فیلم خوانی های ایرانی در سه دهه گذشته / فیلم سینمایی "موج مرده"
در گشت و گذاری سایبری به فیلم هایی خواهیم پرداخت که در 3 دهه گذشته در ایران تولید شده و هر کدامشان دربرگیرنده نکات و مفاهیم عمیقی هستند که می توان مورد تأمل قرار داد و آن را بازنشر کرد.
دیالوگ ها و صحنه های ماندگار "موج مرده"
مرتضی (فرمانده پایگاه): این تقسیم وظایف رو خودتون کردید. اینجا رو
سپردید دست ما، مرکز رو برای خودتون برداشتید. من که اعتراضی ندارم. ولی تو رو خدا
به من نگید که چشمامو ببندم و نبینم ناوهای آمریکایی هر روز جلوی چشمم رژه برن...
*به من نگید اونها حق دارن کشتی هامون رو نگه دارن، ماهی گیرامون رو
دستگیر کنن، حتی قاچاقچی هامون هم امنیت نداشته باشن ...
*به من نگید حافظمو پاک کنم و یادم نیاد اون ناوی که دوباره برگشته توی
خلیج (فارس)، همین ناویه که قاتل جون اون همه مسافر بی گناهه ...
*آمریکایی ها به کاپیتان ناو وینسنس مدال می دن اون وقت شما برای یه
مشت زدن به اون ناو من رو مورد ماخذه قرار می دید...
یقه سفید : ما می دونیم این کارِ سختیه که شما تحمل می کنید ولی پس کو
اون تدبیر ، چند روز دیگه قرن بیستم تموم می شه ، معادلات جنگیدن به هم ریخته اون
وقت این پنهان کاری شما می تونه کار دست این مردم خسته بده ...
مرتضی (فرمانده پایگاه): من نمی فهمم مگه شما نمی خواید پای میز
مذاکره بشینید، چرا از آدم های بی تدبیری مثل ما سر میز مذاکره استفاده نمی کنید ...
*مشت زدن به این غول آهنی با ما ، پزش با شما ...
یقه سفید : ببخشید ، یه کم از پسرتون برای ما بگید ...
مرتضی (فرمانده پایگاه) : قرار
بود ما بجنگیم ، شما مراقب بچه هامون باشید ...
*وجدانتون رو قاضی کنید ، کدام یک از ما کم فروشی کرد ...