حرکت اروپا به سمت خوداتکایی ژئوپلتیکی ،
ترامپ ، ناپایداری روابط یورو آتلانتیکی
خروج آمریکا از توافق آب و هوایی پاریس را باید نشانه ای از جدا شدن تدریجی آمریکا از اتحاد نئولیبرال جهان در نظر بگیریم.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ،خروج آمریکا از توافق آب و هوایی پاریس و رخدادهای اجلاس کشورهای عضو گروه هفت در ایتالیا و تجمع رهبران ناتو در بروکسل، شواهدی بر تفاوت بارز گفتمانهای امنیتی و اقتصادی و همچنین جهانبینی کشورهای اروپایی از یک سو و آمریکای عصر ترامپ از سوی دیگر است. به عنوان مثال، در ضمن، رخدادها و بیانیه پایانی اجلاس گروه هفت که در سیسیل ایتالیا برگزار شد، نشان میدهد که رئیس جمهوری ایالات متحده، در حوزه راهبردهای تجاری؛ امنیتی و بحران آوارگی با دیگر اعضای گروه هفت، اختلاف نظر دارد. خلاصه آنکه نشانه هایی بارز از ناپایداری روابط یوروآتلانتیکی در حال نمایان شدن است.
ترتیبات جدید امنیتی
پس از اجلاس سران گروه هفت، صدر اعظم آلمان، که در یک تجمع انتخاباتی در شهر مونیخ صحبت میکرد، با اشاره به رأی مثبت مردم انگلستان به خروج این کشور از اتحادیه اروپا و همچنین روی کار آمدن "دونالد ترامپ"در آمریکا بر این نکته تاکید کرد که اروپا از این پس باید سرنوشت خود را به دست گیرد.
در نظر خانم مرکل، "دورانی که میتوانستیم به طور کامل به دیگران اتکا کنیم، به سر آمده است. من این مسئله را در چند روز گذشته تجربه کردهام." پس از خروج آمریکا از توافق آب و هوایی پاریس نیز، صدر اعظم آلمان بیان داشت ، " این تصمیم، ما را که خود را موظف به حفاظت از زمین می دانیم، نمی تواند متوقف کند و نخواهد کرد. ما در آلمان و اروپا و در جهان بیش از هر زمان دیگری مصمم هستیم تا با تمام قدرت با این چالش اقلیمی مقابله کنیم". وزیر امور خارجه آلمان نیز اخیرا بیان داشته است که: "هرکسی که روند گرمایش را با تضعیف تدابیر زیست محیطی تسریع کند، در مناطق آکنده از مناقشه سلاح بفروشد و نخواهد مناقشه های مذهبی را به طور سیاسی حل کند، صلح در اروپا را به خطر می اندازد".
این قبیل اظهار نظرها از منظر تحلیلی، واجد نکات قابل توجهی است و نشانه ای بارز از ورود اروپا به فرایند برسازی نظم و یا ترتیبات جدیدی به ویژه در حوزه امنیتی است.
اروپا، چتر امنیتی آمریکا برقرار است ؟
سفر ترامپ به بروکسل، با رخدادها و اظهارات قابل توجهی همراه بود.
از یک سو، ترامپ مهمترین انتظار مقامات اروپایی یعنی تصریح متعهد ماندن آمریکا به تعهدات امنیتی اش در قبال اروپا به ویژه در قالب ناتو را بی پاسخ گذاشت و از دیگر سو، با بیان جملاتی غیر دیپلماتیک در خصوص آلمان و حضور پر قدرت خودروهای آلمانی در آمریکا، علامت صریحی را در خصوص پایندی اش به دکترین حمایت گرایی و "اول آمریکا" نشان داد. در واقع ترامپ در این سفر، به سرعت تلاشهای بی وقفه وزرای دفاع و خارجه و سایر مقامات آمریکایی را برای اطمینان بخشی به اروپا در خصوص تعهد آمریکا به مسئولیت هایش در قبال ناتو خنثی کرد. نکته قابل تامل اینجاست که مقامات اروپایی تصور می کردند بحث در خصوص مسائل مرتبط با ناتو، کمتر از مسائل حوزه تغییرات آب و هوایی و مسائل تجاری با آمریکای عصر ترامپ مناقشه برانگیز خواهد بود. با این وجود، اروپا با این واقعیت مواجه شد که نباید در خصوص استمرار برقراری چتر امنیتی آمریکا بر فراز اروپا دچار توهم شود.
البته ذکر این مسئله ضروری است که یکی از راهبردهای اروپا، همچنان، تلاش برای حفظ سطح قابل توجهی از تعهدات امنیتی آمریکا در قالب انگاره چند جانبه گرایی خواهد بود.
در ضمن اروپا به دنبال آن است که در حد توانش، از سرعت حرکت آمریکا به سمت انعقاد پیمان های امنیتی و تجاری دوجانبه با کشورهای اروپایی بکاهد.
جایگزینی نگاه منفعت محور
ترامپ در جریان نشست ناتو بر این نکته تاکید کرد که در هشت سال گذشته آمریکا بیشتر از مجموع هزینه دفاعی سایر اعضاء ناتو، متحمل هزینه های دفاعی شده است و کشورهای اروپایی باید تعهد اختصاص 2 درصد تولید ناخالص داخلی به هزینه های دفاعی را عملیاتی کنند. در ضمن ترامپ افزایش بودجه دفاعی بسیاری از کشورهای اروپایی را نادیده گرفت. بسیاری از مقامات اروپایی اظهارات ترامپ در بروکسل را به عنوان تاییدی بر شک و تردید خود در خصوص نگاه یورو آتلانتیکی ترامپ در نظر گرفتند.
درضمن، این اظهارات، موجب تقویت این نگاه شده است که آمریکا به متحدین غربی اش بیشتر از منظر شروط مالی و منافع اقتصادی می نگرد تا از دریچه اجتماعی از کشورها که بر پایه ارزشهای مشترکی چون آزادی؛ حقوق بشر؛ و احترام به کرامت انسانی گردهم آمده اند.
خروج آمریکا از توافق آب و هوایی پاریس را نیز باید در راستای جایگزینی منافع حاصل از فعالیت بنگاه های اقتصادی آلوده کننده محیط زیست با ارزش های جهانی مبتنی بر لزوم حفاظت از محیط زیست به عنوان کالای عمومی در نظر گرفت. از این منظر نیز، اروپا بر این باور است که حداقل تا زمان زمامداری ترامپ باید آمریکا را خارج از محدوده کشورهای اشاعه دهنده هنجارها و قواعد زیست محیطی در نظر بگیرد.
تردید اروپا به تعهد آمریکا به تحریم روسیه
اروپا در خصوص استمرار تعهد آمریکا به تحریم روسیه تا زمانی که روسیه به صورت عملی به معاهده مینسک متعهد شود، نیز دچار تردید شده است. چرا که اروپا در طول سفر ترامپ، نشانه واضحی از او در این خصوص دریافت نکرد. در این سفر ما شاهد امتناع ترامپ از دفاع صریح از انگاره دفاع جمعی ناتو بودیم. همچنین، گرچه ترامپ در جریان سخنرانی خود در مقر ناتو اذعان کرد که ناتو باید بر روی تهدید روسیه متمرکز شود، ولی اظهارات مشاور ارشد اقتصادی ترامپ پیرامون احتمال تجدید نظر در تحریم های اقتصادی روسیه جنجال آفرین شد. در واقع دراین چارچوب است که رئیس شورای اروپا به عنوان منتقد سر سخت رئیس جمهور روسیه ابراز می دارد که او صد درصد مطمئن نیست که او و ترامپ دیدگاه مشترکی پیرامون روسیه داشته باشند.
اروپا در ماه های اخیر، پیامهای متضادی از آمریکا دریافت کرده است و از این منظر برای اروپا آسان نیست تا میان سیاست های اعلامی و اعمالی آمریکای عصر ترامپ تمایز قائل شود. به عنوان مثال از یک سو، ژنرال مک مستر مشاور امنیت ملی آمریکا مطرح می سازد که دونالد ترامپ از ماده 5 منشور سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که از آن به عنوان قلب این پیمان یاد می شود، حمایت می کند و از دیگر سو کنش های کلامی ترامپ پیامی متضاد ارسال می کند. در واقع اروپا به درستی قادر نیست دریابد که آمریکایی ها چگونه می اندیشند. ناپایداری روابط یوروآتلانتیکی نیز از مهمترین پیامدهای این مسئله است. این تردید و نگرانی در کشورهای اروپای مرکزی و شرقی بیشتر است. به گونه ای که رئیس جمهور اسلواکی بیان داشته است که "بیایید صادق باشیم. از زمان انتخابات آمریکا، بسیاری از ما نگران آنچه انتظار می رود هستیم." در واقع در خصوص درک درست ترامپ از رسالت ناتو تردید وجود دارد.
حرکت اروپا به سمت خوداتکایی ژئوپلتیکی
نشانه هایی از حرکت اروپا به سمت خوداتکایی ژئوپلتیکی و گرایشات مستقلانه تر کشورهای اروپایی از ناتو هویدا شده است. به این معنا که این کشورها در تلاشند که امنیت خود را صرفا بر ابتکارات ناتو و یا بر اساس چتر امنیتی آمریکا و تا حدودی انگلستان، استوار نکنند. اگر از سخنرانی مورد اشاره خانم مرکل بگذریم، رئیس جمهور لهستان نیز اخیرا ابراز داشته است که "ما تنها مصرف کننده امنیت نیستیم بلکه ما مولد امنیت هستیم". از این منظر تعجب آمیز نبود که نخست وزیر مجارستان نیز این ایده خوشبینانه را که در تعاملات یوروآتلانتیکی، "همه چیز خوب خواهد بود" رد کرد.
رئیس کنفرانس امنیت مونیخ ولفگانگ ایشینگر نیز اخیرا در مصاحبه با رادیو بایرن بیان داشته است که سیاست ترامپ، فرصتی برای بازشکل دهی به اروپا است. به تعبیر وی، اروپا برای حفظ امنیت خود باید بیشتر قادر به تصمیم گیری باشد. ایشینگر در این مصاحبه بیان می دارد که: "اینکه آمریکا با گوی تخریب به جان ساختمانِ ارزش ها و اهداف غرب افتاده مسئله جدیدی است و این بدان معناست که ما اروپایی ها باید کار بیشتری برای امینت خود انجام دهیم." به باور این کارشناس امنیتی، حضور ترامپ در اجلاس سران ناتو و هفت، فرصتی برای اروپاست، به این معنا که، "آنچه اکنون دونالد ترامپ انجام می دهد می تواند به معنای بیدار باشی برای اتحادی? اروپا باشد و سیاست ترامپ به اروپا یک فرصت شکل دهی تاریخی می دهد که اکنون باید از آن استفاده کرد."
اختلافات در حوزه مسئله آوارگان
در حوزه پدیده آوارگی نیز اختلافات میان دو سوی آتلانتیک کم نیست. به عنوان مثال، پیش از نشست گروه هفت، ایتالیا به عنوان میزبان نشست و یکی از کشورهایی که به صورت مستقیم با مخاطرات و هزینه های ورود آوارگان از قاره آفریقا مواجه است، سعی کرد طرح هایی را برای کسب کمک های مالی اعضاء گروه هفت و سایر قدرت های اقتصادی برای کمک به توسعه اقتصادی قاره آفریقا روی میز بگذارد. ایده ای که با مخالفت آمریکا و انگلستان مواجه شد.
در نحولی دیگر تمرکز رسانه ای بر اظهارات اخیر صدر اعظم آلمان نشانه ای است از افزایش احتمال تحقق سناریوی حرکت اروپا به طرف ایجاد نظمی جدید به رهبری آلمان و فرانسه. نظمی که می تواند ابعاد مختلف امنیتی و تجاری داشته باشد. آلمان که اتحاد خود را تا حد قابل توجهی وامدار آمریکا بود، بعد از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، کمتر و کمتر بر آمریکا متکی شد و بیشتر و بیشتر در مسیر خوداتکایی ژئوپلتیکی گام برداشت. آلمان حتی درخواست دولت اوباما را برای تحرک بخشیدن به اقتصاد آلمان پس از بحران مالی 2008 و بحران یورو در سال 2010 نادیده گرفت. در ضمن در دوران اوباما شاهد ایجاد تنش در روابط دو کشور به دلیل شنودهای تلفنی مقامات آلمانی بودیم. ذکر این نکته ضروری است که بعد از جنگ جهانی دوم، سیاست آلمان دو پایه بنیادی داشت: لیبرالیسم در داخل و آتلانتیک گرایی در خارج. البته گفتمان آتلانتیک گرایی، به دلیل خاطره جمعی مردم آلمان از جنگ جهانی دوم همواره با مخالفت بخشهای مهمی از جامعه سیاسی و اجتماعی آلمان مواجه بوده است. به نظر می رسد روی کار آمدن ترامپ، تقویت گرایشات شکاک به آمریکا را در آلمان به همراه آورده است.
جمع بندی
مردم آلمان با روی کار آمدن ترامپ، به این انگاره که اتحاد با آمریکا ثبات بخش و مقوم لیبرالیسم است، با تردید می نگرند. تشکیک در انگاره لزوم اتحاد با آمریکا، با آغاز فرایند خروج انگلستان از اتحادیه اروپا تشدید شده است. در واقع امروزه شاهد آن هستیم که چشم انداز پس از سال 1945 که آلمان لیبرال و امن در گرو مشارکت راهبردی با آمریکا و انگلستان است متزلزل شده است.
در این دوره، مشاهده آلمانی که از متحدان آنگلوساکسونی خود دورتر می شود؛ نسبت به روسیه ای که تهاجمی تر و آسیب پذیرتر می شود ، به همراه فرانسه که برسازی نظمی جدید را در اروپا دنبال می کند، دور از ذهن نیست./
===============
نویسنده - حسین مفیدی احمدی، پژوهشگر مسائل اروپا /
.