پخش زنده
امروز: -
پیروزی انقلاب اسلامی باعث شد تا تحول جدی ای در سیاست خارجی ایران اتفاق بیفتد به نحوی که وضع انفعالی و دست نشاندگی غرب که در طول سال های سلطنت پهلویها در سیاست خارجی ایران نهادینه شده بود به سیاستی مستقل در برابر شرق و غرب و عدم تعهد نسبت به هیچ یک از ابرقدرتها تبدیل شد.
آمریکائی ها در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تلاش نمودند تا از اختلافات موجود بین گروه های مختلف درون کشور حداکثر استفاده را ببرند و ضمن اختلاف افکنی شدید میان انقلابیون نیروی آنها را تضعیف کنند. آنها از شایعهسازی و دروغ پراکنی استفاده کرده و علیه شخصیتهای مختلف بکار می بردند و تلاش نمودند تا با ترور شخصیت عناصر موثر نظام، آنرا تضعیف نمایند.
در چنین اوضاعی دولت موقت زمامدار امور ایران بود. نوع و کیفیت رابطه دولت موقت و آمریکا در زمره اولین اختلاف نظر " انقلابیون مذهبی" و "نهضت آزادی" که اکنون دولت را در اختیار داشت، بود. در حالیکه بازرگان اعتقاد داشت که رابطه با آمریکا و غرب جدا از حمایت آمریکا از شاه است (در صورتی که آمریکا از شاه حمایت نکند و در امور داخلی ایران نیز دخالتی ننماید، روابط دو کشور دوستانه خواهد بود)، عناصر پیرو خط امام (ره)، آمریکا را شریک جرم محمد رضا پهلوی میدانستند و آن را ابرقدرتی متجاوز به حساب میآوردند. آنها باور چندانی به برقراری رابطه و ایجاد گروه مذاکراتی با آمریکا نداشتند و این در حالی بود که بازرگان و همراهانش از هر فرصتی برای برقرار روابط با آمریکا و عادیسازی آن استفاده میکردند. دولت موقت پس از اشغال لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره) به مخالفت شدید با این امر پرداخت و نهایتاً استعفا داد.
اما واکنش امام (ره) و یارانش به این موضوع کاملاً متفاوت بود. امام خمینی (ره) در چهاردهم آبان یعنی یک روز پس از اشغال سفارت، اقدام دانشجویان را تائید و آمریکا را شیطان بزرگ خواند و این اقدام را انقلاب دوم نامید.
دولت آمریکا در واکنش به این امر دست به اقدامات دیپلماتیک زد. از جمله نشست های شورای امنیت و محکوم کردن ایران، نامهنگاری به سران کشورها برای میانجیگری و ... که هیچ یک سودی نبخشید. دولت آمریکا همچنین در 20 فروردین 1359، رسماً کلیه روابط خود با ایران را قطع کرد.
دیگر اقدام آمریکائی ها ارجاع این پرونده به دیوان دادگستری بین المللی لاهه بود. قضات دادگاه، ایران را محکوم کرده و رأی به آزادی گروگانها دادند که با مخالفت شدید دولتمردان جمهوری اسلامی مواجه شد. علت اصلی مخالفت دولتمردان این بود که اساساً این رأی را یک رأی سیاسی و متاثر از نفوذ آمریکا در سازمان ملل میدانستند. با بی ثمر بودن این اقدامات، دولت آمریکا گزینه بعدی خود را اقدام نظامی در نظر گرفت. دولت کارتر طرح یک عملیات نظامی را برای آزادی گروگانها در خاک ایران پذیرفت و برژینسکی، مشاور امنیت ملی دولت کارتر مستقیماً هدایت عملیات را بر عهده گرفت. اما پس از اینکه در سحرگاه سوم اردیبهشت 59 این عملیات بواسطه طوفان شن با شکست مواجه شد، کارتر در تیر ماه 59 دست به طراحی یک کودتا با همکاری بختیار، انگلیس و عراق علیه ایران زد. این کودتا که به کودتای "نوژه" معروف است قرار بود بوسیله سران سابق ارتش انجام شود که آنهم ناکام ماند. در پی عدم آزادی گروگان ها، کارتر نتوانست نظر مردم آمریکا را برای بار دوم به خود جلب کند. بنابراین چند ماه بعد جای خود را به رونالد ریگان داد. اما ریگان نیز دست از سیاست خصمانه علیه ایران برنداشت و زمینهسازی ایجاد تهاجم نظامی علیه ایران را انجام داد.
"ادموند ماسکی" وزیر خارجه آمریکا در تابستان سال 59 اعلام کرد که سیاستهای خارجی آمریکا در قبال ایران عبارت است از :
1- اضمحلال و از هم پاشیدگی ایران
2- از هم پاشیدگی اقتصاد ایران
3- تهاجم به مرزهای ایران (نگاهی به تاریخچه روابط ایران و آمریکا ، خبرگزاری فارس ، 17/ 8/ 88)
آمریکا پس از بی نتیجه ماندن جنگ 8 ساله علیه ایران و پیروزی ملت ایران در این عرصه، رویکردی چند جانبه و هدفمند متشکل از " تحریم اقتصادی، تهدید به تهاجم نظامی محدود و یا گسترده، تحریک همسایگان ایران ، حمایت و تقویت گروههای معارض درونی و بیرونی نظیر منافقین و ریگی و ....، اختلاف افکنی بین مسئولان و همچنین مردم و مسئولین، دامن زدن به مطالبات و درگیری های قومی و مذهبی و نهایتا تهاجم فرهنگی (جنگ نرم) " را در مقابل ایران اتخاذ نمود و این رویکرد توسط روسای مختلف جمهوری آمریکا در برهههای زمانی مختلف دنبال شد.
علیرغم تمام اقدامات خصمانه آمریکا و هم پیمانان غربی و منطقه ای آن علیه جمهوری اسلامی، ایران در حال حاضر دارای قدرتی به مراتب بیشتر از ابتدای انقلاب اسلامی می باشد و در عرصه های مختلف علمی، صنعتی، نظامی و .... به پیشرفت ها و نوآوری های چشمگیری دست یافته است.
پژوهش خبری صدا وسیما//