فاکس نیوز:
ایده تشکیل ناتوی عربی آرزویی محال است
تلاش برای وحدت عربی، که از دوران جمال عبدالناصر تاکنون سرابی بیش نبوده است، همچنان ادامه دارد.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما ، شبکه تلویزیونی فاکس نیوز با بررسی عواملی که مانع از وحدت میان کشورهای عربی می شود، نوشت: ایده ترامپ برای ایجاد ناتوی عربی خواب و خیالی بیش نیست.
این شبکه تلویزیونی در گزارشی به قلم ریموند استاک در پایگاه اینترنتی خود نوشت: با اینکه هفته ها قبل از نخستین سفر خارجی ترامپ، ایده «ناتوی عربی» در رسانه ها هیاهو به پا کرد، وی در سخنرانی اش در جمع سران عربی در ریاض به این موضوع اشاره نکرد.
با وجود این، بنا بر اعلام روزنامه عربی الشرق الاوسط، ترامپ با «چند تن از سران عربی» درباره این ایده به توافق رسید.
به نظر می رسد این ایده در اجلاس روز پنجشنبه ناتو در بروکسل، که ترامپ در آن شرکت داشت، مورد توجه واقع شد.
یک دیپلمات در گفتگو با این روزنامه گفت: «این طرح رو به پیشرفت و در دست بررسی است.» وی گفت نام «سازمان پیمان خاورمیانه» روی ناتوی عربی گذاشته خواهد شد.
این نام تاریخچه هولناکی دارد. در سال 1955، انگلیس، ایران، عراق، پاکستان و ترکیه با حمایت آمریکا نخستین سازمان پیمان خاورمیانه(غرب آسیا) را موسوم به پیمان بغداد تاسیس کردند که هدف از آن، مخالفت با گسترش نفوذ شوروی سابق، و ملی گرایی عربی افراطی بود که منشاء آن، مصر با دیکتاتوری جمال عبدالناصر بود.
لحظه مرگ این ائتلاف خیلی زود، با سرنگونی نظام پادشاهی تحت حمایت انگلیس به دست ملی گرایان عرب در عراق در سال 1958 فرا رسید.
سازمان پیمان خاورمیانه به سازمان پیمان مرکزی (سنتو) تغییر نام یافت و به آنکارا منتقل شد.
برپایی کودتا در قاهره یا ریاض - با اینکه بعید، اما ممکن است- می تواند ظرف کسری از ثانیه هرگونه ترتیبات و توافقی را بر هم زند.
به نظر می رسد سازمان پیمان خاورمیانه جدید با ائتلاف نظامی اسلامی -که سعودی ها سال 2015 تشکیل دادند و بعداً ظاهراً به طرز مرموزی رنگ باخت- متفاوت است.
در بیانیه ریاض که ملک سلمان، پادشاه عربستان، پس از این اجلاس صادر کرد، ادعا شده است که سران 55 کشور شرکت کننده در اجلاس قول تامین 34 هزار نظامی «ذخیره» برای ائتلاف را دادند - هر چند که در صدور این بیانیه با سران این کشورها رایزنی نشد.
نام این سازمان هر چه باشد، به طور قطع، نوعی ساختار نظامی جدید برای مقابله با این تهدیدها لازم است.
به لحاظ نظری، برخی گزینه های دیگر هم وجود دارد که ممکن است برای این هدف اتخاذ شود، اما همه آن گزینه ها اشکالات جدی دارند.
برای مثال، اتحادیه عرب مستقر در قاهره وجود دارد که تا حد زیادی بی مسئولیت است، و کشورهای عضو آن اغلب با هم توافق ندارند.
پس از آن، ائتلاف ادعایی باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا، برای مبارزه با (گروه تکفیری صهیونیستی) داعش وجود دارد که متشکل از 60 کشور است، اما در واقع تعداد انگشت شماری از شرکای خاورمیانه -به ویژه اردن، عربستان، امارات متحده عربی، و ترکیه که همواره مردد است- مسئولیت هایی را تقبل کرده اند.
در واقع، به نظر می رسد ایده مبهم ترامپ پر از اشکالاتی است که نشان می دهد چطور حتی دولتی که در تشخیص مشکل (تهدید اسلام گرایی، نه فقط تروریسم) بسیار بهتر از دولت های قبلی است، باز هم درباره منطقه آرزویی محال می کند.
در واقع، هر گونه ناتوی عربی در نهایت باید شامل سوریه و عراق باشد که هر دو به شدت وابسته به ایران هستند، و در آتش جنگ داخلی می سوزند.
همانطور که این نویسنده بیست و چهارم مه در مقاله ای در همین پایگاه اینترنتی با عنوان «ترامپ حقیقت را به عربستان گفت. تحولات بعدی جالب خواهد بود» نوشت، ملک سلمان و عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر، و ترامپ شاید بتوانند گروهی سه جانبه با مقر عربی تشکیل دهند که هدایت مقاومت در برابر جهادگرایی سنی و شیعه را بر عهده گیرد.
اما ایده ترامپ این است که عربستان را در رأس سازمان (ناتوی عربی) قرار دهد، در حالی که مصر رهبر سنتی و دیرینه کشورهای عربی است.
همچنین مصر - که به علت تعلیق بیشتر کمک های سالانه آمریکا به قاهره در دوره ریاست جمهوری اوباما در سال 2013، برای نخستین بار از سال 1972 مجبور به درخواست کمک نظامی گسترده از روسیه شد- از مداخله در سوریه و رویارویی با بهترین دوست روسیه، یعنی ایران، خودداری می کند.
از طرف دیگر، شاید روسیه حتی موجب ناراحتی ترامپ هم نشود - ترامپی که قبلاً از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، تمجید کرده بود و هنوز هم به طور کلی رویکرد بسیار ملایمی در قبال مسکو دارد- با اینکه وی بر خلاف ادعاهای قبلی اش، هیچ تمایل واقعی برای مبارزه با (گروه تکفیری صهیونیستی) داعش از خود نشان نداده است.
بنابراین فقط شورای همکاری خلیج (فارس) باقی می ماند که بعد نظامی محدودی دارد- به اضافه اردن که همین حالا نقشی کلیدی در مبارزه با (گروه تکفیری صهیونیستی) داعش و القاعده ایفا می کند، و رسماً با اسرائیل در صلح است، اما به علت نقش برجسته گروه مخالف اخوان المسلمین و روابط با شاخه فلسطینی این گروه یعنی حماس محدود شده است.
شاید کشورهای عضو شورای همکاری خلیج (فارس) روابط دوستانه غیررسمی با قدرتمندترین متحد ما، اسرائیل، داشته باشند، اما هنوز راه درازی در پیش است که اسرائیل را به رسمیت بشناسند، هر چند که گاه و بیگاه روابط تجاری و ظاهراً دیپلماتیک با یکدیگر دارند.
نخست باید مراقب هر گونه صف بندی بود که ممکن است منجر به ائتلافی به شدت مسلح علیه اسرائیل شود.
مشکل سازتر از همه قطر است که از اسلام گرایان، از لیبی گرفته تا مصر و سوریه، و از غزه گرفته تا افغانستان (از جمله حماس و طالبان) حمایت مالی می کند، هر چند که میزبان فرماندهی مرکزی آمریکا نیز هست.
با این همه، تلاش برای وحدت عربی، که از دوران جمال عبدالناصر تاکنون سرابی بیش نبوده است، همچنان ادامه دارد.
با وجود امیدها به دستیابی به چنین چشم اندازی، هنوز فرمول سحرآمیز برای ایجاد چنین وحدتی پیدا نشده است.