یزد،افسرده یا سرزنده ؟ / یاداشتی از احمد پهلوانیان
به عنوان یک یزدی که بیش از دو دهه در یزد نبوده و در استانها و شهرهای مختلف زندگی کرده ام به هیچ عنوان نمی توانم این مطلب را که مردم یزد افسرده ترین مردم کشور هستند بپذیرم و آن را در نسبت مستقیم با برگزاری مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام بدانم .
یزد،افسرده یا سرزنده ؟ / یاداشتی از احمد پهلوانیان
یکم : انسان مورد نظر اسلام انسانیست که در همه ابعاد وجودی خود دارای تعالی و بالندگی باشد و کمال و سعادت مورد نظر اسلام،کمالی همه جانبه در تمام ابعاد زندگی بشر است ؛رشد تکبعدی ، یکجانبه و کاریکاتوری هیچگاه مورد تایید اندیشهی دینی اسلام نیست.
انسان با سواد اما بد اخلاق، مورد تایید نیست ؛ همان گونه که انسانی که متخلق است اما کج فهم یا کم فهم است ، آدمی که ثروتمند است اما از معنویت و اخلاق دور است، همه این انسان ها مورد تایید نیستند ،انسانی که در همه ابعاد زندگی خود رشد کرده و صاحب کمال و رشد شایسته شده است مورد نظر اسلام است؛
گو اینکه نگاه به دنیا با فراموش کردن آخرت و یا تمرکز بر آخرت با از یاد بردن دنیا نیز مورد تایید اسلام نیست ؛آن گونه که در کتاب شریف کیمیای سعادت آمده است که همه ویژگی ها و غرایز انسان یک حالت افراط و زیاده روی و یک حالت تفریط و کوتاهی دارد؛ اما آنچه که در این میان کمال است ،تعادل بین همه ویژگی ها و پرداختن به همه غرایز در جهت کمال و رشد انسان است.
دوم :آموزه های دین عزیز اسلام بر شادی و نشاط تاکید بسیار دارد، چه اینکه نشاط عامل رشد و حرکت و بستری برای پیشرفت و تعالی خواهد بود، چه برای یک فرد و چه در بعد اجتماعی ،برای یک جامعه. شاد بودن، شاد زیستن و نشان دادن شادی و نشاط خود در جامعه به عنوان یک نشانه در رفتار مومنانه انسان مورد نظر و مورد تایید دین ذکر شده است.
پیامبر اسلام و خاندان پاک مطهرش که درود و سلام خدا بر ایشان باد همواره با رویی خوش و سینه ای گشاده و تبسمی بر لب در میان مردم بودند،نه ترشرو و تنگ آغوش و اخمو .حضرت علی علیه السلام در روایتی میفرمایند مومن کسی است که شادی اش در چهره اش نمایان و آشکار است و اندوه اش ،در قلبش پنهان از دیگران ، آنگونه که حافظ می فرماید
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام و ابن سینا در نمط نهم کتاب شریف اشارات میفرماید العارف هش بش بسام ، انسان سالک الی الله و انسان مومن در مسیر رسیدن به خدا، خوشرو و خوش گو و متبسم است.
سوم :نشاط و شادی مراتبی دارد و هر مرتبه دارای اسباب و علل خاصی است مرتبه احساسی و حسی ، مرتبه روانی و خیالی و مرتبه روحانی و عقلی ؛که اسباب شادی و نشاط در هر مرتبه با نشاط و شادی در آن مرتبه نسبت دارد، و هرچه از مرتبه حس فراتر رفته به مرتبه ی روان و روح نزدیک شویم شادی و نشاط ، عمیقتر، جدیتر ،تاثیر گذار تر و ماندگارتر در روح و روان انسان است.
علت شادی و نشاط حسی مشخص است تصویری ،کلامی یا صدایی که موجب انبساط خاطر می شود ؛اما در مورد نشاط و شادی معنوی و روانی و عقلانی هر آنچه که برای عبادت باشد و جزئی از مناسک دینی باشد میتواند عاملی برای شادی و نشاط باشد.چه اینکه آن عامل، حرکتی بدنی و جوارحی باشد یا تغیری باطنی و جوانحی؛آنگاه که این حرکت یا تغیر در جهت دستور خداوند و برای نزدیکی به خداوند باشد و به بیان دیگر عبادت باشد عاملی خواهد بود برای انبساط خاطر و نشاط متعالی و معنوی انسان ،چه سطح ظاهری و قشری آن هم سرور باشد یا غیر آن ، تفاوتی نمیکند.
حتی عزاداری اگر با اندیشه عبادت و برای تقرب به خداوند و کمال و تعالی روح انسانی باشد نه تنها انسان را دچار گرفتگی خلق و قبض در خاطر نمی کند بلکه عاملی خواهد بود برای نشاط معنوی و بسط خاطر انسان در بعد روحانی و معنوی و این همان حزن سبز خواهد بود ،حزنی که به ظاهر اندوه است اما انسان را به حرکت در می آورد، رشد می بخشد و تعالی می دهد، در هر لحظه و هر آن ،شاد و دست افشان و به گفته جناب مولانا روز به روز نو می شود دنیا و ما .و این سطح از نشاط و انبساط اگرچه در تظاهر و نمایش بانشاط حسی و احساسی تفاوت بسیار دارد اما بسیار مانا ، تاثیرگذار، کمال بخش و حرکت آفرین در جهت رشد و تعالی و بالندگی انسان خواهد بود.
چهارم:آنگونه که از جناب آقای دکتر منتظری ریاست جهاد دانشگاهی کشور نقل شده است آن نظرسنجی که در مورد شادی و نشاط در کشور انجام شده و یزد را به عنوان افسرده ترین شهر کشور معرفی کرده مبنایی دیگر و ساز و کاری دگر و نتیجه ای غیر از آن چیزی دارد که طرح شده و مورد بحث قرار میگیرد. من به این بحث کاری ندارم ،به مواضع مخالف و موافق هم کاری ندارم.آن یک پژوهشی است که با ساز و کار خودش باید سنجیده شده و درستی ، پایایی ،مانایی و روایی آن با اصول علمی محک بخورد؛ اما من به عنوان یک یزدی که بیش از دو دهه در یزد نبوده و در استانها و شهرهای مختلف زندگی کرده ام اکثر نقاط ایران را و مردمان شریفش را تجربه کرده ام به هیچ عنوان نمی توانم این مطلب را که مردم یزد افسرده ترین مردم کشور هستند بپذیرم و آن را در نسبت مستقیم با برگزاری مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام بدانم .
طنازی در بیان، شوخ طبعی همیشگی و سرزندگی جزء ویژگی های مردم یزد بوده و هست
و البته این طنز و شوخی و سرزندگی لازمه کار و تلاش و کوشش می باشد.
مردم یزد مردم قنات و قنوت و قناعت، مردم کار و کاریزند ؛قنات یعنی کار و تلاش و کوشش و جدیت برای پیشرفت و آبادانی و زندگی و سرزندگی و آیا میتوانند مردمی به چنین عنوان و نمادی شهره شده باشند و خود افسرده باشند ؟خشت خشت این شهر عزیز به دست مردمانی نهاده شده که درسینه شور زندگی و در نگاه عشق بندگی داشتند.
گذشته ، امروز و فردای مردمان اندیشمند و نجیب ، پرکار و سربه زیر ، شریف و سرافراز یزد را که هرجا باشند و در هر نقطه ای از این دنیا ،مبدا کار و تلاش و منشا زندگی و آبادانی خواهند بود امانتی در دست همه ما است که امروز هستیم و میتوانیم ، آن را قربانی چالش ها و خواست های زندگی روزمره نکنیم.