سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود در جشن آزادسازی دوم گفت: آزادسازی دوم و موفقیت هایی که در این بلندی ها به دست آمد اسرائیل را ناراحت و آشفته کرد. ارتش لبنان و نیروهای مقاومت در دو جبهه نبرد با گروه های تروریستی در مناطق جرود مکمل یکدیگر بودند و این مساله باعث ناراحتی اسرائیل شد. اسرائیل امروز برای یتیمان خود می گرید و به شکست طرح خود، و ابزارها و دوستانش در سوریه اعتراف می کند و به دنبال این است که چگونه از منافع خود حمایت کند و موقعیت خود را تثبیت کند و خطرات را از خود دور کند. اسرائیل چه می تواند بکند؟ کاری که از دست اسرائیل بر می آید این است که 1- به دامان دولت آمریکا پناه ببرد و خواهان اعمال فشارهای بیشتری بر ایران که حامی عراق، سوریه و لبنان و ملت مظلوم یمن است بشود. 2- سران اسرائیل به روسیه می روند تا از سران روسیه بخواهند به نفع مصالح و شروط اسرائیل در سوریه و لبنان گامی بردارد. 3- تهدید به تجاوز و جنگ کند و شعار بدهد که اگر چنین شود چنان می کنم.
مسلماً اولویت اسرائیل این است که برای تأمین منافع خود دیگران را به کار بگیرد. اولویت اسرائیل در این مرحله وارد شدن در جنگ نیست. اسرائیل اگر بتواند از فشارهای آمریکا بهره بگیرد، از این فشارها بهره خواهد گرفت. نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد بیش از خود اسرائیلی ها به دنبال تأمین منافع اسرائیل است. آنها در شورای امنیت سازمان ملل پی در پی برای تامین منافع اسرائیل اعمال فشار می کردند. آخرین نوع از این اعمال فشارها، تلاش آمریکا و انگلیس برای تعدیل قطعنامه 1701 شورای امنیت بود، آمریکا و انگلیس برای خدمت به اسرائیل در صدد تغییر مأموریت های نیروهای یونیفل بر آمدند و کوشیدند که نیروهای یونیفل به نیروهایی در خدمت امنیت اسرائیل در آیند. این مساله ماهیتاً با مأموریت نیروهای یونیفل و نیروهای سازمان ملل متحد در تعارض است اما به حمد الله در دستیابی به این خواسته ناکام ماندند. همچنین ما در برابر تجربه سیاسی دیگری هستیم. دولت لبنان و بویژه وزارت خارجه لبنان تلاش های خوبی به خرج دادند و با نمایندگان کشورهای عضو دائم سازمان ملل متحد و بقیه اعضای سازمان ملل متحد تماس گرفتند و موضع لبنان را که مخالف با هرگونه تغییر در مأموریت نیروهای یونیفل است به اطلاع آنها رسانده و این موضع را برای آنها تشریح کردند. برادران ما در وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش های بسیاری در این رابطه به خرج دادند و این تلاش آمریکا، انگلیس و اسرائیل برای تغییر ماموریت های یونیفل در چارچوب 1701 را ناکام گذاشتند. اما این مساله ادامه پیدا خواهد کرد.
به هر حال در شورای امنیت سازمان ملل متحد هیچ کس مساله تجاوزهای مکرر و روزانه اسرائیل به آسمان و آب های سرزمینی لبنان را پیگیری نمی کند. در شورای امنیت سازمان ملل متحد کسی از دست درازی های اسرائیل به آب ها، منابع، نفت و گاز ما سخنی نمی گوید. کسی از این کشاورزان و چوپان هایی که طی سال های گذشته بوسیله اسرائیلی ها ربوده شده اند حرفی به میان نمی آورد. شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد کوچکترین چیزی که اسرائیل آن را تهدید می شمارد سخن می گوید اما اگر یک لبنانی را اسرائیلی ها بربایند و چند روز او را نگه دارند هیچ کس از آن سخنی نمی گوید. به هر حال امروز در عید آزادسازی دوم ما به این موفقیت تکیه می کنیم تا بر اهمیت آزادسازی نخست تاکید کنیم و به پیروزی های ماه های ژوئیه و اوت امسال تکیه می کنیم تا نتایج پیروزی های ماه های ژوئیه و اوت سال 2006 را تثبیت کنیم. به کارگیری صحیح این امر در قالب دو مساله محقق می شود، مساله نخست در انباشت کارآزمودگی، تجربه، قدرت و توان ارتش، مقاومت، حکومت و ملت لبنان برای پس زدن دشمن صهیونیستی و بازداشتن اسرائیل از تجاوز به لبنان به حاکمیت، امنیت، آب ها و نفت و منابع این کشور است.
دوم اینکه باید بهره گیری رسانه ای، سیاسی، امنیتی و معنوی از این پیروزی صورت گیرد. باید لبنان در چشم جهانیان به عنوان کشوری که به حضور داعش در کشور خود پایان داد نشان داده شود. باید این مساله بیان شود که لبنان حضور نظامی تروریستی و تکفیری را در سرزمین خود پایان داد، به گونه ای که از بیست و هشتم اوت سال 2017 دیگر نه کوهی، نه تپه ای و نه مزرعه و نه ساختمان و نه منطقه ای در لبنان باقی نمانده است که در کنترل تروریست ها و تکفیری ها باشد. این یک موفقیت است که باید به جهانیان نشان داد. ما نمی خواهیم از این موفقیت اسطوره بسازیم اما نباید از ارزش آن هم کاست. بلکه ارائه این مساله به جهانیان باعث می شود جایگاه لبنان تقویت شود و اعتماد به امنیت و ثبات لبنان نیز تقویت می شود، اعتماد بیشتری به حکومت و دولت لبنان ایجاد می شود و این مساله خود باعث جذب سرمایه و گردشگر می شود و باعث می شود که در کشور تحول ایجاد شود و روابط بیشتری میان لبنان و دیگر کشورها برقرار می شود. این موفقیت باعث می شود که احترام بیشتری نصیب لبنان شود و چرا ما این دستاوردها را با کشمکش تباه سازیم.
نکته هفتم این است که 1- در سطح ملی ما از فراخوان هایی که دیروز رؤسای سه گانه کشور برای توقف کشمکش ها و آرام کردن فضا در کشور داشتند حمایت می کنیم. ما با این قضیه هیچ مشکلی نداریم و اصلاً ما آغاز کننده کشمکش نبوده ایم. ما از این فراخوان ها حمایت می کنیم. 2- ما خواهان بررسی و بازنگری حاشیه ها و پیامدهای حوادث و نبردهایی هستیم که منجر به این پیروزی شد. 3- تامین امنیت مرزها و کنترل مرزها بی هیچ بحث و گفتگویی مسئولیت ارتش لبنان است و هیچ کس در این مساله مناقشه و ابراز تردید نمی کند، حفظ و کنترل تمامی این بلندی ها و مرزها مسئولیت ارتش است و ما هیچگاه ادعایی غیر از این نداشته ایم. ما برای تخلیه اماکن حضور خود آمادگی داریم، خیلی از مواضع نیز تخلیه کرده ایم. ارتش لبنان در هر جایی که بخواهد مستقر شود امری طبیعی و قانونی را دارد انجام می دهد در نتیجه امروز مرزهای شرقی لبنان با سوریه بر عهده ارتش ملی لبنان است.
4- در مرزهای شمال لبنان، اگر اشکالی یا ابهامی وجود داشته باشد باید بر طرف شود. من در برخی رسانه ها دیدم که گفته شده بود برخی اماکن و باغ ها و مناطق وسیعی وجود دارد که جلوی اهالی روستاها گرفته می شود و اجازه داده نمی شود که به املاک خود بروند. این مساله ای است که باید حل و فصل شود. اگر این اقدام یک تصمیم و تدبیر داخلی است دولت باید مسئولیت آن را بپذیرد و اگر هم نیازمند همکاری با برادران سوری است می شود ترتیب این هماهنگی و همکاری را داد.
5- سرعت بخشی در عادی سازی اوضاع داخلی بویژه در بقاع. من از اهالی بقاع بویژه اهالی بعلبک الهرمل از جمله از علما، وزرا، نمایندگان، ریش سفیدان، سران سیاسی می خواهم همایش بهبود زخم ها برپا کنند. زیرا این حوادث بالاخره زخم هایی بر جا گذاشته است. در برهه ای یکسری تبلیغات نادرست صورت گرفت و عده ای اهالی عرسال را ترسانده بودند و مدعی شده بودند که حزب الله می خواهد عرسال را اشغال کند و این شهر را به ویرانه ای تبدیل کند و مردم را از شهرشان براند. همچنین گفته شده بود که شیعیان در بعلبک الهرمل به دنبال تغییر ترکیب جمعیتی به سود شیعیان هستند و از این سخنان پوچ منتشر شده بود. امروز ما از عزیزان مان در بقاع می خواهیم که برنامه ای برای عادی سازی روابط، ترمیم زخم ها، آرام سازی روان ها و حل و فصل مسائل و اختلافات حل نشده بویژه با اهالی عرسال و بقیه بخش های این منطقه داشته باشند.
6- باید به محاکمه بازداشت شدگان در زندان های لبنان سرعت بخشید. زیرا بخش عمده ای از لبنانی ها بویژه اهل سنت از این مساله ناراضی هستند و گه گاهی از عدم رسیدگی به پرونده زندانیان سو استفاده می شود و به دستگاه قضایی لبنان گفته می شود چرا این افراد در زندان اند اگر بیگناه هستند که آنها را رها کنید و اگر هم همین مدتی که بازداشت بوده اند به میزان مجازات قانونی شان است همان را به عنوان مجازات شان حساب کنید و رهای شان کنید و اگر هم گناهکار هستند که آنها را محاکمه کنید و اگر حکم شان اعدام است که اعدام شان کنید. در این مورد دیگر شیعه و سنی، مسلمان و مسیحی ندارد بلکه باید بر اساس عدالت و انصاف عمل کرد.
همچنین در سطح ملی از هم اکنون به بعد باید هوشیاری امنیتی شدیدی در همه مناطق وجود داشته باشد. این تروریست ها هم اکنون شکست خورده اند و درهم شکسته اند و به دنبال انتقام هستند. طرح شان به شکست انجامیده است و با خفت و خواری بیرون رانده شده اند از این رو این افراد اهل انتقام گیری هستند، این ها سیاست توحش و فرهنگ وحشی گری را در پیش گرفته اند، از این رو با وجود همه نقش آفرینی های امنیتی و حرفه ای دستگاه های امنیتی و نظامی لبنان، همه دستگاه ها باید هوشیاری زیادی داشته باشند. تمامی ملت لبنان نیز باید به ارتش لبنان و نهادهای امنیتی کمک کنند زیرا این مسئولیت ملی همگانی است.
هیچ کس معتقد نیست که تهدید امنیتی به معنای اینکه انفجاری صورت گیرد یا در جایی بمب گذاری شود یا یک عامل انتحاری عملیاتی تروریستی را انجام دهد، پایان یافته است بلکه می توان گفت اینگونه اقدام های تروریستی بسیار کاهش یافته است. زیرا پایگاه این تروریست ها در منطقه جرود از بین رفته است و کارش یکسره شده است. اما همچنان تا اندازه امکان انجام فعالیت های تروریستی در کشور وجود دارد.
درباره آنچه به طور خاص به منطقه بقاع در عید آزادسازی دوم مربوط می شود این است که در سیاست عمومی باید به این داستان که کشور قلبی دارد و اطرافی پایان دهیم. این سیاست که بیروت را به عنوان قلب کشور حساب کنیم و مناطقی مانند شمال، بقاع وجنوب را اطراف حساب کنیم باید پایان بیابد. این سیاست که یک شهر لبنان از شهری دیگر مهم تر محسوب شود باید کنار گذاشته شود، این سیاست که یک منطقه از لبنان از منطقه ای دیگر مهم تر حساب شود باید پایان داده شود. تمامی بخش های خاک لبنان ارزش و قدر یکسانی دارند. یکی از مهمترین شروط کشور عادل این است که ماده ای را اجرا کند که بر اساس آن همه لبنانی ها با یکدیگر در حقوق و تکالیف با یکدیگر برابر هستند. از همین باب ما خواهان رشد و توسعه متوازن هستیم. نباید به یکسری مناطق توجه کرد و از مشکلات مناطقی دیگر چشم پوشید. بقاع نیازمند انصاف دولت است. بقاع نیازمند آن است که حکومت لبنان به این منطقه به عنوان بخشی ارزشمند از لبنان بنگرد. بقاع نیازمند آن است که حکومت لبنان، بقاع را در قلب لبنان ببیند. همچنین همتای بقاع در محرومیت و بی توجهی شمال و به طور مشخص استان عکار است. ما از شما انصاف و مسئولیت پذیری و توسعه متوازن می خواهیم. همچنین حضور نظامی و امنیتی حکومت لبنان باید در منطقه بقاع ادامه پیدا کند. اینکه این حضور به لحاظ کمیت تعدیل شود مشکلی نیست اما مسئولیت امنیتی منطقه بقاع و حفظ امنیت اجتماعی این منطقه بر عهده دولت است. منطقه البقاع چهره ای درخشان و نورانی در این مرحله از خود نشان داد بنابراین نباید اجازه داد که عده ای دزد، راهزن، مفسد و باندهای خربکار و برخی فروشندگان مواد مخدر، چهره خوب این منطقه را خراب کنند یا اینکه امنیت اجتماعی این منطقه را مورد تهدید قرار دهند و نباید اجازه داد که هیچ قشر اجتماعی ای در این منطقه مورد تهدید قرار گیرد خواه مسلمان باشند یا مسیحی، این مسئولیت حکومت است و حکومت نمی تواند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند.
همچنین مردم ما در منطقه البقاع باید تعاملی مثبت با حضور ارتش و دستگاه های امنیتی در منطقه داشته باشند، همچنان که پیشتر نیز گفتم ممکن است که اشتباهی اینجا و آنجا رخ دهد، هیچ کس معصوم نیست اما اصل باید تعامل مثبت با نیروهای امنیتی باشد زیرا نه در منطقه البقاع و نه در دیگر مناطق جایگزینی برای حضور حکومت در این منطقه نداریم، مقاومت نمی تواند جایگزین حکومت باشد. اگر ما امنیت داخلی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی می خواهیم باید حکومت در این منطقه حضور داشته باشد. مقاومت جایگزینی برای حکومت نیست، هیچ کس نیز ما را مسئول آن چیزی که در توان ما نیست و ما از عهده آن بر نمی آییم نمی داند. ما نمی توانیم برویم فرزند فلانی یا بهمانی را به اتهام اینکه آدم کشته یا دزدی کرده یا جرم دیگری مرتکب شده بازداشت کنیم. این مسئولیت حکومت است و مسئولیت ما نیست و هیچ کس نیز چنین مسئولیتی را از ما نمی خواهد. ما و شما اگر مسئول چیزی هم باشیم مسئول این هستیم که از دولت بخواهیم و بر دولت فشار بیاوریم که مسئولیت امنیتی خود را بپذیرد.
در کنار حضور امنیتی حکومت، از حکومت خواسته می شود حضور توسعه ای نیز داشته باشد. انصاف اقتضای آن را دارد که بگوییم تلاشی که طی سال های اخیر از سوی وزارتخانه ها و نمایندگان پارلمان و اعضای شورهای شهر و شهردارها انجام شده است منجر به بهبود اوضاع منطقه البقاع و بعلبک الهرمل شده است اما این توسعه و بهبود وضعیت همچنان کمتر از آنچیزی است که انتظار آن می رود و از میزان نیاز و چشم اندازی که برای این منطقه وجود دارد کمتر است.
حکومت باید میان حضور امنیتی و حضور توسعه ایش توازن برقرار کند. اگر این دو مکمل یکدیگر نباشد منطقه با شکست مواجه خواهد شد.
نکته هشتم این است که ما باید بدانیم که طرح دیگری که در منطقه وجود دارد سرنگون می شود و رو به زوال می گذارد، و رویاهای آمریکا و اسرائیل که بر اساس داعش و گروه های تروریستی و تکفیری مشابه داعش بنا شده است این رویاها از بین می رود و تعبیر نمی شود. آنکه به این طرح شکست وارد کرده است محور مقاومت است که با کمک روسیه موفق به انجام این امر مهم شده است. هر پیروزی ای هزینه هایی دارد. مسلماً لبنانی که پیروز شده است در معرض فشار قرار می گیرد، همچنین مقاومت نیز مسلماً در معرض فشار قرار می گیرد. امروز حملات گسترده ای علیه حزب الله راه افتاده است و تلاش های زیادی صورت می گیرد که حزب الله به عنوان یک خطر نشان داده شود و به عنوان جنبشی ویرانگر به تصویر کشیده شود. آنگاه این سوال را طرح می کنند که آی ملت لبنان حال باید چگونه با این مشکل برخورد کنیم و آن را حل کنیم. از فردا عده ای دست به مشکل آفرینی می زنند چرا که از داعش و جبهه النصره خلاصی پیدا کرده ایم. اگر کسی صرفاً به منافع شخصی خود بیاندیشد با خود می گوید بگذار تا داعش و جبهه النصره باقی بمانند تا توجه ها به سوی ما معطوف نشود و نوبت خرده گیری و مشکل تراشی به ما نرسد. از فردا عده ای می آیند که البته این ها آمریکایی هستند و برای خدمت به اهداف اسرائیل فعالیت می کنند خواهند گفت ای حکومت لبنان، ای دولت لبنان ای احزاب و ملت لبنان شما مشکلی دارید که نامش حزب الله است، و شما باید این مشکل را حل کنید. سوال این است که این مشکل قرار است به نفع چه کسی حل شود؟ مسلماً حل چنین مشکلی به سود اسرائیل است نه به نفع لبنان. حزب الله نه برای لبنان و نه برای ملت لبنان و نه برای حکومت لبنان خطر محسوب نمی شود. حزب الله برای اشغالگران اسرائیل، طمع ورزی های اسرائیل و سلطه آمریکا و طرح تکفیری ها خطر محسوب می شود. بنابراین ما در معرض فشار قرار می گیریم. تلاش خواهد شد که ما را به عنوان خطر جلوه دهند در حالی که آنکه خطر محسوب می شود آمریکاست. این دولت ترامپ است که خطر محسوب می شود. چه کسی دنیا را به لبه پرتگاه جنگ هسته ای جهانی با کره شمالی سوق داده است. امروز جهان میان دو نفر گیر افتاده است میان دونالد ترامپ و کیم جونگ اون. هم اکنون سرنوشت جهان در دستان این دو افتاده است، آنها چه خواهند کرد مساله ای است که خداوند می داند، این دو چه بر سر کره زمین خواهند آورد خدا می داند. این خطر حقیقی است.
در برابر دشمن خدا و پیامبر و امامان سازش معنایی ندارد