تهدیدات چند وجهی در افغانستان ،
امریکا و داعش در افغانستان ؛ اهداف و چالش ها
گزارش هایی که از افغانستان منتشر می شود از درگیری های خونین بین گروه طالبان و داعش حکایت دارد.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ،درگیری های طالبان با داعش از سال 2014 که زمزمه ورود داعش به افغانستان شنیده شد شروع و تا کنون با شدت هرچه بیشتر ادامه دارد .
داعش با هدف قرار دادن مردم عادی از طریق عملیات انتحاری بخش دیگری از پروژه حضور خود در افغانستان را تکمیل نموده است.
دکتر نوذرشفیعی - کارشناس مسایل سیاسی - زمینه های نفوذ داعش در افغانستان و چالش های حضور آمریکا را بررسی کرده است.
چارچوب نظری
بی ثباتی سیاسی و امنیتی مهمترین دستاورد حضور داعش در افغانستان است که این موضوع برای دولت افغانستان بزرگترین تهدید محسوی می شود.
داعش با انجام عملیات های انتحاری مختلف نه تنها در صدد اعلام حضور خود در افغانستان است بلکه عملا جهت گیری مبارزاتی خود را که همانا اعمال سیاست رعب و وحشت است، مشخص نموده است .
بالاخره داعش به دولت افغانستان نیز اعلام جنگ داده و یا لااقل هر انچه را انجام می دهد عملا به زیان دولت افغانستان است .
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که اهداف داعش در افغانستان چیست؟
به لحاظ نظری ، در خصوص فعال شدن داعش در افغانستان باید به دو نکته اشاره کرد :
الف - نکته اول این است که چون هزینه رویارویی کشورها بدلیل قدرت ویرانگری سلاح های متعارف افزایش یافته ، کشورها ترجیح می دهند از طریق "جنگ های نیابتی "با یکدیگر تصویه حساب کنند . این شیوه ای است که از جنگ جهانی دوم شروع شد و در دوران جنگ سرد با شدت بیشترادامه یافت و اکنون نیز به شکل دیگری جریان دارد.
ب- در فضای رقابتی امروز- بدلیل اهمیت یافتن جنگ های نیابتی- " گروهها" نیز اهمیت یافته اند. در دوره جنگ سرد ، جنگ های نیابتی اغلب اوقات توسط دولت های جهان سوم انجام می گرفت اما امروزه این جنگ ها صرفا توسط گروهها با حمایت دولتها علیه گروهها یا دولت های دیگر اتفاق می افتد.
نکته جالب این است که گروه های امروزی هیچکدام اهداف ایدئولوژیک گروه های رهای بخش دهه 50 و 60 میلادی که از قداست خاصی برخوردار بود ، را ندارند و به همین خاطر انها نمی توانند مردم را در مسیر آرمانهای خود بسیج کنند. شاید علت اصلی ناکامی داعش در سوریه و عراق و احتمالا افغانستان نیزعدم باور و علاقه توده ها به ایدئولوژی و مرام سیاسی این گروه بوده باشد.
داعش در افغانستان
از منظر افراط گرایی هم اکنون سه نیروی رادیکال در افغانستان حضور دارند که اگرچه هر سه به ظاهر یکسان قلمداد می شوند اما از منظر ایدئولوژیک و سیاسی تفات هایی با یکدیگر دارند: القاعده ، طالبان ، داعش . وجه مشترک این سه نیرو ان است که هر سه یک مصول امریکایی - سعودی و تا حدی پاکستانی است.
جدید ترین فاکتی که این ادعا را تایید می کند مناظره ترامپ و هیلاری کلینتون در ایام مبارزه انتخاباتی امریکا بود که وقتی ترامپ ، هیلاری را متهم به تولید رادیکالیسم از جمله داعش نمود ایشان صراحتا به ان اعتراف کرد و ان را در راستای منافع ملی امریکا دانست .
البته پیش از این نیز هیلاری کلینتون در کتاب" انتخاب های دشوار" به این موضوع اعتراف نموده بود.
وجه اشتراک دیگر انها این است که هر سه با هدف بی ثبات کردن منطقه بوجود امده اند . بدیهی است اولویت کشورهای بوجود اورنده متفاوت است .
در حالیکه هدف پاکستان بی ثبات کردن افغانستان و رقابت منطقه ای با هند و تا حدی ایران است ، هدف عربستان رقابت منطقه ای با ایران و هدف امریکا بی ثباتی افغانستان و به تبع ان بی ثباتی روسیه، چین و ایران است.
بالاخره ویژگی مشترک دیگر انها این است که همگی نیابتا از سوی دیگران می جنگند و به همین خاطر انها را گروه های نیابتی می نامند. البته با دگردیسی هایی که در القاعده و طالبان بوجود اماده بکار رفتن این اصلاح در مورد انها کمتر صادق است اما در مورد داعش کاملا مصداق دارد.
در حالی که هدف پاکستان و عربستان در افغانستان بدیهی بنظر می رسند ، اصطلاح بی ثباتی افغانستان توسط امریکا که در سطور بالا به ان اشاره شد ممکن است تا حدی بدیده تردید نگریسته شود . چرا که این سوال پیش می اید که چگونه امریکا در پی بی ثباتی افغانستان است حال اینکه این کشورمدعی است هزینه زیادی برای استقرار ثبات در افغانستان انجام داده است؟ این سوئ ظن با این پرسش برطرف می شود و ان اینکه فرق افغانستان با ثبات و افغانستان بی ثبات برای امریکا در چیست ؟ افغانستان با ثبات مانع ابتکار عمل های منطقه ای و حتی بین المللی برای امریکا خواهد شد ولی افغانستان بی ثبات اما کنترل شده می تواند حضور امریکا را در این کشور انهم در زمانی که رقبای منطقه ای امریکا در حال پر کردن خلائ خروج امریکا و ناتو در افغانستان هستند ، توجیه کند .
بعلاوه یک افغانستان بی ثبات باعث سر ریز شدن بحران به سین کیانک چین و اسیای مرکزی و شرق ایران خواهد شد و این مهم باعث می شود بدون انکه امریکا کار زیادی انجام دهد ، اهداف خود را از طریق دیگران تعقیب نماید .
فراموش نکنیم زمانیکه امریکا بازی را در حلب سوریه باخت، اوباما و جان کری پس از مشورت با نهاد های نظامی و امنیتی امریکا اظهار داشتند روسیه در دو جا باید تاوان اقداماتش در حلب را بپردازد : یکی در سوریه که منظور تجهیز گروههای معارض بود و دیگری در روسیه که منظور گسیل داعش به اسیای مرکزی و روسیه است .
زمینه عملیاتی شدن یک نقشه
اگرچه سابقه حضور داعش در افغانستان به سال 2014 بر می گردد اما فعال شدن اخیر انها نشان از عملیاتی شدن نقشه امریکا دارد .
امریکا امید وار است با برقراری ارتباط بین طالبان و داعش و در عین حال با اگاهی یا بدون اگاهی دولت افغانستان ، چنین برنامه ای را پیاده کند اما مشکل ان است که بر قراری پیوند بین داعش و طالبان بسیار دشوار است.
طالبان بر خلاف گذشته بدنبال خلافت اسلامی نیست و هدف ان استقرار یک دولت اسلامی با قوانین شریعت و سنت پشتون والی در افغانستان است .
این در حالی است که داعش با هدف استقرار خلافت اسلامی در منطقه ای که خراسان می نامد وارد افغانستان شده است.
بنابر این در حالی که داعش جهانی عمل می کنند طالبان محلی عمل می کند و سرنگونی دولت افغانستان و خروج نیروهای بیگانه از افغانستان را هدف قرار داده است.
ضمن اینکه منشا فکری طالبان ترکیبی از عناصر ملی یعنی پشتونیسم و فرقه دیوبندیسم شبه قاره هند است اما منشا فکری داعش سلفیت با منشائ وهابی نوع ارهابی آن از سرزمین حجاز است.
بعلاوه طالبان حاضر نیستند برچسپ داعش که بدلیل قتل عام های گسترده به نیرویی منفور در افکار عمومی بین المللی تبدیل شده اند بر انها حک شود .
به همین دلیل وقتی ابوبکر البغدادی از ملا عمر خواست با او بیعت کند ، ملا عمر نپذیرفت و در مقابل ، البغدادی او را "کور بی سواد" لقب داد.
دیگر اینکه داعش می خواهد از طالبان سواری رایگان بگیرد یعنی می خواهد از قلمرو و نیروی طالبان برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند ولی حاضر به دادن هیچ امتیازی به طالبان نیست .
بعنوان مثال داعش اصطلاحا امیر ولایت خراسان را یک نفر پاکستانی منصوب کرده که این برای طالبان نوعی سرشکستگی محسوب می شود.
شاید بدلیل مجموعه ای از این ملاحظات باشد که طالبان ترجیح داده است با کشور هایی نظیر چین ، روسیه ، پاکستان ، و ایران کار کند و نیم نگاهی هم به اشتی ملی در افغانستان داشته باشد.
بدین ترتیب در حال حاضر راه طالبان بر امریکا جهت همکاری با داعش بسته است مگر اینکه شرایط خاصی بوجود اید.