داستانک
ملازمت دو درویش قوی و ضعیف
طاقت ضعیف بیش از طاقت تن پروراست. سعدی در کتاب "گلستان" باب سوم در فضیلت قناعت داستانی مطرح نموده است مه خالی از لطف نیست.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما؛ دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی یکی ضعیف بود که هر بدو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی اتفاقاً بر در شهری به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند هر دو را به خانهای کردن و در به گل بر آوردند بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند در گشادند قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت برده.
مردم درین عجب ماندند حکیمی گفت خلاف این عجب بودی آن یکی بسیار خوار بوده است طاقت بینوایی نیاورد به سختی هلاک شد وین دگر خویشتن دار بوده است لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند.
وگر تن پرورست اندر فراخی
چو تنگی بیند از سختی بمیرد
ملازمت دو درویش قوی و ضعیف ملازمت دو درویش قوی و ضعیف ملازمت دو درویش قوی و ضعیف ملازمت دو درویش قوی و ضعیف ملازمت دو درویش قوی و ضعیف