نگاهی به روابط پر چالش اتحادیه اروپا و امریکا ؛
افول در مناسبات فرا آتلانتیکی ؟
روی کار آمدن دونالد ترامپ و تشکیل دولت جدید امریکا با ترکیبی از تندروترین افراد، موجب بوجود آمدن موجی از نگرانی در مناسبات بین المللی شده است.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما ، اتحادیه اروپایی به عنوان شریک استراتژیک امریکا که بعد از جنگ جهانی دوم موفق به برقراری روابط همه جانبه گسترده ای با ایالات متحده شده با شرایط بسیار حساسی مواجه است. در واقع، امروزه بنظر می رسد شک و تردیدهای همه جانبه ای در مناسبات فراآتلانتیک بوجود آمده و حوزه های مختلفی از همکاری های طرفین با چالش های عدیده ای درگیر شده است.
دکتر سعید خالوزاده ، کارشناس سیاست در اروپا - این چالش ها و همکاری ها را بررسی کرده است .
آینده روابط دو سوی آتلانتیک
در زمان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری امریکا، بسیاری از اظهارات و مواضع دونالد ترامپ کاندیدای جمهوریخواهان، با شگفتی و نگرانی در بین رهبران اروپایی بازتاب یافت و سوالات زیادی از همان زمان نسبت به آینده روابط دو سوی آتلانتیک در صورت پیروزی ترامپ مطرح شد.
اینک چند هفته بعد از روی کار آمدن ترامپ نگرانی رهبران اروپایی جنبه عینی و ملموس یافته و بسیاری از حوزه های متعدد همکاری را در بر گرفته است. مناسبات فراآتلانتیک بیش از هر زمانی طی 70 سال اخیر با اما و اگرهایی زیادی همراه شده است. رهبران کشورهای اروپایی و همچنین مقامات ارشد اتحادیه اروپایی 28 کشوری هر یک بنوعی نگرانی های خود از رویکرد دولت ترامپ بخصوص چشم انداز آتی همکاری های فیمابین را عنوان داشته اند که در این گزارش به آن پرداخته می شود.
اظهارات فرانسوا اولاند رییس جمهور فرانسه در نوع خود بسیار مهم و حائز اهمیت است. در تاریخ 8 بهمن 1395 آقای اولاند رییس جمهوری فرانسه از دولت جدید امریکا به عنوان چالشی جدی برای اروپا یاد کرد. ایشان در کنفرانس خبری مشترک با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان گفت که رویکرد دولت جدید امریکا در قوانین مربوط به تجارت و همچنین همکاری در زمینه حل مناقشات جهانی، برای اروپا چالش برانگیز خواهد بود. خانم مرکل نیز بر ضرورت وحدت اروپا برای مقابله با تهدیدهای روزافزون داخلی و خارجی ازجمله گسترش عوام گرایی در سراسر اروپا و تهدیدهای آمریکا در خصوص کنار گذاشتن تجارت آزاد، تاکید کرد. مرکل گفت اروپا با چالش های داخلی و خارجی بزرگی روبرو است و مقابله با این چالش ها فقط از طریق همکاری با هم امکاپذیر است. همچنین برنار کازنو، نخست وزیر فرانسه روز قبل در سخنانی در سنای فرانسه تاکید کرد، اروپا باید هرچه زودتر با توجه به تحولات امریکا، سیاست خارجی و تجاری جدید خود را متناسب با این تحولات و با توجه به اولویت ها و منافع خود تعیین کند. این گونه اظهارات اگرچه بسیار احتیاط آمیز گفته شده لکن در بطن خود حاوی نگرانی های زیادی است که امروزه در فضای مناسبات فراآتلانتیکی سایه انداخته است.
انتظارات اروپا
رهبران اروپایی هم اینک امیدوارند ترامپ بعد از شعارهای انتخاباتی و در زمان استقرار در کاخ سفید رویکرد متعادلانه تری را در پیش گیرد و به چارچوبهای ایجاد شده قوی در مناسبات فراآتلانتیک متعهد باشد. اتحادیه اروپا معتقد است مزایای زیادی در روابط دو طرف وجود دارد و امریکا باید به این همکاری های گسترده و همه جانبه که چند دهه در مناسبات طرفین حاکمیت داشته توجه جدی تری نماید. اگرچه بنظر می رسد دولت ترامپ در حال حاضر، همچنان سرمست از شعارهای افراطی خود، به این نگرانی ها وقع چندانی نمی نهد. البته هنوز این امیدواری در رهبران اروپایی وجود داردکه دولت ترامپ بعد از مدتی با درک واقعیات و ملزومات صحنه بین الملل رویکردی معقولانه تر و مبتنی بر واقعیات را در پیش بگیرد.
واگرایی در مناسبات اروپایی
با نتایج حاصل از برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) و روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا، طیف های ضد اروپایی، ضد یورو، ملی گرا و دست راستی افراطی در اروپا قدرت یافته اند. این شرایط منجر به نوعی واگرایی در تعاملات بین کشورهای اروپایی شده و حتی دودستگی بین کشورهای اروپایی شرقی و غربی را بیش از پیش نمایان کرده است. نمونه هایی از این دودستگی در نشست سران اتحادیه اروپایی در مالت عینیت یافت. نشست غیر رسمی سران اتحادیه اروپایی به مدت یکروز در تاریخ 15 بهمن (1395) در والتا (مالتا) پایتخت مالت، ریاست دوره ای اتحادیه اروپایی، برگزار شد. این اولین نشست سران 28 کشور اروپایی بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا و حاکی از نگرانی عمده کشورهای عضو اتحادیه اروپایی نسبت به آینده روابط با امریکا در دوره ترامپ است. اگرچه اخبار خیلی زیادی از این نشست منتشر نشد لکن بطور کلی می توان گفت که تعامل با دولت جدید آمریکا، اصلی ترین چالش نگران کننده اتحادیه اروپایی در این نشست بود. (مسائل مربوط به مدیریت سیل آوارگان و کنترل موج مهاجرت به قلمرو اتحادیه اروپا و پیامدهای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا از محورهای مهم این نشست بود.)
در این نشست سران اتحادیه اروپا چگونگی رابطه با آمریکا در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ را مورد بحث و بررسی قرار دادند. تعامل با دولت جدید آمریکا به وضعیت نگران کننده ای برای کشورهای اروپایی تبدیل شده است. بنظر می رسد رهبران اروپایی در این نشست گفتگوهای چالش برانگیزی در خصوص نوع روابط آتی با امریکا داشته اند و این در شرایطی است که بنظر می رسد دودستگی بین اعضای اتحادیه در خصوص نوع تعامل با امریکا در دوره ترامپ ایجاد شده است؛ امری که می تواند همگرایی و وحدت اروپایی را به خطر اندازد. از طرف دیگر کشورهایی که بیشتر به همبستگی و یکپارچگی اروپایی توجه دارند و در واقع اروپانیست ها و بویژه آلمان و فرانسه خواستار پیگیری راهبردی شدند که زمینه استقلال عمل اروپا در برابر آمریکای ترامپ را فراهم کند. این دو دستگی بین متحدین (اروپا-امریکا) و در چارچوب اتحادیه اروپایی 28 کشوری، وضعیت نابهنجاری را در اتحادیه اروپایی بوجود آورده که می تواند پیامدهای زیادی در همه جوانب، هم در سطح تعاملات اروپایی و هم در مناسبات فراآتلانتیکی، بدنبال داشته باشد. نگرانی و شک و تردید در نوع رابطه با امریکا در شرایط کنونی در پایتخت های اروپایی کاملا بچشم می خورد. اتحادیه اروپایی امروزه در برابر چالش هایی که با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ ایجاد شده، وارد دوره جدیدی شده و مجبور است راهکارهایی متناسب با آنرا مورد توجه قرار دهد.
از طرفی دیگر بنظر می رسد رهبران اروپایی نسبت به راهبرد و رویکردی که باید در ارتباط با دولت ترامپ در پیش بگیرند بسیار محتاطانه عمل می کنند تا موجبات تحریک کابینه جدید امریکا نشوند. این احتیاط در جریان مبارزات انتخاباتی امریکا دیده میشد لکن بعد از پیروزی ترامپ بیشتر شده و در بیانیه های رسمی نیز بمیزان زیادی بچشم می خورد. اگرچه در همین شرایط رهبران اروپایی بخصوص آلمان و فرانسه، این موتور متحرکه اتحادیه اروپایی، در حال تبیین و بررسی سناریوهای مختلف در نوع تعاملات با امریکای جدید هستند.
این در حالی است که سران کشورهای شرق اروپا دیدگاه های مشترک و نزدیکتری با دولت جدید آمریکا دارند و تلاش می کنند با عبور از چارچوب اتحادیه اروپا، روابط دوجانبه قوی با آمریکا ایجاد کنند و این امر خود می تواند اختلافات زیادی در روابط بین 28 کشور عضو ایجاد کرده و واگرایی در اروپا را تشدید کند. اتحادیه اروپایی هم اینک هم در داخل خود و هم در روابط فراقاره ای بخصوص با شریک و متحد اصلی خود امریکا دچار مشکلات چالش برانگیزی شده است. در این شرایط، بنظر می رسد کشورهای غرب اروپا و به طور خاص فرانسه و آلمان راهبردهایی را برای استقلال کامل از امریکا بررسی می کنند. علت روشن است : امریکا در دوره ترامپ دو پایه اساسی و استراتژیک تعامل با اتحادیه اروپا را به چالش کشیده است : ساختار دفاعی امننتی اروپا در چارچوب ناتو و همکاری های فراآتلانتیک اقتصادی- تجاری با اتحادیه اروپایی.
دیدگاه پاریس
در این میان فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه که در پایان دوره ریاست جمهوری 5 ساله خود قرار دارد و در آینده نزدیک، کاخ الیزه را ترک خواهد کرد، در نشست مالت عنوان داشت : «چه کسی می داند رئیس جمهور آمریکا به ویژه در پرونده ناتو به دنبال چه چیزی است؟ ما باید خودمان به فکر تضمین امنیت خودمان در چارچوب ناتو باشیم و از منافع اقتصادی مان که با تهدید روبروست حمایت کنیم. کشورهای اروپایی باید بدانند آینده آنها در باقی ماندن در چارچوب اتحادیه اروپا به جای برقراری روابط دوجانبه با آمریکاست که مشخص نیست چگونه خواهد بود. باید دیدگاه مشترکی ترسیم شود. در غیر این صورت اروپایی وجود نخواهد داشت و هیچ یک از کشورهای اروپایی آینده ای نخواهند داشت.» سخنان فرانسوا اولاند بسیار حائز اهمیت است و از ابعاد مختلفی قابل توجه و تحلیل است.
این سخنان که از سوی رهبر یکی از کشورهای قدرتمند و بنیانگزار اتحادیه اروپایی عنوان شده بیانگر حساسیت زیاد موقعیت و شرایط کنونی اتحادیه اروپایی و آینده روابط با امریکاست. آقای اولاند در شرایطی این سخنان را عنوان داشته که بزودی الیزه را ترک می کند و بنظر می رسد با صراحت بیشتر و به دور از محاسبات سیاسی سخن می گوید. سخنان فرانسوا اولاند بوضوح نشان می دهد اتحادیه اروپایی با چند معضل و پرونده چالش برانگیز بزرگ روبروست : ساختار دفاعی امنیتی اروپا با توجه به جایگاه پیمان ناتو و نقش رهبری که امریکا طی 70 سال بعد از جنگ جهانی دوم داشته است، عدم اطمینان نسبت به چگونگی امنیت در قاره اروپا با توجه به حضور روسیه در مجاورت منطقه ژئوپلیتیکی اروپا و حساسیت های زیادی که طی 2 سال اخیر در روابط طرفین ایجاد شده است (اوکراین، کریمه، انرژی، تحریم ها....)؛ بی علاقگی امریکا به حفظ ساختار دفاعی امنیتی موجود و منسوخ توصیف کردن ناتو و اینکه شرکای اروپایی باید سهم خیلی بیشتری برای برقراری امنیت خود بپردازند، جملگی حکایت از شرایط جدیدی در روابط اروپا امریکا دارند که مولفه های آن بسیار مبهم و مجهول است.
"آینده کشورهای عضو اتحادیه در چارچوب اتحادیه اروپایی بجای برقرار روابط دوجانبه با امریکا" این اظهار نظر آقای اولاند شرایط بغرنج اتحادیه اروپایی و نوع روابط و دیدگاه اعضای 28 گانه آن هم در مناسبات درون اروپایی و هم در روابط با امریکا را نشان می دهد.....این سخنان بار دیگر فضای سیاسی سالهای پیش و در زمان حمله امریکا به عراق و سرنگونی رژیم بعث و صدام حسین را تداعی می کند. آلمان و فرانسه با تصویب قطعنامه شورای امنیت و حمله امریکا به عراق مخالفت کردند (نطق معروف دوویلپن وزیر خارجه فرانسه در جلسه شورای امنیت و در مخالفت با امریکا) و دوره ای از روابط تنش آمیز در مناسبات امریکا در دوره جمهوریخواهان با کشورهای اروپایی بخصوص فرانسه و آلمان را بوجود آورد و امریکا کشورهای غرب اروپا را پیر و خسته فرسوده و آینده را از آن اروپای جوان (اروپا شرقی) دانست که از حمله امریکا به عراق حمایت می کنند.... آقای اولاند همچنین هشدار می دهد که اگر اعضای اتحادیه نتوانند دیدگاه مشترکی داشته باشند دیگر (اتحادیه) اروپایی وجود نخواهد داشت و هیچیک از کشورهای اروپایی آینده ای نخواهند داشت. این سخنان نشان می دهد که اختلافات ماهوی زیادی در روابط اروپا امریکا پیش آمده و مقتضیات دوره گذشته در روابط طرفین دیده نمی شود.
همچنین اعلام بانک مرکزی آلمان ( 21/11/1395) مبنی بر خارج کردن 300 تن از ذخایر طلای خود از آمریکا مسئله بسیار مهمی است که نوع روابط تنش برانگیز آلمان با امریکا در شرایط کنونی را نشان می دهد.
مسائل امنیتی و دفاعی اروپا
مسائل امنیتی و دفاعی اروپا از دیگر نگرانی های کشورهای اروپایی است. بعد از جنگ جهانی دوم امریکا نقش کلیدی و منحصر بفردی در تامین امنیت اروپا بعهده داشته و اروپاییان علیرغم شعارها و تلاشهای زیاد در ایجاد یک دفاع مشترک اروپایی همچنان به میزان زیادی وابسته به چتر اتمی امریکا بوده و هستند. امریکا بمدت 70 سال و از طریق پیمان ناتو امنیت را در قاره کهن برقرار کرده و اکثر کشورهای اروپایی به حمایت امریکا ولو به اکراه عادت کرده اند. هرگونه تغییر و تحول در این ساختار ایجاد شده می تواند پیامدها و چالش های زیادی در کشورهای اروپایی و در ساختار امنیتی اروپا بجای گذارد. سخنان عجیب و غیر منتظره ترامپ که ناتو را سازمانی منسوخ شده خوانده نگرانی های جدی زیادی در کشورهای اروپایی بوجود آورده و سوالات زیادی برای مواجهه با این وضع مطرح شده است. موضوع امنیت اروپا همیشه یکی از فاکتورهای اصلی برای کشورهای اروپایی و در تعامل با شریک استراتژیک امریکا خود طی 7 دهه گذشته بوده است. ترامپ بدفعات انتقادهای زیادی از عملکرد پیمان ناتو و اتحادیه اروپا بعمل آورده و این امر نه تنها موجب هراس بسیار عمیق کشورهای اروپایی شده بلکه آنها را برای مواجهه با این وضعیت بفکر واداشته است. این ذهنیت دارد بتدریج قوت می گیرد که کشورهای اروپایی باید بطور جدی بفکر تامین امنیت خود و سرنوشت آینده اروپا باشند و در این میان ضروریست که کشورهای اروپایی همبستگی بین خود را بیش از پیش شدت بخشند.
شاید مهم ترین و اساسی ترین تغییر و دگرگونی محتمل در سیاست خارجی آمریکا دوره ترامپ، مربوط به شک وتردید نسبت به پشتیبانی همیشگی آمریکا از یکپارچگی اروپا و همچنین کاستن از نقش رهبری ایالات متحده در امنیت و دفاع اروپا است. دونالد ترامپ اخیرا طی مصاحبه ای با دو نشریه اروپایی، موجب حیرت رهبران اروپایی شد. ترامپ در این مصاحبه به صراحت گفت که به فروپاشی اتحادیه اروپا اهمیتی نمی دهد و با تکرار همان ادبیات دوران رقابت های ریاست جمهوری خود، ناتو را یک سازمان «منسوخ» خواند.
موضوع یکپارچگی اروپایی و همچنین ساختار دفاعی امنیتی اروپا از مهمترین و کلیدی ترین مسائل مربوط به ژئوپلیتیک اروپاست که بر سرنوشت و جایگاه این اتحادیه تاثیر می گذارد. لذا اظهارات ترامپ و مشاورین ارشد و اعضای کابینه وی نسبت به تضعیف این ساختارها چارچوب ساخته شده در مناسبات فراآتلانتیک را بهم ریخته و سردر گمی های جدیدی در کشورهای اروپایی بوجود آورده است. در شرایط کنونی، بنظر می رسد دوران اوج تعاملات فراآتلانتیکی به پایان رسیده و حداقل اینکه شک و تردیدهای عمیقی بر این مناسبات حاکم شده است.
جمع بندی
با پایان یافتن جنگ دوم جهانی در 1945، با توجه به اهمیت دفاع از امنیت اروپای غربی بعنوان متحد استراتژیک در برابر شوروی سوسیالیست و رقیب، آمریکا نقش بی بدیل و قدرتمندی در ساختار سیاسی امنیتی قاره اروپا پیدا کرد. چارچوب دیپلماسی آمریکا از آن تاریخ تا سالهای اخیر، برقراری امنیت در کشورهای اروپای غربی با چتر اتمی گسترده و از طریق ناتو و برهبری امریکا بوده است. همچنین امریکا نقش قابل توجهی در تاسیس جامعه اقتصادی اروپا داشته و از طریق طرح مارشال کمک زیادی به بازسازی اقتصادی اروپای متحد و قدرت یافتن تدریجی متحدین اروپایی خود کرد. این در حالی است که توجه امریکا از چند سال پیش نسبت به شرکای اروپایی خود چه در ابعاد اقتصادی تجاری (مثلا عدم جدیت کافی نسبت به انعقاد موافقتنامه تجارت آزاد ترانس آتلانتیکی) و چه در زمینه های مربوط به دفاع و امنیت اروپا کاسته شده است. با روی کار آمدن ترامپ این نگرانی ها که تاکنون در پس پرده باقیمانده بسیار عمیق شده و موضوعات بیشتر به روی صحنه آمده و لذا بنظر می رسد که رویکرد منفی امریکا در دوره ترامپ نسبت به تعاملات فراآتلانتیکی حتی تشدید خواهد شد و این خود موجی از هراس و تامل در کشورهای اروپایی بوجود آورده شده و آنها را وادار به چاره جویی های عملی و ملموس برای مواجهه با شرایط جدید کرده است.
اظهارات ترامپ نسبت به ساختار کنونی اقتصاد و تجارت جهانی شوک های گسترده ای در تمامی اقتصادی جهان بوجود آورده است.
این اظهارات می تواند منجر به یک جنگ تجاری گسترده شود که پیامدهای آن بسیار عظیم خواهد بود و از هم اکنون خط کشی های جدیدی در نوع مناسبات کشورها ایجاد کرده است. حتی می توان گفت از هم اکنون یک جنگ تجاری اعلام نشده بین برخی اقتصادهای بزرگ جهان از جمله چین، آلمان و فرانسه، مکزیک و.... با امریکا آغاز شده است که تبعات زیادی برای سایر نقاط جهان بدنبال خواهد داشت.
در کل بنظر می رسد اتحادیه اروپایی که بعنوان بزرگترین بلوک اقتصادی سیاسی جهان تا امروز مطرح بوده است با شرایط چالش برانگیزی زیادی مواجه گردیده و این شرایط در واقع از سوی متحد اصلی آن امریکا تحمیل شده است. اگر چه هنوز زود است تا بتوان تحلیلی دقیق و همه جانبه نسبت به آینده اتحادیه اروپایی، روند همگرایی و اتحاد در اروپا، میزان واگرایی در اروپا، نوع مناسبات درون اتحادیه اروپایی بین 28 کشور، پیامدهای خروج انگلیس برگزیت از اتحادیه اروپا و نوع روابط بریتانیا با امریکا و همچنین چشم انداز آینده روابط و همکاری های اتحادیه اروپایی با ایالات متحده ارائه نمود ولی حداقل بنظر می رسد که مناسبات گسترده پیشین فراآتلانتیکی که تا قبل از دوره ترامپ بین بروکسل و واشنگتن برقرار بوده به پایان رسیده و روابط یوروآتلانتیکی وارد دوره جدیدی شده است که هنوز مولفه ها و شاخص های اصلی آن خیلی روشن نیست.