نگاهی بر پرده سینما؛
حکایت دست پختهایی که شور یا بی نمک میشوند
سینمادوستان منتظر نمایش فیلمهایی هستند که در قالبهای کمدی، اجتماعی، درام و ... ضمن داشتن محتوایی ارزشمند و ساختاری قابل دفاع پیامی امید بخش داشته باشد.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما؛ در حال حاضر نزدیک به ۱۲ فیلم روی پرده سینما قرار دارد که از این میان ۲ فیلم کمدی، ۳ فیلم کمدی اجتماعی و ۷ فیلم درام و ملودرام اجتماعی هستند.
فیلم سینمایی «رگ خواب» را میتوان قویترین ملودرام این روزهای سینما دانست.
اثری که قصه دارد و با بازی زیبای لیلا حاتمی زنی تنها در آستانه فصل سردی از زندگی را به خوبی به تصویر میکشد.
این فیلم حرف دارد و این حرف در تک تک سکانسها دیده میشود.
حتی خانهای که شخصیت اصلی داستان در آن زندگی میکند میتواند نماد تنهایی و وضعش باشد.
«رگ خواب» از آغاز تا پایان یک قصه را روایت میکند و پراکنده گویی ندارد.
افزون بر حس و حال خوب قصه، کارگردانی دقیق و درست حمید نعمت الله و بازی خوب لیلا حاتمی و کوروش تهامی، موسیقی متن زیبا و تأثیر گذار «رگ خواب» به درک بهتر آن کمک شایانی میکند.
جدیدترین اثر حمید نعمت الله با نگاهی هنرمندانه یک آسیب اجتماعی را به تصویر کشیده و با هدایت درست و سنجیده، اثری تولید شده است که مخاطب از دیدن آن پشیمان نمیشود.
«بیست و یک روز بعد» قصه نوجوانی به نام مرتضی را روایت میکند که سودای فیلمسازی در سر دارد و برای ساختن فیلمش با مشکلاتی که سر راه دارد میجنگد.
بیماری مادر، درگذشت پدر و مشکلات اقتصادی حریف این نوجوان نمیشود و نوع مبارزه مرتضی با چالشهای زندگی نقاط عطف داستان را تشکیل میدهد.
به گفته کارگردان این فیلم، «بیست و یک روز بعد» میخواهد بگوید هیچ بن بستی برای انسان وجود ندارد و بشر به گونهای آفریده شده است که با هر زمین خوردنی باز برخیزد و آغاز کند.
این فیلم ملودرامی اجتماعی است که با توجه به نبود فیلم مناسب برای کودکان و نوجوانان در سینما میتوان با خیال راحت بچهها را به تماشای این فیلم برد.
«زیر سقف دودی» دیگر فیلمی است که به یک آسیب اجتماعی دیگر میپردازد.
طلاق عاطفی، دلایل شکل گیری و چگونگی کمرنگ کردن آن محورهایی است که پوران درخشنده درباره آنها فیلم خود را ساخته است.
در این فیلم، شیرین که در زندگی خانوادگی با پسر جوان و همسرش به تدریج دچار مشکل میشود، به دنبال پیدا کردن راهی برای ایجاد ارتباط با آنهاست، که موفق نمیشود و به بحران میرسد. تلاش دوباره او برای برون رفت از این بحران او را با چالش جدیدی رو به رو میکند.
شیرین زنی است که خود را وقف فرزندش کرده و از همسر غافل شده است.
همسرش مخفیانه دوباره ازدواج کرده است و پسر جوانش هم تصمیم دارد زندگی مشترکی را با دختر مورد علاقه اش آغاز کند و شیرین روز به روز تنهاتر میشود و...
ضرباهنگ کند، بازیهایی که یکدست نیست و تعدد کاراکتر هایی که جایگاه خاصی در قصه ندارند و حذفشان ضربهای به فیلم نمیزند سبب شده این فیلم نتواند آن طور که باید و شاید نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
«سارا و ایدا» اثر مازیار میری هم چند روزی است که روی پرده سینما رفته است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: سارا و آیدا دوستان صمیمی هستند که آبروی یکی از آنها به خطر افتاده و حالا باید به کمک هم شرایط را به حالت عادی بازگردانند، اما این دو دوست تا کجا پای یکدیگر میایستند؟
شخصیتهای این فیلم بسیار سطحی هستند و گرههای داستان زودتر از گشایش توسط بیننده حدس زده میشود.
این فیلم ضرباهنگ خوبی دارد، اما حرف تازه و خاصی برای گفتن ندارد.
مازیار میری سعی داشته در فیلمش تقابل خوبی و بدی و رفاقت و مسئولیت پذیری را به تصویر بکشد که به دلایل مختلف از جمله ضعف فیلمنامه و بازیهای ضعیف نتوانسته چندان در جذب مخاطب موفق عمل کند.
«فصل نرگس» با محوریت اهدای عضو، فیلمی خوشساخت به حساب میآید که در جشنواره فیلم فجر آن طور که باید و شاید دیده نشد.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «فصل نرگس» در سبک اجتماعی با نگاهی انسان دوستانه، قصهای امید بخش را به شیوهای متفاوت روایت میکند.
در این فیلم بازیها یکدست است و گره افکنیها و گشایشها به هنگام اتفاق میافتد. البته اگر قصه ضرباهنگ بهتری داشت میتوانست درخشش بیشتری داشته باشد زیرا این فیلم از آثار دغدغهمند این روزهای سینما است.
«کارگر ساده نیازمندیم» را میتوان یکی از ضعیفترین فیلمهای اجتماعی از نظر قصه و بازیها (به جز بهرام افشاری) دانست. در این فیلم شخصیتهای متعددی دیده میشوند که به درستی به آنها پرداخته نمیشود و در فیلم نوعی پراکنده گویی حس میشود.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: قدم جوان سادهای است که برای کار از شهرستان به تهران آمده و در مغازه رحمت شاگردی میکند و عاشق مونس دختر رحمت شده است.
فیلم فاقد لایههای زیرین است و مباحث اجتماعی خود را به صورت مستقیم به مخاطب ارائه میدهد و همین امر سبب شده است تا جدیدترین اثر منوچهر هادی مخاطب پسند نباشد.
در میان فیلمهای کمدی روی پرده هم تنها فیلم مهران مدیری است که حرفی برای گفتن دارد و به زبان طنز رفتارهای ناهنجار اجتماعی را به نقد میکشد، فیلمی شلوغ که یک بازیگر اصلی دارد و قصه حول محور اتفاقاتی که تا ساعت ۵ عصر برای او میافتد میچرخد.
سایر فیلمهای طنز سعی دارند با شوخیهای سطحی و بدون هیچ پیام و حرفی مخاطب را بخندانند. بعضی از فیلمها اخلاق را زیر پا گذاشته و ارزشهای دینی و انسانی را به سخره گرفته اند.
با نگاهی به فیلمهایی که روی پرده سینما و در نوبت اکران قرار دارند خواهیم دید که امید گمشده آنهاست و تعداد اندکی از آنها از نظر ساختار و محتوا متعادل و قابل دفاع هستند و تعداد زیادی از فیلمها یا از شدت سیاه نمایی و تلخی مخاطب را دلزده میکنند و یا از کثرت شوخیهای سطحی، طنز کلام و بی محتوایی؛ سینمای طنز را زیر سوال بردهاند.
حال باید منتظر بمانیم و ببینیم در تولیدات بعدی سینماگران نگاه منطقیتر و متعادلتر به مسائل دیده خواهد شد و سینما از این حالت صفر و صدی در خواهد آمد؟