به گزارش سرویس فضای مجازی
خبرگزاری صدا و سیما به نقل از مشرق، بیش از 60 سال از اشغال فلسطین میگذرد، آنچه در طول این سالها از «اشغال» و «اشغالگری» غالبا در اذهان نقش بسته، تصویری کلیشهای از تصرف سرزمین فلسطین، آوارگی فلسطینیان، سلب حقوق مشروع این ملت است.
به گزارش مشرق، همراستای مفهوم کلیشهای «اشغال» و «اشغالگری»، رژیم صهیونیستی شکل و قالب دیگری از این مفهوم را در کرانه باختری پیاده کرده که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است.
این گزارش، با تمرکز بر شیوه بررسی نمونههای موردی تلاش میکند، اهداف، نهادهای مورد هدف، ابزارهای اجرایی، راهبردها و دستاوردهای چنین طرحها و سیاستهایی را در دو سطح فلسطینی و صهیونیستی تشریح و تبیین کند.
برای اشراف بیشتر بر موضوع، نگاهی به نهاد آموزش یهودیان در سرزمینهای اشغالی و مهمترین تحولات رخ داده در آن از زمان تاسیس این رژیم در سال 1948 میلادی در فلسطین اشغالی خواهیم داشت.
نهاد آموزش یهودیان در سرزمینهای اشغالی
نهاد آموزش یهودیان در سرزمینهای اشغالی در دهه اخیر شاهد دو تحول مهم بوده که بازتابها و پیامدهای بسیار مهم و بلند مدتی از خود برجای گذاشته است:
- تحول بنیادین در ساختار جمعیت تحت پوشش؛ که در افزایش میانگین دانشآموزان مدارس دینی یهودی (حریدی) و دانشآموزان عرب قابل ملاحظه است.
- عدم افزایش بودجه بر حسب نیاز هر بخش؛ که به روند کاهش مستمر بودجه و سرمایهگذاری رژیم صهیونیستی در نهاد آموزش اشاره میکند.
این دو رخداد نه تنها بر ماهیت و ساختار نهاد آموزش رژیم صهیونیستی تاثیر گذاشت، بلکه توانمندی این نهاد در تحقق اهداف قانون آموزش رسمی و تعامل خروجیهای این دستگاه با چالشهای متعارف در جوامع مدرن و دموکراتیک امروزی را تحت الشعاع قرار داد.
- ساختار و طبقهبندی نهاد آموزش رژیم صهیونیستی
نهاد آموزش یهودیان در سرزمینهای اشغالی دارای تقسیمبندیها و ویژگیهای خاصی است که مهمترین آنها تقسیمبندی «قومیتی» است که در آن نهاد آموزش به دو بخش یهودی و عربی تقسیم میشود.
نوع دیگر تقسیمبندی در نهاد آموزش یهودیان سرزمینهای اشغالی، تقسیمبندی ایدئولوژیک از نهادهای آموزشی است که در این حالت آموزش در سرزمینهای اشغالی سه حالت آموزش رسمی (یا لائیک)، آموزش رسمی – مذهبی و آموزش دینی (یا حریدی) را شامل میشود.
اگرچه کابینههای مختلفی که تاکنون در سرزمینهای اشغالی روی کار آمدهاند، تلاش کردهاند، با عدم ارائه آمار و ارقام واقعی، تغییر و تحولات رخ داده در نهاد آموزش و ساختار جمعیت دانشآموزی این رژیم را تحریف و یا آن را پنهان کنند، اما برخی تحولات چنان عیان و عمیق بودهاند که هیچ چیز نتوانسته بر آن سرپوش بگذارد.
- امواج سهمگین یهودیان حریدی و اعراب در جامعه صهیونیستی
بیشک یکی از مهمترین تحولات از این دست، تغییرات عارض شده بر جمعیت دانشآموزی اعراب و یهودیان حریدی است که در گذشته اقلیتی را در نهاد آموزش رژیم صهیونیستی تشکیل میدادند، اما هم اکنون 43٪ از جمعیت دانشآموزی سرزمینهای اشغالی را به خود اختصاص میدهند و انتظار میرود، در سالهای آینده اکثریت را تشکیل دهند.
در این شرایط باید در سالهای آینده شاهد تحولات ساختاری عمیق و شگرف در ترکیب جمعیت رژیم صهیونیستی باشیم که اعراب و یهودیان حریدی با تبدیل شدن به گروه غالب و اکثریت در جامعه صهیونیستی عامل آن هستند.
سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که رژیم صهیونیستی چه نظام آموزشی را برای دانشآموزان حریدی و عرب تدوین کرده و ماهیت این نظام آموزشی چیست؟ این نظام تا چه اندازه توان برآوردن نیازهای متنوع و گوناگون جامعه یهودیان توسط این دو گروه را دارد؟
پیش از هرگونه پاسخ به این سوالات باید حقیقت بسیار مهمی را یادآور شد که تاثیر بسزایی بر پاسخها دارد و آن پایین بودن ملموس میزان و سطح موفقیتهای آموزشی و علمی دانشآموزان عرب در مقایسه با دانشآموزان یهودی در تمام پایهها و سطوح و تمام آزمونهاست.
- گمانهزنیهای دفتر مرکزی آمار رژیم صهیونیستی
دفتر مرکزی آمار رژیم صهیونیستی به تازگی گزارشی منتشر کرده که در آن تلاش شده، نمایی از آینده نهاد آموزش در این رژیم را برای مسئولان امر ترسیم کند. یکی از مهمترین موضوعات مورد بررسی در این گزارش میانگین زاد و ولد در میان گروههای مختلف اجتماعی ساکن سرزمینهای اشغالی است که بنابر تاکید گزارش میانگین بالای زاد و ولد در میان یهودیان حریدی و اعراب نه تنها بر نهاد آموزش و ساختار و ترکیب آن در آینده تاثیر میگذارد، بلکه این تاثیرات به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی غالب بر این دو گروه، در بلند مدت تاثیراتی منفی بر عرصه اقتصاد و اجتماع رژیم صهیونیستی خواهد گذاشت.
- بیتوجهی به امر آموزش و عدم تامین اعتبار
آنچه تغییر و تحولات جاری در نهاد آموزش و ساختار و ترکیب جمعیت دانشآموزشی رژیم صهیونیستی را تبدیل به فاجعه میکند، بیتوجهی مسئولان این رژیم به این نهاد و عدم تامین اعتبار متناسب برای آن است.
در کنار این شرایط باید عدم عمل به تعهدات کابینههای مختلف جهت ارائه بودجه مصوب و سوء استفاده از این بودجه و یا عدم هزینهکرد درست آن توسط مسئولان امر را هم مورد توجه قرار داد که موجب میشود، نهاد آموزش در سرزمینهای اشغالی هر روز بیش از گذشته سیر قهقرا و فروپاشی را طی کند.[1]
شرایطی که به اختصار به آن اشاره شد، موضوعی نبود که مورد توجه مسئولان رژیم صهیونیستی قرار نگرفته باشد یا از درک حقایق نهفته در عمق آن و پیامدهای خطرناکی که برای این رژیم به همراه داشت، ناتوان باشند، به همین دلیل از سالها قبل راهبردها و گزینههای متعددی برای مقابله با این شرایط در این رژیم به ویژه در قبال فلسطینیها مطرح بوده که راهبرد «کوره ذوب» یا (Melting Pot) یکی از گزینهها و راهبردهای مطرح است.
- راهبرد «کوره ذوب» یا (Melting Pot)
راهبرد «کوره ذوب» یا «ادغام اجتماعی»(Melting Pot) یکی از مهمترین راهبردهای رژیم صهیونیستی در کرانه باختری است که سالهاست، تحت عناوین و در پوششهای مختلف درحال اجراست. راهبردی اساسا غربی که آمریکاییها علیه «سرخپوستان» و اروپاییها از جمله فرانسویها علیه «مهاجران» پیاده کردند.
این راهبرد با نادیده گرفتن تفاوتهای بنیادی جامعه مهاجر یا بومی و سیاست چماق و هویج، سعی در همسانسازی دارد، هم دینسازی، همزبانسازی و همشکلسازی از اهداف راهبرد کوره ذوب است که رژیم صهیونیستی درحال پیادهسازی آن در کرانهباختری است.
- گروههای مورد هدف
گروههای سنی پیشدبستانی تا دانشگاه مهمترین گروههای مورد هدف در راهبرد کوره ذوب در کرانهباختری است. بنابراین نهاد آموزش و پرورش و آموزش عالی فلسطینی هدف اصلی این راهبرد است.
- ابزارهای اجرایی
پس از توافق «اسلو» و انتقال اختیارات اداره امور فلسطینیان کرانهباختری و نوار غزه به تشکیلاتی بهنام «تشکیلات خودگردان فلسطین»، مسئولیت بخش آموزش به «وزارت تربیت و آموزش عالی» سپرده شد که نظارت بر تمام مراحل تحصیل فلسطینیان و تدوین نظام آموزشی متناسب با هر دوره را شامل میشد.
اما در کنار این وزارتخانه، دو نهاد «آژانس امدادرسانی و کاریابی آوارگان فلسطینی سازمان ملل»(آنروا) و «بخش آموزش خصوصی» نیز وارد عرصه آموزش فلسطینیان شده، هریک به شکلی اما با یک هدف، نظام آموزش فلسطینیان را تحت تاثیر قرار دادند که ریشه در وابستگی مالی تشکیلات خودگردان به منابع خارجی به ویژه در بخش آموزش داشت و موجب شد، خیلی زود این سازمانها به ابزار اجرای اهداف صهیونیستی در نهاد آموزش فلسطینی تبدیل شوند.[2]
محو هویت تاریخی فلسطینی، عربی و اسلامی مهمترین هدف این مدارس بود که انعکاس آن در نظامهای آموزش فلسطینیان از سال 1998 میلادی تا حال حاضر قابل ملاحظه است.
قضایای اساسی چون «حق بازگشت آوارگان»، برخی اشعار، داستانها و دروسی که عشق به وطن را میآموختند یا آیاتی که از ضرورت «جهاد» سخن میگفتند، یا از کتب درسی حذف شدند ویا به صورت جزیی و گذرا به آنها پرداخته شده بود.[3]
جدیدترین اقدام آنروا در این زمینه که مارس گذشته به وزارت تربیت و آموزش عالی تشکیلات ابلاغ شد، اعمال 58 مورد تعدیل در دروس «ریاضیات، تربیت اسلامی، زبان عربی، رشد و بالندگی ملی» پایههای اول تا چهارم مقطع ابتدایی با هدفگیری سه مقوله «توجیه بکارگیری خشونت در مضمون جهادی آن»، «عدم تمرکز بر جنسیت و جداسازی مراکز آموزشی» و «حذف قضایا سیاسی مرتبط با اصول و مبادی قضیه فلسطینی» بود که واکنش تند فلسطینیها را بهدنبال داشت.[4]
عدم اشاره به اهمیت و جایگاه سمبلیک «بیت المقدس» نزد مسلمانان و پایتخت فلسطین، محو هویت اسلامی آن و تاکید صرف بر اینکه شهر سه دین آسمانی است، عدم پرداختن به سیاستهای یهودیسازی قدس و جلوگیری از حضور مسلمانان در آن، سرکوبگریهای صهیونیستی، تخریب خانههای فلسطینیان، شهرکسازی، بازداشتهای خودسرانه و یادآوری بزرگداشتهایی چون «روز اسیر» و «روز زمین»، دیگر تعدیلات آنروا در نظام آموزش فلسطینیان بود.
جدای از محو تاریخ مقاومت و هویت فلسطینی، هدف مهم دیگر تعدیلات جدید، تغییر بینش و آگاهی فلسطینی و سرانجام «شستشوی مغزی» نسل جدید در مقابل تحکیم پایههای اشغالگران صهیونیست در سرزمین فلسطین و تلاش برای فراهم کردن زمینه «عادیسازی روابط» با آنهاست.[5]
– ابزارهای اجرایی با تکیه بر «نفوذ نرم»
به موازات نفوذ در نهاد آموزش فلسطینی، رژیم صهیونیستی ابزارهای اجرایی دیگری هم برای کمک هرچه بیشتر به تربیت نسل جدیدی از فلسطینیان بیهویت ابداع کرد که مهمترین مشخصه آنها تکیه بر «نفوذ نرم» یا «قدرت نرم» بود.
بیتردید، مرکز «صلح پرز» یکی از مهمترین ابزارهای اجرای مقوله «نفوذ نرم» صهیونیستی در فرآیند تربیت نسل فلسطینیهای بیهویت است. این مرکز در سال 1996 توسط «شیمون پرز»، رئیس وقت رژیم صهیونیستی تاسیس شد.
آنگونه که در اساسنامه این مرکز ادعا شده، هدف آن تلاش جهت گسترش فرهنگ صلح میان ملل منطقه و تشویق آنها به مشارکت در بنای آن است. فعالیتهای مرکز بر گروههای سنی 3 تا 25 سال متمرکز است و حوزههای مختلف آموزش، پزشکی، هنر، ورزش، محیط زیست، کشاورزی، با هدف مهم فراهم کردن زمینه تعامل و همکاری مشترک فلسطینی-اسرائیلی در کرانه باختری را شامل میشود.[6]
– نمونه طرحها و برنامههای مرکز صلح پرز
در قالب «تربیت و آموزش برای صلح» این مرکز سه سطح از فعالیت در حوزه ورزش، فضای مجازی و فرهنگ و هنر را دنبال میکند.
- مدارس ورزشی مختلط
در حوزه ورزش، از سال 2002 طرح مدارس مختلط وزرشی توسط این مرکز اجرایی شد. این طرح در رشتههای فوتبال، بسکتبال، تنیس روی میز، کریکت دختران و پسران 10 تا 18 سال یهودی و فلسطینی و معلولان ذهنی و حرکتی را دربرمیگیرد.
هدف طرح، شناخت استعدادهای ورزشی و پرورش آنها، در کنار نهادینه کردن و تقویت ارزشهایی چون کار گروهی، پذیرش دیگران، همزیستی مسالمتآمیز و صلح و امنیت عنوان شده است.
این مدارس در طول سال تحصیلی حداقل دو جلسه در هفته فعالیت دارد و ماهیانه مسابقاتی بین تیمهای این مدارس با شعار «بازی جوانمردانه»(Fair Play) برگزار میشود.
در کنار آموزشهای ورزشی، شرکتکنندگان ملزم به فراگیری زبان یکدیگر هستند تا زمینه برقراری ارتباط متقابل و رفع موانع بین طرفین تا دستیابی به رابطهای پایدار و استوار فراهم گردد.[7]
علاوه بر بازیهای داخلی، در این طرح برگزاری بازیهای خارجی با تیمهای باشگاهی جهان نیز گنجانده شده که در اینباره میتوان به بازی با تیم فوتبال نونهالان، نوجوانان و جوانان باشگاه «بارسلونا» اسپانیا اشاره کرد.
در سال 2005 تیم فوتبال جوانان مرکز صلح پرز با در اختیار داشتن 5 بازیکن فلسطینی کرانه باختری، از جمله «خلدون فهد»، عضو تیم ملی فلسطین، با تیم فوتبال جوانان باشگاه بارسلونا دیدار داشت که با اعتراضات گستردهای بین فلسطینیهای کرانه باختری مواجه شد.[8]
- رهبران جوان بشتابید
در حوزه فضای مجازی طرح «رهبران جوان بشتابید» بارزترین طرح مرکز صلح پرز محسوب میشود. همزمان با راهاندازی شبکه اجتماعی «فیسبوک» در سال 2011 این طرح نیز با هدف آشنایی دختران و پسران جوان یهودی و فلسطینی و عموما جهان عرب در فضای مجازی به اجرا درآمد.
مرکز صلح پرز مدعی است، درحال حاضر 120 هزار نفر در این طرح عضویت دارند که بجز موضوع آشنایی و ارتباط متقابل، در همایشهای بینالمللی که برای اولینبار تحت عنوان «اقتصاد و صلح منطقهای» در فضای مجازی برگزار شد، مشارکت داشتند.[9]
برگزاری کارگاههای مشترک آموزشی به ویژه در حوزه رایانه، دنیای اینترنت و بازیهای رایانهای با هدف تشویق اعضا به ارائه راهبردهایی در زمینه حل مسالمتآمیز منازعات منطقهای، نزاع اعراب-اسرائیل و صلح منطقهای، طرحهای دیگر حوزه فضای مجازی است.[10]
همچنین، مرکز صلح پرز دارای مراکز آموزش رایانه متعددی در مناطق مختلف کرانه باختری به نام «آموزش رایانه برای صلح» است که کلاسهای آموزشی آن مشترکا کارآموزان فلسطینی و یهودی را دربرمیگیرد.[11]
- طرح شروعی دیگر
سومین سطح از فعالیتهای مرکز صلح پرز، حوزه فرهنگ و هنر است که مهمترین آن طرح «شروعی دیگر» است. این طرح مجموعه نمایشنامههای کودکانهایست که بهشکلی هدفمند باورها و ایدئولوژی کودکان فلسطینی جهت تغییر و القای آموزههای یهودی نشانه میگیرد.
مخاطب این طرح کودکان مقاطع مهدکودک تا سوم ابتدایی هستند و علاوه بر مرکز صلح پرز، در مهدکودکها و مدارس سرتاسر کرانه باختری توسط بازیگران یهودی و فلسطینی مشترکا اجرا میشود.[12]
مهدکودکهای مختلط و برگزاری نمایشگاههای عکاسی و نقاشی با موضوعات مختلف و کار مشترک هنرمندان یهودی و فلسطینی از دیگر طرحهای مرکز صلح پرز در حوزه فرهنگ و هنر است.
فعالیتهای مرکز صلح پرز تنها به گروه سنی کودکان، نوجوانان و جوانان محدود نمیشود، بلکه طرحها و برنامههایی برای گروه سنی بزرگسالان مانند پزشکی در خدمت صلح، تحقیقات مشترک محیط زیستی، پژوهشهای اقتصاد منطقهای، مشارکت در طرحهای بخش خصوصی، طرحهای مشترک کشاورزی و پرورش آبزیان را نیز اجرایی کرده که هدف تمامی آنها نفوذ نرم در جامعه فلسطینی کرانه باختری و فراهم کردن زمینه عادیسازی روابط با آنهاست.[13]
- مراکز آموزش عالی در کرانه باختری
مراکز آموزش عالی فلسطینیان در کرانه باختری، هدف دیگر پروژه نفوذ نرم رژیم صهیونیستی است. براساس گزارش وزارت تربیت و آموزش عالی تشکیلات خودگردان، در سال تحصیلی 2015-2014 میلادی 33 مرکز آموزش عالی در کرانه باختری فعالیت داشتند.[14]
- نگاه امنیتی به آموزش فلسطینیان
رژیم صهیونیستی همواره به نهاد آموزش فلسطینی نگاه امنیتی داشته و انعکاس این نگرش در تصریحات مقامات مسئول این رژیم در دورههای مختلف مشهود بوده است. «آرییل شارون»، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در سال 2004 به تشکیلات خودگردان هشدار میدهد، به سیاستهای تحریکآمیز خود پایان داده و اصلاحاتی در نظام آموزش انجام دهد.
«صبری صیدم»، وزیر تربیت و آموزش عالی تشکیلات سپتامبر گذشته طی تصریحاتی تاکید میکند، رژیم اشغالگر به شکلی بیسابقه نهاد آموزش فلسطینیان را هدف گرفته است.
- کاهش نظارت نهادهای فلسطینی
کاهش نقش وزارت تربیت و آموزش عالی تشکیلات بر مراکز آموزش عالی کرانه باختری یکی از راهبردهای رژیم صهیونیستی جهت نفوذ در این مراکز است. مهمترین ابزار اجرایی این راهبرد وارد کردن بخش خصوصی به حوزه آموزش عالی است که پیامدهای بسیار و خطرناکی برای فلسطینیان به همراه داشته است.
درحالی که فلسطینیها بهدلیل ناتوانی مالی، امکان تحصیل در مراکز خصوصی آموزش عالی را ندارند، این مراکز به بهانهای برای شانه خالی کردن رژیم صهیونیستی از پرداخت بودجه مراکز تحت پوشش تشکیلات تبدیل شده است.
«سامیه البطمه»، استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه لندن میگوید: رژیم صهیونیستی 10 سال است که از پرداخت بودجه مراکز آموزش عالی کرانه باختری امتناع میکند که آثار منفی بسیاری بر این مراکز گذاشته است.
- نفوذ سرویسهای امنیتی
رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان همواره به دانشگاهها و دانشجویان به عنوان کانون بحران نگاه کردهاند، لذا یکی از مهمترین اهداف نفوذ در این مراکز نظارت بر «جنبش دانشجویی» دانشجویان فلسطینی و ممانعت از گسترش دامنه فعالیت آن است.
در این راستا، وزارت تربیت و آموزش عالی تشکیلات خودگردان آوریل گذشته اعلام کرد، طی سالجاری تحصیلی سرویسهای امنیتی اسرائیل با اعدام 15 تن و بازداشت 90 نفر دیگر، از مشارکت 105 فلسطینی ساکن کرانه باختری در امتحانات نهایی سال آخر متوسطه جلوگیری کردهاند.[15]
نبود سیاستهای هدفمند در آموزش، پایین آمدن سطح علمی و آموزشی دانشگاهها، توجه به کمیت بجای کیفیت، تبعیض آموزشی بین مراکز فلسطینی و اسرائیلی، رویگردانی جوانان فلسطینی از ادامه تحصیل، بروز بحرانهای شدید مالی، کمبود فضای آموزشی و کمبود کادر آموزشی مهمترین بازتاب ورود مراکز خصوصی به عرصه آموزش عالی فلسطینیان در کرانه باختری است.
براساس آمار منتشره، در سال 2014 تنها 44٪ از فارغالتحصیلان فلسطینی دوره متوسطه برای ادامه تحصیل وارد دانشگاهها شدند، این نسبت در کشورهای عربی به 58٪ و در دنیا به 65٪ میرسد. همچنین تنها 22.3٪ از دانشجویان فلسطینی کرانه باختری در سال 2015 تحصیلات عالی خود را به پایان رساندند.
این درحالی است که این فارغالتحصیلان با معضل بیکاری مواجه هستند. آمارها نشان میدهد، میانگین بیکاری در میان فارغالتحصیلان مذکر رشتههای علوم انسانی 52٪ و فارغالتحصیلان مونث رشته خبرنگاری 88.7٪ است.
«خلیل الهندی»، رئیس سابق دانشکده «پیرزیت» کرانهباختری تبعیض بین دانشگاههای اسرائیلی و فلسطینی را با یک مقایسه ساده اینگونه بیان میکند: «درحالی که بودجه سالیانه محصل فلسطینی به 1000تا2000 دلار میرسد، این رقم در دیگر کشورها بین 15.000تا40.000 دلار است».[16]
- جذب دانشجویان فلسطینی در دانشگاههای یهودی
نبود امکانات و محرومیت مراکز آموزش عالی فلسطینی در کرانه باختری موجب شده تا رژیم صهیونیستی سیاست جذب دانشجوی فلسطینی در مراکز آموزش عالی این رژیم را اتخاذ کند، سیاستی که در چارچوب راهبرد کوره ذوب قابل ارزیابی است.
بیشک دانشجویانی که در این مراکز و دانشگاهها حضور مییابند، علاوه بر اینکه در فضایی یهودی – صهیونیستی و تحت آموزهها و مواد درسی خاص قرار میگیرند، هیچگاه با محیط آموزش و تحصیل خود احساس صمیمت نخواهند کرد، لذا همواره خود را در این فضا غریب خواهند دید. آنها هیچ وقت امکان مشارکت در بحثها و تحقیقات دانشجویی را نخواهند یافت و همواره تبعیض موجود بین خود و دانشجویان یهودی را لمس میکنند.
در این بین دو عامل با تاثیر بر روند آموزش عالی فلسطینیان در کرانه باختری به آن جهت داده، زمینه تغییر و تحول مورد نظر را از آن سلب میکنند:
یک: عوامل بنیادین که در سطح و کیفیت آموزش در دوره متوسطه، رتبه ورودی به دانشگاه و فرصتهای شغلی پس از فراغت از تحصیل قابل ملاحظه است.
دو: عوامل فرهنگی که مواردی چون شیوههای دریافت مواد آموزشی یا همان شیوههای تدریس، فرهنگ محیط رشد و نمو فرد و تحول نگرش اجتماعی جامعه فلسطینی را شامل میشود.
این عوامل به ویژه عوامل بنیادی همواره موجب میشوند، دانشجویان فلسطینی تبعیض اعمال شده از سوی رژیم صهیونیستی علیه خویش در تمام مراحل تحصیل در مراکز آموزش عالی احساس کنند.
- چالشی بهنام فارغ التحصیلان دانشگاههای رژیم صهیونیستی
مشکلاتی که دانشجویان فلسطینی طی دوره تحصیل در مراکز آموزش عالی رژیم صهیونیستی با آن دست و پنجه نرم میکنند، پس از فراغت از تحصیل نیز دامنگیر آنها خواهد بود. چون آنها در سیستمی یهودی تحصیل کردهاند که هیچ سنخیتی با سیستم عربی – فلسطینی ندارد.
آنها در سیستمی تحصیل کردهاند که براساس نیازها و احتیاجات جامعه یهودی سرزمینهای اشغالی بنا شده و این جامعه از حیث نیاز و احتیاج هیچ سنخیت و مطابقتی با جامعه اعراب فلسطینی ندارد.
لذا عدم کارآمدی مدارک تحصیلی این دانشجویان، صرف نظر از نبود بازار کار و فرصتهای شغلی به یکی از بزرگترین چالشها در زندگی این فلسطینیها تبدیل میشود.
این موانع موجب شده تا در سالهای اخیر شاهد رشد گرایش دانشجویان فلسطینی به رشتههای فنی و حرفهای بیش از رشتههای نظری باشیم. این درحالی است که گرایش غالب دانشجویان فلسطینی در رشتههای نظری نیز به سمت رشتههای انسانی بوده که نشان دهنده محرومیتهای حاکم بر جوامع فلسطینی به ویژه طیف جوانان این جوامع و در درجه اول محرومیتهای اقتصادی و مالی است که اجازه تحصیل در هر رشته به خصوص رشتههای پزشکی، مهندسی و هنر که در مقایسه با رشتههای علوم انسانی هزینهبر میباشد، را نمیدهد.
- جذب فارغ التحصیلان فلسطینی در بازارهای کار یهودی
همانگونه که اشاره شد، بیکاری یکی از مهمترین معضلات پیش روی فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی فلسطینی است، لذا در راستای راهبرد کوره ذوب رژیم صهیونیستی این رژیم سیاست جذب بخشی از فارغ التحصیلان فلسطینی به ویژه فلسطینیان فارغ التحصیل از دانشگاههای یهودی را اتخاذ کرده است.
اما این به معنای باز بودن درب جذب این فارغ التحصیلان نباید ارزیابی شود. صرف نظر از عدم تمایل این فلسطینیها به جذب شدن در بازار کار رژیم صهیونیستی که با تبعیضهای بسیار عجین شده، مسئولان این رژیم نیز رغبتی به جذب فلسطینیان ندارند.[17]
- کوره ذوب تا چه اندازه موفق عمل کرده است
رژیم صهیونیستی درحالی راهبرد کوره ذوب را در قالب طرحها و برنامههای مختلف با محوریت نسل جوان فلسطینی اجرایی کرده که دو انتفاضه قبلی فلسطینیها و انتفاضه کنونی شکست این تلاشها را در عمل ثابت کرده است.
سیاستهای ادغام از آنجا که ظالمانه هستند، معمولا واکنش جوامع در معرض این سیاستها شده و سبب نتایجی برعکس اهداف خود میشوند. مقاومت فرهنگی، بازتولید هویتهای اصلی و روشهای مقابله مهمترین پیامدهای راهبرد کوره ذوب است که این روزها در تحرکات جدید جوانان فلسطینی در کرانه باختری و قدس اشغالی تجسم یافته است.