در جلسه استماع مجلس نمایندگان؛
ایران، چین، روسیه و کره شمالی چالش نظم جهانی
وزیر امورخارجه دولت کلینتون در کنگره آمریکا ایران را در کنار چین و روسیه و کره شمالی، چالشی برای نظم جهانی توصیف کرد.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، وزیر امورخارجه دولت کلینتون در کنگره آمریکا ایران را در کنار چین و روسیه و کره شمالی، چالشی برای نظم جهانی توصیف کرد.
کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا سه روز پیش جلسه استماعی با عنوان {نقش آمریکا درجهان} برگزار کرد. در این جلسه، استفن هادلی مشاور امنیت ملی امریکا در دوران ریاست جمهوری جرج بوش پسر و مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه آمریکا در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون در جایگاه کارشناسان ارشد حضور داشتند و ضمن پاسخ به پرسشهای اعضای کنگره آمریکا، به طرح دیدگاههای خود پرداختند.
در ابتدای این جلسه استماع مک تورنبری (Mac Thornberry) عضو جمهوری خواه مجلس نمایندگان آمریکا از ایالت تگزاس و رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا گفت:
«این کمیته از آغاز سال جاری تاکنون به بررسی فضای راهبردی جهان و وضع ارتش آمریکا پرداخته است. ما به بررسی چالش های امنیتی خاص از قبیل بازدارندگی هسته ای و چالش های سایبری پرداخته ایم البته بی تردید کارهای بسیار زیاد دیگری تا زمان تصویب قانون دفاع ملی کشور باقی مانده است که باید انجام شود. اما امروز می خواهیم یک گام به عقب بگذاریم تا به تصویری بزرگتر توجه کنیم که عبارتست از ویژگی ها و اندازه ارتش امریکا باعنایت به جهانی که قرار است ایالات متحده در آن، نقش آفرینی کند. موضوع جلسه استماع امروز همین مسئله است. در گزارش ملی سال دو هزار و چهارده تصریح شد که فقط در نیمه اول قرن بیستم ، جهان دو جنگ جهانی ویرانگر را تجربه کرد و شاهد قدرت گرفتن اتحاد جماهیر شوروی (سابق) به عنوان نظام تمامیت خواه مشکل ساز و ظهور عصر هسته ای بود و همین تاریخ سیاه و تهدیدهای متوجه منافع آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، رهبران آمریکا را برانگیخت تا از قدرت فوق العاده اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی برای ایجاد و حمایت از قوانینی استفاده کند که در تقویت نظم بین المللی باشد و سبب تقویت صلح در جهان و شکوفایی اقتصادی در جهان شود و شروع کننده دوران ثروت پس از جنگ جهانی دوم برای مردم امریکا باشد. در بخش دیگری از گزارش مذکور گفته شده بود که از زمان جنگ جهانی دوم به بعد، قطع نظر از اینکه کدامیک از دو حزب دموکرات و جمهوری خواه کنترل کاخ سفید و کنگره را در دست داشته اند، توانمندی ها و تعهدات نظامی جهانی امریکا، پایه های راهبردی اصلی بوده که رهبری جهانی آمریکا بر آن استوار بوده است. در دو حزب دموکرات و جمهوری خواه بحثهایی در جریان است که براساس آن، این سوال مطرح است که آیا نقش ایفا شده آمریکا در هفتاد سال گذشته، باید کاهش یابد یا تغییر کند.»
آدام اسمیت (Adam Smith ) عضو دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا از ایالت نیویورک و قائم مقام کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان در ادامه این جلسه استماع گفت: « بی تردید، نظم جهانی که از زمان جنگ جهانی دوم به بعد حاکم بوده است با چالش هایی همراه شده است و مستلزم تغییراتی است. باید مشخص کنیم که می خواهیم در این فضا چه نقشی ایفا کنیم؟ چگونه می خواهیم با متحدانمان تعامل داشته باشیم؟ درعین حال باید بدانیم که از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون چه تغییراتی رخ داده است و اینکه چگونه از سازمان های بین المللی در طول فرایند این تغییرات استفاده کرده ایم و چگونه می توانیم مشارکت هایی را به وجود بیاوریم که به ما برای حرکت در مسیر امنیت ملی کشورمان کمک کنیم. مطالب بسیاری در این خصوص می توان بیان کرد اما نکته واضح این است که باید تغییر کنیم. ما باید راهبرد و دیدگاههای جدیدی درخصوص رویکردمان در این فضا داشته باشیم. نکته ای که می خواهم تاکید کنم این است که این راهبرد باید راهبردی جامع باشد و نه اینکه فقط راهبردی نظامی باشد. این راهبرد باید دربرگیرنده حوزه هایی ازقبیل کمک خارجی به کشورهای دیگر و توسعه این کشورها باشد. این مسائل در ایجاد روابطی که برای محافظت از خودمان و منافع خودمان و کشورهای دیگر مدنظر داریم و مهمتر از آن برای حرکت به سمت دنیایی باثبات تر و امن تر، مهم است. این امر به بهترین شکل همسو با منافع ما است. قدرت های بسیاری در جهان وجود دارند ازقبیل چین، روسیه، هند و برزیل که قدرت گرفته اند و می خواهند نقش مهمی در جهان جدید ایفا کنند و در دوران پس از جنگ جهانی دوم، این نقش را ایفا می کنند. سوال مطرح این است که آمریکا در این فضا چه نقشی باید ایفا کند و باید چه روابطی بوجود بیاورد تا منافعش را در تعامل با این کشورها نیز محقق کند. این سوالات بسیار پیچیده و دشوار هستند. امیدواریم این جلسه استماع بتواند ما را در رسیدن به پاسخ این سوالات کمک کند.»
مادلین آلبرایت در ادامه این جلسه استماع گفت:« بنده و استفن هادلی که در این جلسه استماع حضور داریم، پس از حضور در دولت در پروژه های مختلفی همکاری داشتیم که یکی از جدیدترین موارد آن، ریاست مشترک کارگروه خاورمیانه در اندیشکده شورای آتلانتیک است. ما این همکاری را به آن علت نداشته ایم که هم عقیده هستیم بلکه به این علت است که هردوی ما به شدت و عمیقا به وجود سیاست خارجی موردحمایت دو حزب (دموکرات و جمهوری خواه) اعتقاد داریم. می دانیم که این کمیته همواره در رویکردش ، با رویکرد دو حزبی عمل کرده است. باید دو حزب (دموکرات و جمهوری خواه) در این زمینه با یکدیگر تعامل و مصالحه داشته باشند و کارهایی را انجام بدهند که به نفع کشور و به نفع نظامیان کشور است. برهیچکس پوشیده نیست که بنده از برخی از تصمیمات اتخاذ شده در دوران جرج بوش انتقاد داشته ام. استفن هادلی نیز به برخی از اقدامات دولت بیل کلینتون انتقاد داشته است. قطع نظر از همه اختلاف نظرهایی که داشته ایم درباره سوال جدی پیش روی این جلسه استماع، اتفاق نظر داریم و آن عبارتست از نقشی که آمریکا باید در جهان ایفا کند. هر دوی ما اعتقاد داریم که منافع آمریکا در نقش افرینی جهانی به بهترین شکل تامین می شود زیرا امنیت و شکوفایی اقتصادی کشورمان، به سلامت اقتصادی و سیاسی کشورهای دیگر مرتبط است. این ذهنیت ، کشور ما را هدایت کرد تا نهادهای بین المللی و ائتلاف های امنیتی را پس از جنگ جهانی دوم بوجود بیاورد. به همین علت است که روسای جمهور امریکا از هر دو حزب به دنبال ترویج صلح و دموکراسی و فرصت های اقتصادی در سراسر جهان بوده اند.»
آلبرایت در ادامه افزود: «نظامی (بین المللی) که آمریکا بوجود آورده است بی عیب و نقص نبود اما سبب شده است امنیت و شکوفایی اقتصادی در جهان به وجود بیاید که در تاریخ جهان بی سابقه است. باآنکه بسیاری از کشورها از سرمایه گذاری های آمریکا در حوزه امنیت جهانی و شکوفایی اقتصادی سود برده اند اما هیچ کشوری بیش از خود آمریکا از این وضع منتفع نشده است. ما می دانیم که در حال حاضر، این نظام ایجاد شده ، به شکل های مختلف با چالش هایی از جانب چین، ایران، کره شمالی و روسیه در حال قدرت گرفتن مجدد، مواجه است. درعین حال، ارزش نقش آفرینی آمریکا در عرصه جهانی نیز در داخل کشور زیرسوال رفته است. بسیاری از آمریکایی ها احساس می کنند که به علت نقش افرینی آمریکا در عرصه جهانی، تهدید متوجه زندگی آنها بیشتر شده است و نه اینکه امنیت آنها بیشتر شود. باید به نارضایتی مردمی از تجارت جهانی، تغییرات در عرصه فناوری و جهانی شدن توجه شود و باید درک شود. اما درعین حال، باید به عواقب نداشتن نقش افرینی در جهان نیز توجه داشت. باآنکه این نگرش خوشایند به نظر می رسد که ما می توانیم به دور خودمان دیواری درمقابل معضلات جهانی بکشیم، تاریخ به ما نشان می دهد که هرگاه امکان ظهور و رشد مشکلات درخارج از آمریکا فراهم شود، دیر یا زود این مشکلات متوجه آمریکا می شوند. انزواگرایی و عقب نشینی از نقش آفرینی بین المللی، نتیجه ای ندارد. این مسئله کاملا محرز است زیرا در گذشته این شیوه را امتحان کرده ایم.»