانی میشود که برای حمله به مکانهایی در هزاران مایل دورتر برنامه ریزی میکنند، چنین جنگی تاثیر مستقیم بر غرب خواهد داشت و غرب را در معرض خطر مستقیم قرار خواهد داد.
به گفته امیلی هوکایم Hokayem، تحلیلگر مؤسسه بین المللی مطالعات راهبردی، اختلافات داخلی نیز ممکن است محمد بن سلمان را به سوی ایجاد هرج و مرج در فراتر از مرزهای کشورش سوق دهد. تلاشهای وی علیه ایران که رقیب منطقهای عربستان است، تاکنون میلیونها نفر را در یمن در آستانه گرسنگی و قحطی قرار داده است، و «آشفته و بی نظم، نگران کننده، و غیرسازنده» بوده است. حس ناخوشایندی که وی با واداشتن نخست وزیر لبنان به سخنرانی تلویزیونی و تحقیر وی در میان مسلمانان سنی لبنان -که دیدگاه دوستانهای در قبال عربستان داشتند- ایجاد کرد، نمونهای آشکار است.
اما به گفته الدوسری، توسل به مداخلات خارجی برای تحریک حس ملی گرایی سعودی ها، یکی از تاکتیکهای مورد علاقه ولیعهد برای تقویت حمایت از خود در داخل است. عربستان ممکن است اقدام به ماجراجوییهای آشفته تری در خارج کند که مورد محکومیت بین المللی قرار خواهند کرد؛ ماجراجوییهایی که معلوم نیست چه پایانی داشته باشند. بروس رایدل، مقام سابق سیا به تازگی در میان جمعی در واشنگتن گفت: سیاست خارجی ولیعهد عربستان در یافتن راهی برای برون رفت از بحرانهایی که خودش تاکنون ایجاد کرده است، شکست خورده است.
دیدگاه عمده ناظران منطقه، از جمله برخی از منتقدان شدید عربستان و محمد بن سلمان این است که برای این کشور و جهان بهتر است که قمار بزرگ ولیعهد مؤثر واقع شود.
دو تحلیلگر به نام مایکل استیفنز و توماس جونو سال ۲۰۱۶ در گزارشی تصریح کردند که انتظار ثبات نسبی، بخشی از مبنای روابط آمریکا و عربستان بوده است.
چولت، مقام سابق آمریکایی به هافینگتون پست گفت: نگرانی مشاوران اوباما را در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ که ملک عبدالله وضعیت جسمی خوبی نداشت و به نظر میرسید جانشینی وی با مشکل رو به رو خواهد شد، به خاطر دارد. وی خودش را یکی از افراد متعددی در واشنگتن دانست که از موفقیت محمد بن سلمان حمایت میکند، اما مطمئن نیست که وی بتواند در این مسیر موفق شود. وی گفت: «ثبات رژیم (عربستان) یک نگرانی بی پایان است. بی ثباتی در عربستان سعودی فقط محدود به این کشور نمیماند.»