به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما؛ آموزش و پرورش هم نقش برتر را در تعلیم و فرهنگ سازی این رویکرد دارد.
"روشهای فرهنگی در توسعه اقتصادی و کارافرینی " شامل تلاش برای بهینه کردن رفتار و مدیریت ذهنی مردم و بنگاههای اقتصادی و اجتماعی و عمومی و به ویژه دانش اموزان به عنوان نسل اینده بازار کار در جهت تولید ثروت بیشتر است.
انگیزه ذهنی برای اصلاح رفتار اقتصادی و کسب مهارت و کارآفرینی موقعی به حداکثر میرسد که متغیرهای درونی افراد از رفتارهای نابهینه فاصله بگیرد و فرصتهای آتی را با تکیه بر تولید و مصرف بهتر و درست، در جهت موفقیتهای خود مدیریت کنند.
آینده شناسی و آینده نگری باعث میشود رفتار حال متناسب با پیش بینیهای اینده باشد.
به همین خاطر کارشناسان بازار کار معتقدند در نظام اموزش و پرورش کشور باید نقشه شغلی و کسب مهارت و کارافرینی طراحی و پیاده شود. در سال جاری که از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سال اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال نامگذاری شده، فرصت خوبی فراهم است تا نهضت کارافرینی و فرهنگ تولید ثروت سالم را در ذهن دانش اموزان نهادینه کنیم که البته فرایندی پایان ناپذیر است.
برای تحقق این هدف نمیتوان فقط با روشهای اقتصادی، پیش رفت و موفق شد، بلکه باید ان را به فرهنگ رفتاری فرزندان ایران زمین و اینده سازان تبدیل کرد.
فرهنگ شامل دو جزء "فر" و "هنگ" است.
"فر" به معنای جلو و بالا آمده میباشد و "هنگ" در زبان فارسی از ریشه اوستایی «تنگ» و به معنای کشیدن و وزن است.
فرهنگ فارسی معین، واژه فرهنگ را به معنای علم، دانش و تدبیر آورده و در فرهنگ بزرگ سخن، چنین تعریف شده است: پدیده کلی پیچیدهای از آداب، رسوم، اندیشه، هنر و شیوه زندگی است که در طی تجربه تاریخی اقوام شکل میگیرد و قابل انتقال به نسلهای بعدی است.
فرهنگ لغات وبستر نیز لفظ فرهنگ را به عنوان مجموعهای از رفتارهای پیچیده انسانی که شامل افکار، روش زندگی، گفتار، اعمال و آثار هنری تعریف کرده است که بر توانایی انسان برای بکارگیری و انتقال دانش به نسل دیگر اطلاق میشود.
فرهنگ به عنوان یک اصطلاح فنی در نوشتههای انسانشناسان در اواسط قرن نوزدهم وارد شده است. هنگامیکه فرهنگ یک گروه یا جامعه شکل گرفت و به تدریج بهبود یافت افراد آن حوزه فرهنگی، کیفیت تمایلات، ذهنیات و رفتارهای خود را با آن منطبق میکنند و به گونهای رفتار خواهند کرد که هنجارها و ارزشهای فرهنگی شکسته نشود و فردی غیرعادی شناخته نشود.
پس، فرهنگ مجموعهای از باورها، اندیشهها و تراوشات فکری بشر در طول تاریخ است که زمینهساز و تداوم بخش رشد و تعالی انسان و شکلگیری هویتی خاص برای او محسوب میشود.
فرهنگ مجموعهای تبادلپذیر و به اشتراک گذاشتن از مجموعه داشتهها و پیشینههای جوامع انسانی است که به عنوان سرمایهای قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر بررسی میشود و در عین حال یکی از رایجترین، پیچیدهترین و پرابهامترین مفاهیم است.
فرهنگ، هسته اصلی تحولات اقتصادی محسوب میشود و باید به بعد اقتصادی فرهنگ به گونهای روزافزون توجه کنیم.
ضرورت شتاب گرفتن رشد و توسعه اقتصادی کشور مبتنی بر اجرای عدالت اجتماعی و فقرزدایی در چارچوب چشم انداز ۲۰ ساله و سیاستهای کلی اصل ۴۴ و همچنین اجرای برنامه ششم توسعه و تاکید مسوولان نظام بویژه رهبر معظم انقلاب بر نظام مهندسی فرهنگی در جامعه اهمیت رابطه اقتصاد و فرهنگ و تاثیر متقابل این دو مقوله را در زمینه اصلاح مدیریتها و ازدیاد بهره وری در اقتصاد بر مبنای فرهنگ ناب اسلامی محرز میکند.
در این میان دانش اموزان مخاطبان اصلی محسوب میشوند.
در نظام انقلاب اسلامی، فرهنگ به عنوان مقولهای صرفا ذهنی و جدا از دیگر شقوق زندگی بشر تلقی نمیشود. بلکه فرهنگ ظرفی است که مظروف آن تمام زوایای زندگی انسان اعم از اقتصاد و سیاست را در بر میگیرد و از این روست که رهبر کبیر انقلاب، امام راحل ره فرآیند اصلاح یک مملکت را اصلاح فرهنگ آن میدانستند و همواره تلاش وافری در جهتگیری، سیاستگذاری و اجرای این امور داشتند و بر این اعتقاد بودند که تا فرهنگ یک مملکت اصلاح نشود و ملتها از نظر فرهنگی به باور قلبی برای رشد و توسعه نرسند، گام بیهوده برمی دارند؛ بنابراین دستورات امام راحل ابتدا امر به تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و پس از آن شورای عالی فرهنگی دادند.
اسلام دین عمل است و پیروان خود را به کار و کوشش دعوت میکند. اصالت فرد در اسلام به عنوان عضوی از جامعه اسلامی و بنده خداوند دارای اهمیت است و مالکیت فردی در این دین شریف دارای حرمت است. کسب سود و سرمایه در قالب متعارف محترم شمرده میشود و فعالیتهای اقتصادی در چارچوب مفهومی، با عنوان عدالت، ساختار مییابد.
فرهنگ اسلامی تمام خصوصیاتی را که دربرگیرنده اقتصادی پیشرفته و توسعه یافته است، دارد.
اگر ۳ بعد جامعه را سیاست، فرهنگ و اقتصاد بدانیم، سیاست همان نظام تمایلات و گرایش هاست، فرهنگ نیز نظام مفاهیم و علوم است و بالاخره اقتصاد و نظام عملکردها و ابزارسازیهای عینی خواهد بود. با وقوع انقلاب اسلامی و پس از پالایش ساختارهای سیاسی گام بعدی انقلاب در جهت نیل به تمدن و فرهنگ اسلامی و مدینه فاضله اسلامی (مدینه النبی) بود که در آن انسان و شان او محفوظ باشد و در این خصوص با ایجاد نهادها و هنجارهایی ضمن توجه به تامین رفاه و آسایش مادی افراد جامعه، ارزشهای معنوی و دینی همچون ایثار، انفاق، گذشت و فداکاری و دیگر ارزشهای موصوف را هرچه بیشتر تامین و ترویج کنند.
چنان که میدانیم، انسان از منظر نظام غرب و غربیون، موجودی است همواره اقتصادی که دائما در نسبت منابع و فرصت ها، سعی در بهینه کردن منافع خویش دارد. این قضیه در دیگر ساختارها نیز مصداق دارد.
از جمله ساختار آموزش و پرورش، منابع و مناسبتهای اجتماعی و... تولید و ارائه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی متناسب با انقلاب جز با تحول بنیادین در عرضه مفاهیم اطلاعات و علوم محقق نخواهد شد. آثار این تحول در جبهه فرهنگی میتواند قدرت و پرورش دینی را در مواجهه با فرهنگ مدرن غرب به اثبات برساند و به حذف مشکلات فرهنگی بینجامد.
این اموزشها را باید از مدارس اغاز کرد و در دانشگاهها توسعه داد.
باید " فرهنگ اقتصادپذیری " در جامعه اموزش داده شود تا تلاشهای حکومت هم به نتیجه برسد.
این اموزش باید از مدارس اغاز و در دانشگاهها به فرهنگ رفتاری جامع تبدیل شود.
اقتصاد آموزش و پرورش هم شامل تلاش برای استخراج ارزش افزوده حداکثر در عرصههای علمی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و در نهایت توسعه کارآفرینی پایهای در جامعه است.
اقتصاد علمی است که مبانی تولید ثروت را تبیین و برای "استخراج حداکثر ارزش افزوده "می کند.
مخاطب علم اقتصاد همه عرصههای وجود ارزش و ثروت نهفته در تمامیت یک سرزمین، تمام جمعیت و همه منابع فیزیکی و مجازی (منابع دانش) هستند.
هنر اقتصاددانان و اقتصادشناسان هم این است نظام اقتصادی جامعه و کشور را در مسیری پایدار و همراه با رشد غیر تورمی، توسعه و پیشرفت همراه با عدالت هدایت کنند.
به شواهد علوم اقتصادی (نظری؛ کاربردی و توسعهای) نظام اموزش و پرورش با توجه به تجارب دیرین و نوین الگوهای توسعه باید " اقتصادیترین " رویکردها را داشته باشد، به ویژه اینکه انقلاب پایدار اقتصادی دانش مدار و دانایی محور در حال گسترش است.
اگر خانواده را نخستین رکن اماده سازی همه جانبه فرزندان یک جامعه برای نقش آفرینی مثبت و هنجار محور بدانیم، بی تردید دومین رکن و کامل کننده این نقش نظام آموزش و پرورش محسوب میشود.
البته تهیه مسیر شغلی از دوران مهد کودک تا پایان دانشگاه ضروری است و باید در دستور کار همه خانوادهها و نهادهای رسمی و آموزشی به ویژه وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد.
شناخت مسیر شغلی اهمیت بسیار زیادی دارد و البته در کشور و مدیریت بازار کار و اموزش مغفول مانده است و این روند سبب میشود تناسب قابلیتها، خلاقیتها، استعدادها و حتی تحصیلات دانشگاهی با نوع اشتغال نیروی کار فاصله زیادی داشته باشد که این موضوع باعث کندی بهره وری و تضعیف سلامت کار میشود.
باید هدف این باشد که هر دانش اموز ایرانی حداقل یک مهارت فرا بگیرد و نهضت مهارت اموزی برای حضور بهره ور در بازار کار و اشتغال زایی نهادینه شود.
پیوند آموزش با محیط کار در قالب مهارت آموزی موجب میشود فارغالتحصیلان پس از پایان آموزش بلافاصله وارد بازار کار شوند یا در دوره دانشگاه مهارتهای خود را تقویت کنند.
باید سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرا در نظام مهارت اموزی هماهنگ باشد و به سمت استقرار نظام مهارت و فناوری حرکت کنیم.
با گسترش مهارت آموزی و متناسب با نیاز بازار کار میتوانیم به کاهش نرخ بیکاری، بالا بردن بهره وری نیروی انسانی، رشد تولید نیز امیدوار باشیم.
به هر حال هر فردی با قابلیتهای خاص خود به دنیا میآید و باید این استعداد به مرحله شکوفایی و فعلیت برسد بنا بر این همه خانوادهها و برنامه ریزان و نهادهای آموزشی باید برای قابلیت شناسی فرزندان خود در مسیر پیشرفت شغلی تلاش کنند.
تکمیل قابلیتهای فردی با همکاری اعضای خانوادهها آغاز میشود و در مرحله بعد باید با آموزشی رسمی و غیررسمی تقویت شود و در ادامه هم انباشت مهارت باعث شکل گیری رفتار شغلی ویژه هر فرد میشود که تکرار و استمرار آن به شکل گیری شخصیت فرد در اقتصاد کمک خواهد کرد.
این نظام در هر کشوری نقطه آغازین انقلاب اقتصادی دانایی محور و تربیت نیروی انسانی برای توسعه اقتصادی دانش مدار محسوب میشود.
رشد و توسعه اقتصادی علاوه بر عوامل تولید (کار و سرمایه) به بهبود کیفیت نیروی کار، پیشرفت فنی در فناوری، صرفه جوییهای ناشی از مقیاس، تخصیص
مطلوبتر منابع و به آموزش وپروش بستگی دارد.
وظیفه آموزش وپرورش کشف این استعدادها و نیز بارور ساختن آنهاست. آموزش و پرورش ضمن بهره گیری مناسب ازهوش واستعداد افراد انسانی زمینه را برای رشد وتوسعه کشور فراهم میاورد.
نظام آموزش و پرورش برای ایفای این نقش احتیاج به منابع مالی دارد و باید ضمن ساماندهی مالی، تخصیص منابع طوری باشد که ضمن استقرار عدالت آموزشی و دسترسی آسان شهروندان به خدمات آن، در نهایت این اعتبارات به پایدارترین سرمایه گذاریها تبدیل شود.
سازمان آموزش و پرورش در شهر و استان تهران هم به دلیل نزدیکی به مراکز دانشگاهی و اموزش عالی باید الگویی موفق از اموزش و پرورش اقتصادی و مبتنی برکارافرینی یا توانمندی سازی کارافرینی ارائه دهد.
جمعیت دانش اموزی اصلیترین مخاطب اقتصاد دانش محور هستند و باید ساختار نظام آموزش و پرورش هم اقتصادی و مبتنی بر افزایش بهره وری و ارتقای کارایی و افزایش اثربخشی باشد.
تحول در نظام آموزشی در دو محور ساختاری و محتوایی، گسترش شیوههای جدید و روشهای پیشرفته اموزشی و پرورشی، تربیت اهل تفکر، تهذیب و ورزش، تبدیل مدرسه به مکانی برای تحول فرهنگی در جامعه مورد نیاز کشور است.
بهبود مدیریت منابع درآموزش وپرورش و روشهای تأمین منابع مالی درآموزش و پرورش، توسعه عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر آموزشی، مدیریت منابع و برنامههای درسی و روشهای آموزشی، مدیریت منابع و ساختارهای اداری، اجرائی وقوانین ومقررات، مدیریت منابع و مدیریت آموزشگاهی، مدیریت منابع و روشهای ارائه خدمات آموزشی، روشهای استفاده بهینه از نیروی انسانی و آثار اقتصادی آن در آموزش و پرورش، روشهای استفاده بهینه از منابع فیزیکی و تجهیزات، روشهای استفاده بهینه از زمان در نظام آموزشی، اثربخشی هزینهها در دورههای مختلف تحصیلی، الگوهای توزیع منابع مالی بین دورههای مختلف تحصیلی و محدودههای
جغرافیایی (استان، منطقه، شهر، روستا) بایذ نهادینه شود. نقش دولت در تأمین منابع مالی آموزش و پرورش، نقش شوراها، جوامع محلی، استانداریها و شهرداریها درتأمین منابع مالی آموزش وپرورش، نقش بخش خصوصی وتعاونی درسرمایه گذاری وتأمین منابع مالی آموزش وپرورش و نقش خانوادهها درتأمین منابع مالی آموزش وپرورش از مواردی است که برای توسعه کارایی اقتصاد اموزش و پرورش در کشور باید مورد توجه باشد.
روز معلم را هم بر همه تلاشگران عرصههای تعلیم، تربیت، تهذیب و توسعه فرهنگ اسلامی؛ تبریک عرض میکنیم.
یادداشت: اسماعیل محمدی