دولت ، قبیله و اختلافات در لیبی ،
لیبی و نقش قبایل در تحولات آن کشور
بیداری اسلامی که در سال 2011 از تونس آغاز شد، به تدریج شمال آفریقا از جمله لیبی را در برگرفت. کشوری که قبایل ،نقش اصلی در تحولات آن کشور داشته و دارند .
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ،تفاوت و تمایز انقلاب لیبی، مداخله کشورهای خارجی برای حمایت از انقلابیون در این کشور بود که عملا مسیر آن را از هدف اولیه خارج کرد. در نهایت بعد از 9 ماه درگیری انقلابیون متشکل از قبایل مختلف که برای سرنگونی قذافی با هم متحد شده بودند، پیروز شدند و مرحله جدیدی در تاریخ سیاسی و اجتماعی این کشور آغاز شد.
در این مقاله - تهمینه بختیاری ، کارشناس سیاست بین الملل - نقش و جایگاه قبایل در رخدادهای لیبی را بررسی کرده است.
چارچوب نظری
پس از سقوط قذافی ، قبایل به تدریج هر کدام به دنبال سهم خواهی رفتند و از آن زمان تاکنون این کشور شاهد ظهور یک دولت قدرتمند و یکپارچه نبوده است و حتی احتمال تجزیه این کشور در میان قبایل اصلی وجود دارد.
تا پیش از بروز انقلاب در لیبی، این کشور یکی از ده کشور اصلی صادرکننده نفت در جهان محسوب میشد. از سوی دیگر با توجه به اهمیت لیبی در کشورهای شمال آفریقا و تاثیرگذاری آن هم بر کشورهای آفریقایی و هم کشورهای غرب آسیا، واکاوی و شناخت هر چه بیشتر عناصر تاثیرگذار در تحولات لیبی از جمله قبایل اصلی ضروری به نظر میرسد.
لیبی از 140 قبیله و دو هزار طایفه تشکیل شده است که در میان آنها، پنجاه قبیله در صحنه سیاسی لیبی نقش موثری ایفا میکنند. قبیله، محور اساسی ساختار اجتماعی در لیبی است؛ ضمن اینکه قبیله در تاریخ مدرن لیبی نقش تاثیرگذاری در بسیج مردم علیه استعمارگران ایفا کرده است.
حال سئوال این است که قبایل اصلی در لیبی کدامند و چه نقشی در درگیریها و اختلافات موجود در لیبی دارند؟
لیبی ، دولت های قبایلی
در دورههایی از تاریخ لیبی که یا دولت ضعیفی در این کشور بر سر کار بود و یا اساسا دولتی حضور نداشت، قبیلههای بودند که در نقش دولت ظاهر شده و وظیفه تامین امنیت افراد را بر عهده میگرفت. دولتهای متعدد در لیبی همواره به دنبال محدود کردن قبیلهها بودند، چرا که همواره نگران شورش و عصیان قبایل علیه دولت مرکزی بودند. این روند در دوره قذافی تغییر کرد و بیشترین تلاش قذافی در جهت ارتباط دوستانه با قبایل و تلاش برای جلب حمایت و وفاداری آنها و به نوعی مطیع گردانیدن آنها بود. به عبارت دیگر در لیبی، دولت مساوی با قذافی بود. بعد از سقوط قذافی این قبایل در ابتدا دچار سردرگمی شدند.
به تدریج چهار قطب برآمده از قبایل در لیبی ظهور کرد. یک دولت که قدرت خود را از نمایندگان پارلمان به ریاست عبدالله الثنی گرفته است و مقر آن طبرق، در شرق لیبی است. دومین حکومت محلی، دولت نجات برآمده از کنگره ملی عمومی به ریاست خلیفه الغویل است و سومین آن، دولت وفاق ملی برآمده از توافق صخیرات به ریاست فائز السرج در غرب این کشور است.
علاوه بر این باید به یکی دیگر از قطبهای قدرت یعنی خلیفه حفتر، سرهنگ بازنشسته اشاره کرد که از دولت الثنی تبعیت نمیکند و عملا موج جدیدی را در این کشور به راه انداخته است.
خالد حنفی علی، در مقاله ای پژوهشی در اندیشکده الاهرام به وجود 140 قبیله و طایفه در لیبی اشاره دارد که برخی از این قبایل در چهار کشور مجاور یعنی مصر، تونس، الجزایر و چاد هم امتداد دارند. اما در تحولات فعلی لیبی، سی قبیله تاثیرگذار وجود دارد.
اما بسیاری از کارشناسان بر این باورند که تنها سه قبیله هستند که سرنوشت و آینده لیبی را رقم خواهند زد که عبارتند از الورفله، القذاذفه و المقارحه.
به طور کلی، ریشه قبایل عربی در لیبی به دو قبیله اصلی باز میگردند که یکی از آنها بنی سلیم است و بیشتر در برقه زندگی میکنند. قبیله دیگر بنی هلال است که بیشتر در مناطق غرب لیبی تا طرابلس پراکنده شده اند. مهم ترین قبیله غیر عربی نیز بربرها یا آمازیغیها هستند.
قبایل با نفوذ در غرب لیبی
قبایل با نفوذ در غرب لیبی عبارتند از:
الورفلة: در غرب این کشور، قبیله الورفله، یکی از قبایل آمازیغی عرب شده تاثیرگذار در تحولات میدانی است. این قبیله با 52 طایفه حدود یک میلیون نفر جمعیت دارد که میتوان آن را یک ششم جمعیت لیبی دانست. این قبیله بیشتر در منطقه فزان در جنوب و جنوب شرقی طرابلس حضور دارند و طایفههایی از آنها نیز در سرت و حتی سبها سکنی گزیده اند. افراد قبیله الورفله همچنین در بنغازی، یکی از مراکز اساسی صادرات نفت و گاز لیبی و خاستگاه قیام علیه قذافی در لیبی ساکن هستند. برخی از افراد این قبیله خود را دارای ریشه عربی وابسته به قبیله بنی هلال میدانند که در قرن دهم وارد این منطقه شدند و تا قرن شانزدهم عملا این قبیله را به یک قبیله عربی تبدیل کردند. الورفله تقریبا سیاسی ترین قبیله در لیبی محسوب میشود و تعداد زیادی از فرماندهان رده بالای ارتش در دوره قذافی از این قبیله بودند. تا سال 1993، این قبیله از مهمترین طرفداران قذافی محسوب میشد. بعد از ترور حسن اشکال یکی از مقامات بلندپایه ارتشی از این قبیله در سال 1993 ، افسران عالی رتبه منتسب به این قبیله در ارتش لیبی شبه کودتایی علیه قذافی انجام دادند. از آن پس روابط میان قذافی با این قبیله سست شد. این قبیله نقش مهمی در تحولات بعد از انقلاب 17 فوریه 2011 نیز داشته است. افراد این قبیله با پیوستن یکپارچه به انقلابیها در بنی ولید، سرت، طرابلس و بنغازی ضربه بسیار سختی به قذافی وارد کرد. این قبیله، همچنین با قدرت گرفتن اسلام گرایان در این کشور مخالفند.
قبیله المقارحة: اعضای این قبیله بیشتر در وادی الشاطی در غرب لیبی ساکن هستند. چهرههای سرشناسی چون، عبدالسلام جلود، یکی از مهم ترین هم پیمانان قذافی، عبدالله السنوسی و عبدالباسط المقرحی از این قبیله هستند. این قبیله نیز با قدرت گرفتن اسلام گرایان مخالفند و رویکرد خصمانه ای نیز در مقابل گروههای تندروی افراطی وابسته به داعش و یا القاعده دارند. همچنین این قبیله برای مقابله با مصراته ائتلافهایی با قبیله الزنتان دارد.
قبیله ترهونه: حدود شصت قبیله در کنار یکدیگر، قبیله بزرگ ترهونه را به وجود آورده اند و بیشتر در منطقه جنوب غربی طرابلس سکنی گزیده اند. افراد منتسب به این طایفه، یک سوم جمعیت طرابلس را تشکیل میدهد.
قبیله مصراته: بزرگترین قبیله است که از نظر تاریخی همواره مخالف قذافی بوده است. اسم این قبیله بر شهری در شمال غرب لیبی هم اطلاق میشود. این قبیله در درنه و بنغازی، نفوذ بسیار زیادی دارد. همچنین قبیله مصراته، روابط بسیار نزدیکی با اسلام گرایان و جهادیهای داعشی و القاعده دارد. اکثر شبه نظامیان اسلام گرای موسوم به سپر لیبی که در غرب و مرکز این کشور حضور دارند، بیشتر از افراد این طایفه هستند.
قبیله الزنتان: این قبایل بیشتر در منطقه جبل الغربی سکونت دارند و روابط بسیار مستحکمی با الجزایر دارند. شبه نظامیانی که اعضای آن بیشتر نیروهای امنیتی سابق در لیبی بوده اند، از افراد این قبیله هستند.
سه گروه صواعق، قعقاع و مدنی از این شبه نظامیان هستند. زنتان به شدت مخالف قدرت گرفتان اسلام گرایان قبیله مصراته است و به همین دلیل خطوط مواصلاتی و پشتیبانی برای قبایل ورفله، تترهونه، الصیعان، المقارحة و ورشفانة باز کرده است.
این قبایل به شدت مخالفت فعالیتهای گروههای تکفیری، اخوان المسلمین و القاعده در لیبی هستند و اختلاف شدیدی هم با فرماندهان و رهبران انقلابی در مصراته دارند.
قبایل تاثیرگذار در شرق لیبی:
از مهمترین قبایل شرق لیبی میتوان به العبیدات، البراعصة، العواقیر و المسامیر اشاره کرد که در منطقه جبل الاخضر و طبرق تا نواحی بنینه در شرق لیبی زندگی میکنند و از مهمترین چهرهها و شخصیتهای این قبیله میتوان به عبدالفتاح یونس العبیدی، وزیر کشور قذافی بود که بلافاصله پس از قیام مردم لیبی، جدایی خود از ارتش را اعلام کرده و به تظاهرات کنندگان در بنغازی پیوست. او در 20 ژوئیه 2011 به دست طرفداران قذافی ترور شد. در شرق لیبی البته قبایل کوچ دیگری مثل السعادی، المحابرة و الهنادی وجود دارد.
تاثیر گذاری المغاربه
المغاربه نیز یکی دیگر از قبیلههای بسیار تاثیرگذار در تحولات سیاسی لیبی است. ابراهیم الجضران، فرمانده شبه نظامیان برقه طرفدار ایجاد دولت فدرالی در برقه از این قبیله است. او خودش از نیروهای پاسداری و حفاظت از تاسیسات نفتی لیبی بود که زمانی توانست بندرهای نفتی در این کشور را به تسلط خود درآورد.
اقداماتی که شبه نظامیان تحت فرماندهی الجضران انجام دادند، تولید نفت در این کشور را به نصف کاهش داد گفته میشود که او بعد از جدایی از گارد حراست تاسیسات نفتی در ژوئیه 2013 در طبقه اول یک ساختمان متعلق به وزارت نفت مستقر شده و هزاران ستیزه جو تحت فرمان مستقیم وی هستند. برخی نهادهای اطلاعاتی، نیروهای جنگجوی وفادار به الجضران را تا 20 هزار نفر برآورد کرده اند. وی در ماه مارس سال 2014 با تصرف نفتکش مورنینگ گلوری در بندر سدره، شخصا به فروش نفت اقدام کرد، اما به دلیل مداخله نیروی دریایی آمریکا این کار به سرانجام نرسید. بعد از مدتی نیز او با دولت برای بازگشایی بنادر بسته شده به توافق رسید. وی در سال 2016 بار دیگر به همراه نیروهای تحت امرش به میدانهای نفتی لیبی حمله کرد تا آن را به تصرف خود در آورد. در ماه مارس 2017 نیز حملات دیگری از سوی نیروهای تحت امر جضران اتفاق افتاد. گروه جضران ارتباطات نزدیکی نیز با گروه القاعده دارند.
قبیله القذاذفة: این قبیله که اصل و نسب معمر قذافی نیز به آن بازمیگردد، در ساختارهای اصلی حکومتی در لیبی نفوذ دارد. بعد از سقوط قذافی این قبیله به همراه قبایل دیگری نظیر العبیدات، المرابطین، البراعصة، الحاسة، الفوائد و الشواعر یک صف بندی علیه اسلام گرایان انجام دادند.
مهمترین عملیات قبیله ای موسوم به الکرامه به فرماندهی خلیفه حفتر علیه المصراته و المغاربه به رهبری ابراهیم جضران انجام شد. خلیفه حفتر خود منتسب به قبیله الفرجانی است. خلیفه حفتر یکی از افسران ارتش بود که در کودتای سال 1969 علیه نظام پادشاهی ادریس السنوسی دست داشت؛ کودتایی که منجر به روی کارآمدن قذافی و حکومت وی بر لیبی به مدت بیش از چهار دهه شد. گفته میشود حفتر در جنگ اکتبر 1973 میان اعراب و رژیم صهیونیستی هم شرکت. حفتر در دهه هشتاد و بعد از بروز اختلافاتی درباره منطقه مورد مناقشه اوزو از لیبی تبعید شد. وی در سال 1988 از چاد به آمریکا رفت و بلافاصله بعد از قیام لیبی به کشورش بازگشت و فرماندهی نیروهای زمینی مخالفان قذافی را برعهده گرفت. بعد از سرنگونی قذافی، 150 نفر از افسران عالی رتبه ارتش خواستار انتصاب وی به عنوان رئیس ستاد ارتش شدند، اما مقامات دولت انتقالی در لیبی آن را نپذیرفتند. از آن زمان بود که میان حفتر و دولت مستقر در لیبی اختلافاتی به وجود آمد.
قبایل تاثیرگذار در جنوب لیبی: این قبایل بیشتر اصالت آفریقایی دارند و بیشترین آسیبهای بعد از انقلاب لیبی را این گروه متحمل شدند. درگیریهای داخلی به همراه درگیریهای مرزی با چاد، اوضاع این قبایل جنوبی را به شدت اشفته کرده است.
در منطقه طوارق چند قبیله سکونت دارند که میتوان به قبیله آمازیغیه در شهر گات در جنوبی ترین بخش طوارق اشاره کرد. این قبیله، سالهای متمادی از ساده ترین حقوق خود مثل داشتن کارت ملی و گذرنامه محروم هستند.
در جنوب و شرق لیبی هم قبیله اولاد سلیمان هستند که از چند قبیله کوچک تشکیل شده است و افرادی از این قبایل در سرت و فزان هم حضور دارند و تیرههایی از این قبیله نیز در مصر، تونس، چاد و نیجر دیده میشود.
نتیجه گیری
یکی از مهم ترین ویژگیهای لیبی این است که حتی ناسیونالیسم در لیبی نیز نوعی قبیله گرایی است. به این معنا که گرایشهای قبیله ای بر نگاه ملی گرایانه در لیبی غلبه دارد.
به همین دلیل در شرایط فعلی، قبیله در لیبی را میتوان عنصری واگرا دانست که به جای اهمیت دادن به منافع ملی، تنها به منافع قبایل خود میاندیشند. البته محافل خارجی که از آشوب و هرج و مرج در لیبی برای فروش تسلیحات به قبایل و ایجاد اختلاف در میان آنها به منظور چپاول ثروت ملی این کشور سود میبرند، از طرق مختلف از جمله رسانهها و نهادهای ظاهرا غیردولتی اما وابسته به تشدید این قبیله گرایی کمک میکنند.کشور لیبی در صورت اتحاد قبایل به راحتی میتواند به کشوری قدرتمند تبدیل شود. اما مسلمان بودن مردم لیبی و روحیه به شدت ضد اسرائیلی مردم این کشور این نگرانی را برای مقامات تل آویو به وجود آورده است که در صورت ظهور یک دولت باثبات مشرف بر سواحل دریای مدیترانه میتواند اسرائیل را در یک تنگنای امنیتی قرار دهد. برخی شواهد نیز این استدلال را تایید میکند به عنوان مثال براساس برخی اسناد همایش آمازیغها در فرانسه در سال 2014 با حمایت مالی و سیاسی اسرائیل برگزار شد و هدف آن تحریک آمازیغها برای جداشدن از لیبی بزرگ بود./