فیلم خوانی؛
فیلم خوانی های ایرانی در سه دهه گذشته / فیلم سینمایی «چ» (قسمت اول)
در گشت و گذاری سایبری به فیلم هایی خواهیم پرداخت که در 3 دهه گذشته در جمهوری اسلامی ایران تولید شده و هر کدامشان در برگیرنده نکات و مفاهیم عمیقی هستند که می توان مورد تأمل قرار داد و آن را بازنشر کرد.
به گزارش سرویس فضای مجازی
خبرگزاری صدا و سیما؛ چ نام فیلمی ایرانی به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و محصول سال ۱۳۹۲
میباشد. این فیلم داستان ۲ روز از زندگی مصطفی چمران را در پاوه به تصویر میکشد.
فیلم خوانی های ایرانی در سه دهه گذشته / فیلم سینمایی «چ»
مدیر تولید در این فیلم سید علی قائم مقامی و طراحی صحنه و لباس بر عهده عباس بلوندی بود.
فیلم چ دارای ۵۲۰ پلان است و در مقایسه با فیلمهای دیگر ژانر سینمای جنگی ایرانی، دارای جلوههای ویژه و صحنه آراییهای نظامی کمنظیری است. فیلمبرداری این فیلم ۵ ماه، صداگذاری ۶ ماه و مونتاژ ۴ ماه و همگی به صورت بیوقفه انجام شد. همچنین عملیات خلاقه ویژوال افکت ۱۶ ماه به صورت همزمان با دیگر کارهای فیلمسازی به طول انجامید.
دیالوگ ها و صحنه های ماندگار "چ"
علی اصغر وصالی (فرمانده پاسداران پاوه ): این سرباز اسلام ، کهنه چریک محرومان لبنان، افتخار ایران، الهی که فاتح این بحران، آقا مصطفی چمران، ماچ کردن همچین آدمی توفیق نمی خواد
شهید مصطفی چمران : خدا رو شکر که شما هنوز شوخ طبعی تون، به جای خودش باقیه
علی اصغر وصالی (فرمانده پاسداران پاوه ): شما هم اگه توی ماه رمضون سربازاتون بدون آب و غذا می جنگیدن ، همین حال رو پیدا می کردین
تیمسار فلاحی (فرمانده نیروی زمینی ارتش): مقصر من ام آقا ؟ وقتی آقایون هم قطارامو اخراج می کردن باید فکر این روز رو هم می کردن که ممکنه به کمکشون احتیاج داشته باشن
علی اصغر وصالی (فرمانده پاسداران پاوه ): اون هم قطار ها جنایت کردن
شهید مصطفی چمران: مجروح ها اسیر بشن بهتره یا کشته بشن ؟
علی اصغر وصالی (فرمانده پاسداران پاوه ): کشته شن ! منظورتون شهیده دیگه نه دکتر ؟
شهید مصطفی چمران: اون مقام که دست خداست اصغر جان، به من و تو چه مربوط ؟
علی اصغر وصالی (فرمانده پاسداران پاوه ): ولی من زبون اینها رو بهتر از شما بلدم
تیمسار فلاحی (فرمانده نیروی زمینی ارتش): فکر لحظه ای رو بکنید که از سد شما 20 نفر می گذرن
علی اصغر وصالی (فرمانده پاسداران پاوه ): دعا کنید نگذرن، چون بعدش نوبت شماست
شهید مصطفی چمران : من اومدم تا به خاطر این مردم با هم مذاکره کنیم
عنایتی (رئیس کردهای شورشی) : مردم ! روزهای انقلاب کجا بودی؟
شهید مصطفی چمران: این بازجویی یه ؟
عنایتی (رئیس کردهای شورشی) : مگر ایران وطنت نبود ؟ چرا دوشادوش مردمت نبودی؟
شهید مصطفی چمران : جایی که من بودم دکتر ، اهمیتش کمتر از ایران نبود