به بهانه 13 رجب؛
کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد
امیرمومنان حضرت علی بن ابیطالب(ع) در سیزدهم رجب سال سیام «عامالفیل» در مسجد الحرام دیده به جهان گشود. مادر او فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب علیهماالسلام ، از نخستین گروندگان به اسلام بودند.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما؛ در سالروز باسعادت مولای متقیان فضای مجازی نیز آکنده از عشق و ارادت به مولود کعبه شده است. هنگامی که ولادت با سعادت امام علی (ع) نزدیک شد مادر گرامی شان فاطمه بیت اسد را با ندایی غیبی به داخل خانه ی کعبه دعوت نمودند و بدو فرمودند: یا فاطمه ادخلی البیت، فاطمه در خانه داخل شو.
ولادت امیرالمومنین (ع) در مکانی واقع شده است که هیچ کس نه پس از او و نه قبل از او چنان محلی را برای ولادت نداشته اند. به خصوص آن که این محل کعبه مبارک است که محل عبادت و خانه آمال و آروزهای همه مومنین و موحد آن از ابتدا تا انتها بوده است. علاوه بر این خانه کعبه خانه مبارکی است که محل عبادت است و اینکه ما در بزرگواری امیرالمومنین (ع) به درون آن دعوت شده اند خود حاکی از مقام و ارزش والای این مادر و فرزندست.
براساس نقل های متعدد از شیعه و اهل سنن حضور فاطمه بنت اسد در مسجد الحرام به طور تصادفی نبوده است. بلکه او در ماه وضع حملش بوده و در مسجد الحرام مشغول عبادت بوده است که درد زایمان او را می گیرد. فاطمه در نزدکی کعبه مشغول به دعا می شود و به درگاه باعظمت پروردگار متعال دعا می کند که خداوندا به عزت و جلال خود که این درد را بر من آسان گردان. یک مرتبه دیوار کعبه شکافته می شود و ندایی فاطمه را به درون خانه دعوت می نماید. فاطمه بنت اسد مادر گرامی امیرالمومنین (ع) در حضور مردمی که اطراف خانه کعبه بودند داخل خانه می شود. و در و دیوار کعبه به حالت اولیه باز می گردد.
ابوطالب کلیددار کعبه بوده است و از این رو فوراً به سوی کعبه می رود ولی هرچه می کند درب خانه مبارکه ی کعبه باز نمی شود.! تا سه روز فاطمه بنت اسد بدون غذا و پرستار در خانه کعبه می ماند و روز سوم همان محلی که فاطمه از آن وارد شده بود مجدداً باز می شود و فاطمه بیرون می آید در حالی که پسری ماه پاره بر روی دست دارد.این قضیه مورد اتفاق فریقین از شیعه و اهل سنن است که پس از آن و قبل از آن واقعه احدی به چنان ویژگی مشخصی نائل نگردیده است.
کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد کعبه آغوش بگشای که حیدر آمد
علی ابن ابیطالب نام مبارک حضرت علی (ع) بود و ابو الحسن، ابو الحسین، ابوتراب کنیه حضرت بودند. حضرت علی (ع.) نخستین فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند. پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف میباشد. خاندان هاشمی از لحاظ فضایل اخلاقی، فتوت، مروت، شجاعت و بسیاری از خصائص اخلاقی دیگر زبانزد بوده واین خصوصیات به خاندان بنی هاشم نسبت داده شده بود.
از ویژگیهای امیر المؤنین (ع) که نسبت به بقیه اصحاب پیامبر، داشتن فضایل زیاد میباشد. تا جاییکه بسیاری از علمای اهل سنت بدان اعتراف. من جمله حدیثی که مورد تواتر است و حکم به صحت آن نیز شده : «أنا مدینة العلم و علی بابها». من شهر علم هستم و علی درب آن است.شخصیت على (ع) چنان که در قلمرو مکتبهاى الهى (غیر از نبوت) در ردیف پیامبرانى مانند حضرت ابراهیم، حضرت موسى، حضرت عیسى و حضرت محمد (ع) (صاحبان رسالت کلى) قرار دارد، در قلمرو پیشتازان کاروانیان انسانى که تکامل در انسانیت را هدفگیرى نموده اند، در صف اول جا گرفته است. على (ع) پیامبر نیست و خضوع و تسلیمش در برابر پیامبر اسلام (ص) ایمان راستین او به خاتم پیامبران علیهم السلام چیزى نیست که قابل کمترین تردید باشد. شایستگى على (ع) براى مقام نمایندگى رسالتهاى کلى نه تنها از سوى صاحبنظران جهان تشیع، بلکه از طرف همه فرقه ها و مذاهب اسلامى و غیر اسلامى بدون کمترین ابهامى ابراز شده است.
سیمای علی (ع) را در آینه قرآن نظاره می کنیم:
لیلة المبیت
«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد*بعضی از مردم [با ایمان و فداکار همچون علی (ع) در لیلة المبیت، به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر ص] جان خود را در برابر خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است». مفسر معروف اهل تسنن، ثعلبی می گوید: هنگامی که پیامبر اسلام تصمیم به هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت های مردم و پرداخت پول های آنان، علی علیه السلام را به جای خود قرار داد وشب هنگام که به سوی «غار ثور» حرکت نمود و مشرکان اطراف خانه او را محاصره کرده بودند، دستور داد علی (ع) در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگی که مخصوص خود پیامبر بود، روی خویش بکشد. در این هنگام خداوند به «جبرئیل» و «میکائیل» وحی فرستاد که من بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم ، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را برخود ترجیح دهد. هیچ یک حاضر نشدند. به آنان وحی کرد اکنون، علی (ع) در بستر پیامبر خوابیده است و آماده فدای جان خویش است. به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید. آن گاه آیه «و من الناس ...» نازل شد و در آن صفات علی (ع) بیان گردید.
ابلاغ سوره برائت
«وأذان من الله و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر أن الله بریء من المشرکین و رسوله فإن تبتم فهو خیر لکم و إن تولیتم فاعملوا أنکم غیر معجزی الله و بشر الذین کفروا بعذاب ألیم* و این اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به «عموم» مردم در روز حج اکبر «روز عید قربان» که خداوند و پیامبر او از مشرکان بیزارند، با این حال اگر توبه کنید به نفع شماست و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید [و از قلمرو و قدرتش خارج شوید] و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده». احمد حنبل - پیشوای اهل سنت - از ابن عباس نقل می کند که پیامبر فلان شخص را فرستاد و سوره توبه را به او داد - تا به مردم هنگام حج ابلاغ کند - سپس علی علیه السلام را به دنبال او فرستاد و آن را، از وی گرفت و فرمود: ابلاغ این سوره تنها به وسیله کسی باید باشد که او از من است و من از اویم.
ولایت
در تفسیر عیاشی به اسناد خود از حسن بن زید از پدرش زید بن حسن از جدش روایت می کند که گفت: شنیدم از عمار یاسر که می گفت: در هنگام رکوع نماز مستحبی، سائلی برابر علی بن ابی طالب ایستاد، حضرت انگشتر خود را بیرون کرده و به وی داد، آن گاه نزد پیغمبر آمد و داستان خود را گفت، چیزی نگذشت که این آیه نازل شد: «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون*جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آورده اند، همان ایمان آورندگانی که اقامه نماز و ادای زکات می کنند در حالی که در رکوع نمازند». رسول الله (ص) آیه را بر ما تلاوت نمود و سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست، بارالها! دوست بدار هر که علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر که علی را دشمن بدارد.
مباهله
«فمن حآجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساء نا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین* هر گاه بعد از علم و دانش که «درباره مسیح »به تو رسیده «باز» کسانی بر تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت می کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می کنیم، شما هم زنان خویش را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم، شما هم نفوس خود، آنگاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم». مباهله به معنای رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن یعنی بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت کار او را به دست خدا سپردن. انبوه بی شماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین علیهماالسلام «نساءنا» را فاطمه علیهاالسلام و «انفسنا» را اشاره به علی (ع) دانسته اند. که نشان از چشم گیری مقام علی (ع) در عرصه نفرین نمودن دشمنان و آشکار شدن حق و در کنار رسول خدا و حتی همانند جان او گردیدن، بیان شده است.
حقانیت ولایت
«سأل سائل بعذاب واقع. للکافرین لیس له دافع* تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند . از سوی خداوند ذی المعارج - صاحب فرشتگانی که برآسمان ها صعود می کنند-است». علامه امینی نام سی نفر از عالمان اهل سنت را بیان می کند که همگی علت نزول این آیات را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص)، در صورت حقانیت امانت آن حضرت دانسته اند. داستان از این قرار بود که: چون رسول خدا (ص) علی (ع) را در روز غدیرخم به خلافت منصوب نمود و درباره او فرمود: هر که من مولا و ولی او هستم، علی مولا و ولی اوست، چیزی نگذشت که این سخن در تمامی شهرها منتشر شد. نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: تو ما را دستور دادی تا شهادت به یگانگی خدا و رسالت خودت بدهیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما همه این ها را پذیرفتیم، اما با این ها راضی نشدی تا این که این جوان را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولا» آیا این سخن از ناحیه خودت است یا از سوی خدا؟ پیامبر (ص) فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از ناحیه خدا است، نعمان روی برگرداند و در حالی که می گفت: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه توست، سنگی از آسمان بر ما بباران! این جا بود که ناگهان سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سأل سائل بعذاب واقع. للکافرین لیس له دافع» نازل شد.
راه مستقیم
«اهدنا الصراط المستقیم* ما را به راه راست هدایت فرما».علامه طباطبایی در المیزان از «فقیه» و «تفسیرعیاشی» نقل نموده که «صراط مستقیم» در این آیه: امیرمؤمنان، علی (ع) است. در سخن دیگری از امام صادق (ع) ، صراط مستقیم، راه به سوی معرفت خدا تفسیر شده که دو صراط است، یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت، صراط در دنیا امام واجب الاطاعه است، کسی که او را شناخته و از وی پیروی کند بر این صراط است و در آخرت صراطی است که پل دوزخ است وکسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزیده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد.
انفاق
«الذین ینفقون أموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم أجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون* کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند، پاداششان نزد پروردگار آنان است و نه ترسی برای آنهاست و نه غمگین می شوند».افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن نیز در تفاسیر خود نزول این آیه را درباره حضرت علی (ع) دانسته اند، کسانی چون این عساکر، طبرانی، ابن حاتم، ابن جریر و امام فخر رازی.داستانی که شأن نزول و علت نازل شدن آیه را در آن بیان کرده اند آن است که: امام امیرالمؤمنین (ع) در حالی که تنها چهار درهم داشت، یک درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه خدا انفاق نمود. و حکمت آن این بود که برای هر یک از این 4 نوع انفاق ثوابی خاص است و گاه موقعیت آن را اقتضاء می کند. لذا حضرت اقسام انفاق را انجام دادند.
گوش شنوا
«لنجعلها لکم تذکرة و تعیها أذن واعیه* تا آن - نزول عذاب بر ستم کاران و مستکبران - را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم و گوش های شنوا آن را نگه داری می کنند». برخی از مفسران شیعی سی حدیث از اهل تسنن و تشییع در نزول این آیه درباره شخصیت حضرت علی (ع) نقل کرده اند که نشان گر عظمت مقام امام (ع) نسبت به دانایی اسرار پیامبر و وراثت تمام علوم رسول خدا است. حدیث از آن جا آغاز می شود که پیامبر اکرم (ص) هنگام نزول آیه «و تعیها أذن واعیة» فرمود: «من از خداوند درخواست کردم گوش های علی را از این گوش های شنوا و نگه دارنده حقایق قرار دهد». به دنبال سخن پیامبر، علی (ع) فرمود: «من هیچ سخن بعد از آن از رسول خدا نشنیدم که آن را فراموش کنم تا به همیشه آن را به خاطر داشتم».
مقام نیکان
«إن الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا...و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و أسیرا.إنما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا* نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است... «آنان» غذای - خود را به خاطر محبت به خدا [با وجود آن که نیاز دارند] به مسکین و یتیم و اسیر می دهند - و می گویند - ما شما را برای خدا طعام می دهیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم».34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتاب های خود، این آیات را درباره ایثار امام علی (ع) و خاندان تابناک او دانسته اند.و تمامی عالمان شیعی، هیجده آیه مورد بحث سوره انسان را از افتخارات بی نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی، فاطمه زهرا و فرزندانشان (ع) شمرده اند. ماجرای نزول آیات بدین گونه بود که حسن و حسین (ع) بیمار شدند. امام علی و حضرت زهرا سلام الله علیها نذر کردند، هر گاه حسنین علیهماالسلام شفا یافتند، 3 روز، روزه بگیرند. بعد از شفای ایشان همه خانواده، نیت سه روز روزه را نمودند و در طی 3 روز هنگام افطار به ترتیب مسکین و یتیم و اسیری مراجعه کرد و خاندان عصمت و طهارت، غذای خود را که هم افطار و هم سحری اشان بود، در راه خدا به ایشان دادند و 3 روز بدون سحری و افطار روزه گرفتند. بعد از آن آیات 5 تا 32 سوره انسان در شأن ایشان نازل شد.
مجاهد در راه خدا
«أجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله و الیوم الآخر و جاهد فی سبیل الله لا یستوون عند الله و الله لا یهدی القوم الظالمین* آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند «عمل» کسی قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و در راه او جهاد کرده است. «این هر دو » هرگز نزد خدا مساوی نیستند و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمی کند». دانشمند معروف اهل سنت حاکم «ابوالقاسم حسکانی» از «بریده» نقل می کند که شیبه و عباس هرکدام بر دیگری افتخار می کردند. علی (ع) از کنار آن دو می گذشت از افتخار نمودن آن دو پرسش نمود عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن مسأله آب دادن به حجاج خانه خدا است. شیبه گفت: من تعمیر کننده مسجدالحرام و کلیددار خانه کعبه هستم. علی (ع) گفت: با این که از شما حیا می کنم، باید بگویم که با این سن کم افتخاری دارم که شما ندارید. آن دو پرسیدند: کدام افتخار؟ حضرت فرمود: من با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خدا و پیامبر آورید عباس خشمناک برخاست و نزد رسول الله رفت. (و به عنوان شکایت) گفت: آیا نمی بینی، علی با من چگونه سخن می گوید؟ پیامبر علی (ع) را خواست و ازچگونگی ماجرا پرسش کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شده گفت: ای محمد! پروردگار به تو سلام می فرستد و می گوید این آیات را بر آن ها بخوان : «أجعلتم سقایة الحاج...».
علی(ع) عدل را «رستگاری و کرامت»، «برترین فضایل»، «بهترین خصلت» و «بالاترین موهبت الهی» پنداشته و آن را «مأنوس خلایق» و رعایت آن را موجب «افزایش برکات» دانستهاند. درحقیقت، به باور آن حضرت، جوهره و هسته اصلی ایمان، عدالت است و تمام خوبیها از آن سرچشمه میگیرند.
سراسر نهجالبلاغه مشحون است به آنکه عدالت یکی از ارکان اصلی تشکیلدهنده اندیشه امام بوده و عدالت در نهجالبلاغه به صورت یک فلسفه و نظریه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. به باور علی(ع) در راستای وصول جامعه به سعادت مادی و معنوی، باید بر بستر عدالت و عدلمحوری حرکت نمود. اقرار داشت که سفارش مولانا جلالالدین محمد بلخی، شاعر و عارف پرآوازه ایرانزمین، مبنی بر «از علی آموز اخلاص عمل» را به گوش جان شنیدن، به هیچوجه ناشایست نخواهد بود.
آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری