ابعاد پیروزی مقاومت لبنان در عرسال
پیروزی حزب الله در عرسال روند تحولات امنیتی لبنان را از وضعیت بحرانی به عادی تبدیل و وضعیت امنیتی سوریه را نیز با تحول استراتژیک روبرو کرده است.

پس از عملیات بزرگ حزبالله در منطقه القصیر سوریه، دولتهای مخالف سوریه و گروههای تروریستی تلاش کردند تا در مقابل ضربهای که از عملیات دو ماهه القصیر خوردند موقعیت کلیدی برای در اختیار گرفتن موقعیتی برتر بدستآورند که این منطقه همان «عرسال» بود که حدود 300 کیلومترمربع از سرزمین لبنان و سوریه را در بر می گیرد که بخش اعظم آن حدود 170 کیلومترمربع در خاک لبنان است.
این منطقه حساس و کلیدی که اخیرا پس از یک نبرد سخت و البته در زمانی کوتاه تقریبا به طور کامل توسط حزبالله بازپس گرفته و پاکسازی شد دارای زوایای مهمی بود که در آن نکاتی قابل توجه میباشد:
1- تسلط تروریستها بر منطقه عرسال در اواسط تابستان دو سال پیش با چهار هدف دنبال شد:الف/ ایجاد یک نقطه امن و کانونی برای انتقال سلاح و تروریزم از مدیترانه و طرابلس به داخل سوریه و به خصوص عملیاتهایی که با هدف سیطره بر دو استان کانونی حمص و دمشق طراحی و اجرا میشود. ب/ تبدیل این منطقه به اهرم فشار علیه حزبالله لبنان به گونهای که مانع حضور فعال و با نشاط حزبالله در سوریه شود و مردم لبنان نتیجه شرکت حزبالله در عملیات ضدتروریزم را انتقال این پدیده از سوریه به لبنان ببینند. ج/ درگیر کردن ارتش لبنان با حزبالله، چرا که مسئولیت طبیعی ارتش لبنان حمایت از پناهجویان سوری است که در اردوگاههای عرسال سکنی گزیدهاند و حال آنکه حزبالله نمیتوانست در برابر نفوذ گسترده تروریستهایی که در پوشش پناهجو وارد این اردوگاهها شده بودند سکوت کند ود/ ایجاد منطقهای امن برای خانوادههای تروریستهایی که در سوریه میجنگند. حزبالله لبنان در این مدت تلاش کرد تا با محدود کردن آنها در منطقه و قطع اتصالات آنها در سوریه و لبنان از تحقق اهداف چهارگانهای که به آن اشاره شد جلوگیری کند.
2- حزبالله لبنان از اوایل سال 1396 و پس از کسب اجماع داخلی در لبنان، عملیات آزادسازی منطقه عرسال را طراحی کرد و این پس از آن بود که ارتش لبنان با صراحت به رئیسجمهور این کشور گفته بود که نمیتواند مسئولیت پاکسازی عرسال و پیرامون آن را برعهده بگیرد و این کار باید به مقاومت لبنان و رهبر آن سیدحسن نصرالله سپرده شود. حزبالله در طرح اولیه قرار بود پیش از شروع ماه مبارک رمضان عملیات خود را آغاز کند اما شرایطی در داخل سوریه پیش آمد و سبب تاخیر دو ماهه در اجرای عملیات شد. در نهایت این عملیات در حالی آغاز شد که طیفهای مختلف لبنانی- به جز حزبالمستقبل به رهبری سعد حریری کنار حزبالله قرار گرفتند و این یک وضع کاملا مطلوب برای اقتدار داخلی حزبالله به حساب میآید این در حالی بود که ایجاد دردسر برای حزبالله و ضربه زدن به مشروعیت داخلی حزبالله یکی از اصلیترین اهداف تصرف منطقه عرسال توسط النصره و داعش بود که از حمایت ترکیه و عربستان برخوردار بودند.
3- پیروزی بزرگ حزبالله لبنان در جنگ عرسال یک حلقه از پیروزیهای بزرگی است که طی حدود دو ماه اخیر نصیب جبهه مقاومت شده است. آزادسازی موصل که مرکز اصلی هدایت تروریزم در منطقه بود، به هم زدن طرح استراتژیک آمریکا در مرزهای شرقی سوریه، پیروزی مقاومت در غوطه شرقی دمشق و غرب حمص و شکست داعش در تدمر و مناطق پیرامونی آن منجر شد و آزادسازی سریع عرسال به خوبی نشان میدهد که روند تحولات امنیتی از شکل بحرانی به شکل عادی آن جریان پیدا کرده و این نوید را پدید آورده است که سال 2017 در نهایت به یک تحول استراتژیک در وضع امنیتی سوریه منجر شود.
4- آنچه در منطقه در حال وقوع است، شکست تفکر و پروژه تروریسم است و این نشان میدهد که میتوان پس از این و تا مدتها چنین روندی را پایانیافته تلقی کرد هر چند ممکن است جلوههای ضعیفی از آن را کماکان شاهد باشیم.
چنین به نظر می رسد که شکست تروریسم نه تنها در منطقه عرسال لبنان بلکه در سایر کشورهای خاورمیانه در حد فاصل 2014 تا 2017 یعنی در یک دوره چهارساله در منطقه غرب آسیا توسط نیروهای مقاومت کار بسیار بزرگی بود به خصوص که برای شکلگیری این گروههای تروریستی و آمادهسازی آنان از جنبههای مختلف سالها کار شده بود و سرویسهای اطلاعاتی و سازمانهای سیاسی مختلفی از آمریکا تا ترکیه و سعودی پای این کار آمده بودند. شکست آنان در یک دوره چهار ساله از طرف نیروهایی که در مقایسه با حریف از امکانات نظامی ویژهای هم بهرهمند نبودند، کاری بزرگی بود هر چند که بر هیچ کس پوشیده نیست که مخاطب اصلی همه این جنگها و موج تروریسمی که در حدفاصل 2012 تا 2017 پدید آمد، «جمهوری اسلامی» بود.
و اما هم اکنون با پایان پروژه تروریسم، آمریکا و عوامل آن در منطقه، پرده جدیدی را گشوده اند تا از طریق دیگری زمین و زمان را از جبهه مقاومت و انقلاب اسلامی بگیرند همانطوری که این روزها آنها تلاش گستردهای برای ربودن عراق از جبهه مقاومت می کنند هر چند که این بار مهمات آنها در دو صحنه اجتماعی- با هدف بیاعتبارسازی اسلامگرایان و ایجاد اختلاف بین آنان- و در صحنه روابط خارجی- جداسازی آنان از ایران- جریان دارد با این گمان که جبهه مقاومت بدون کمک عراق قادر به حفظ نفوذ خود در منطقه و مقابله با مداخلات جبهه استکباری نیست.
---------------------------------
امین نجار