پخش زنده
امروز: -
فولاد آلیاژی،گامی موثر در راستای توسعه اقتصادی کشور برداشته است و برند معروفی در اروپا محسوب می شود که به حدود 12 کشور اروپایی، از قبیل آلمان، پرتغال، هلند، اسپانیا، ترکمنستان، امارات و ... صادرات دارد.
- تولید بیش از 346 نوع محصول آلیاژی و صادرات به بیش از 15 کشور دنیا از دستاوردهای فولاد آلیاژی ایران است.
- با وجود توان تولید داخلی، واردکننده ها از سد تعرفه ها عبور می کنند و با قیمت پایین تری، مثلا از چین، واردات می کنند و ما نمی توانیم رقابت کنیم.
- صنعت فولاد ظرفیت اشتغال حدود هزار نفر مستقیم در یک میلیون تن و بین 5 تا 10 هزار نفر اشتغال غیر مستقیم را دارد.
پژوهش خبری صدا وسیما:فولاد، به دلیل نقش اساسی که در توسعه زیرساخت کشور دارد، می تواند حرکت صنعتی را سرعت ببخشد. اگر نفت به جای خام فروشی، ابزار بکارگیری آهن شود، مزیت فراوانی نصیب کشور می کند و رشد اقتصادی را به ارمغان می آورد. کمتر کشوری در جهان، همه مولفه های انرژی، معدن و نیروی انسانی را در کنار هم دارد. پژوهش خبر رسانه ملی در نشستی با حضور مهندس محمدابراهیم قدیریان، مدیرعامل فولادآلیاژی ایران و مهندس ابراهیم کاوه، مشاور وی، به بررسی نقش صنعت فولاد آلیاژی در پیشبرد اقتصاد مقاومتی پرداخت.
سنگ آهنی که از معادن استخراج می شود، پس از عملیات خردایش و دانه بندی به واحد کنستانتره می رود و در آنجا ناخالصی های خاکی آنرا جدا می کنند و بعد در واحد گندله سازی تبدیل به سنگ آهن با عیار 62 یا 63 درصد می شود (با خلوص متفاوت). گندله ها معمولا شبیه به یک تیله با قطر 10 تا 15 میلیمتر هستند، سپس وارد واحد احیاء مستقیم می شود و با تزریق گازهای احیایی، در کوره احیایی، اکسیژن این سنگ آهن را می گیرند و تبدیل به آهن اسفنجی می شود که تقریبا 90 درصد آن آهن و بقیه ناخالصی است. نهایتاً در کوره ذوب وارد و تبدیل به فولاد می شود و با ریخته گری تبدیل به شمش می شود.
فولاد آلیاژی،گامی موثر در راستای توسعه اقتصادی کشور برداشته است و برند معروفی در اروپا محسوب می شود که به حدود 12 کشور اروپایی، از قبیل آلمان، پرتغال، هلند، اسپانیا، ترکمنستان، امارات و ... صادرات دارد. برای صادرات به اروپا، باید حتما کیفیت رقابتی داشت، ما هیچگونه شکایتی از آنها نداشتیم و این موضوع کیفیت جهانی مارا نشان می دهد.
برخی دستاوردها:
- تولید بیش از 346 نوع محصول آلیاژی
- صادرات به بیش از 15 کشور دنیا
- تا آغاز پروژه «یزد یک» و پایان سال 1397، ایجاد بیش از 1000 فرصت شغلی مستقیم و 5000 فرصت شغلی غیرمستقیم برای استان یزد و کل کشور
تکنولوژی فولاد شامل دو بخش است: یکی دانش ساخت فولاد و دیگری قیمت تمام شده.
ماشین ها گاهی با یک اپراتور مشابه و با دو سرعت متفاوت، یکی دو برابر دیگری تولید می کند. اگر تجهیزات جدید و تکنولوژی به روز باشد، تولید و بهره وری بالا می رود و قیمت تمام شده پایین می آید. بحث دیگر، دانش تولید است که ما هنوز در حد کشورهای توسعه یافته نیستیم، از سوی دیگر بازارها توسعه یافته نیست.
هرچه قدر به سمت مصارف تخصصی حرکت می کنیم مصارف کوچک تر می شود ولی قیمت بالاتر می رود. وقتی یک فولادسازی را می خواهیم تاسیس کنیم اول باید بازار هدف مشخص شود. یک قطعه کوچک فولاد مثلا با 5 کیلو وزن 20 میلیون تومان قیمت دارد در صورتی که فولاد ساختمانی کیلیویی 1500 تومان است.
ارزش تکنولوژی ساخت، خیلی بیش از وزن فولاد است.
وقتی در سلسله مراتب تکنولوژی بالاتر میرویم، نیازها هم ویژه می شود مثل صنایع هواپیمایی یا هوافضا، که سهم دانش، در آن بسیار بالاست. ما فعلا چنین بازاری نداریم و باید به بازار خود متمرکز شویم.
دلیل واردات دربخش خودرو، با توجه به توان بالای داخلی تولید
- سوداگری و تجارت
با وجود توان تولید داخلی، واردکننده ها از سد تعرفه ها عبور می کنند و با قیمت پایین تری، مثلا از چین، واردات می کنند و ما نمی توانیم رقابت کنیم.
- صرفه نداشتنتولید برخی نیازهای خرد داخلی
چون بهره وری پایین می آید و قیمت تمام شده در تولید انبوه کم می شود. پس این تولید به صرفه نیست و خود به خود به سمت واردات می رویم. مگر خط تولید جدیدی برای آن زده شود و از آن طرف قوانین نظارتی، حساسیت داشته باشند و جلوی واردات ممنوعه گرفته شود.
واردات بی رویه و بدون ثبت شدن، آمارهای داخلی را به هم می زند و مخدوش می کند. دنیا بر سر 4 یا 5 سنت می جنگند، اما در کشور ما ناگهان 40 سنت تغییر داریم، که این مصداق توسه نیافتگی است و نمی شود همه چیز را کنترل کرد و آمارها مخدوش است و کار علمی انجام دادن غیر ممکن است.
- بحث نیازهای تکنولوژیک
در بحث تکنولوژی 2 مقوله وجود دارد: ماشین آلات و دانش تولید باید تمایز برای این دو بخش قائل شویم. ما در بخش دانش فولادسازی برای بازاری که هم اکنون وجود دارد، به صورت عمده مشکلی نداریم و می توان به جرأت گفت 80 درصد دانش ساخت تجهیزات را هم در داخل داریم. اما 20 درصد تکنولوژی را نداریم، که به ابزار دقیق، اتوماسیون، کامپیوتر، تکنولوژی، قطعات خاص و... بر می گردد، که مصرف داخلی هم آن قدر نیست که تولید آن به صرفه باشد و 2 یا 3 تولیدکننده مثل آمریکا و آلمان، در دنیا وجود دارند که کل آنرا تولید میکنند و برای مصارف بسیار کم و تخصصی است.
به بهانه خودکفایی نمی توان در همه بخش های یک صنعت به صورت نادرست با تولید برخورد کرد، باید پذیرفت جایی دانش را نداریم و جایی قدرت رقابتی نداریم پس باید مزیت های خود را بشناسیم.
- تخصصی بودن ساخت برخی قطعات
در زمینه ورق خودرو کیفیت های مختلف وجود دارد. در بخشی، ایمنی مطرح است، بخشی دیگر ورقه های روی خودرو است، که زیبایی آن مطرح است. جایی فنریت مهم است، در بخش قطعات داخلی هم، گاهی باید ضدفرسایش باشند گاهی شوک پذیری بالا داشته باشند، زنگ نزند، ممکن است که گاهی صدها نوع فولاد لازم باشد.
ما در فولادآلیاژی، تامین کننده همه مواد خام اولیه، سابکو، مگاموتور، سازه گستر هستیم و صدها نوع فولاد استفاده می کنیم.
ما توان تولید قطعات داخلی خودرو را داریم، اما دقت بالا لازم است و این بستگی به توان تجهیزات دارد، گاهی بحث برسر 2 میکرون است که تجهیزات نباید خطا کنند.
- واردات قطعات، از سوی سایپا و ایران خودرو وتوان صنعت فولاد،در پاسخگویی به نیاز داخل
ما هم اکنون به ترکیه صادرات داریم اما گاهی تکثر وجود دارد و صرفه اقتصادی در تولید آن نیست. فولاد باید در زمان درست، تولیدات ما را به مشتریان برساند تا مشتری داخلی، بتواند به ما اتکا کند، یعنی مقطع زمانی هم مهم است.
واردات با حجم بالا از ترکیه و چین، ریسک بالایی دارد و احتمال ورود جنس های مرجوعی یا بنجل هم وجود دارد، البته مسئولین درصدد کمتر کردن این اتفاقات هستند. اگر بخش های مختلف صنعت هماهنگ باشند می توان پاسخگوی بسیاری از این نیازها در داخل بود. باید نقشه راه وجود داشته باشد تا همه، خود را با آن تطبیق دهند.
متاسفانه ما نمی توانیم قراردادهای بلندمدت مثلا با خودروسازها ببندیم، چون چشم انداز وضعیت اقتصاد کشور، روشن نیست. مثلا به ناگهان اگر تصمیم بگیرند که خودروسازها باید مصرف بنزین را پایین بیاورند، این در تکنولوژی تاثیر می گذارد. باید داده های استراتژیک و راهبردی در حوزه اقتصاد ملی، تدوین شود و تلاش ملی و دسته جمعی را می طلبد.
دستاوردهای بعد از انقلاب فولاد کشور
فولاد آلیاژی، با توجه به سطح محصولاتی که در حال تولید است، حدود رتبه 4 یا 5 را در دنیا دارد و یک فولاد استراتژیک محسوب میشود. تک تک شغل ها، از کارگران ساده تا مدیران، در فولاد آلیاژی بسیار حساس است.
فولاد آلیاژی محصول انقلاب محسوب می شود. این صنعت، ظرفیت خیلی بیشتری برای رشد داشت ولی به دلیل مسائلی مثل جنگ و تحریم و ... پروژه ها متوقف شد و به رکود هم کشیده شد.
قبل از انقلاب فقط ذوب آهن با ظرفیت کمتر از یک میلیون تن وجود داشت.
هم اکنون به 3 میلیون تن رسیده، فولاد مبارکه هم محصول بعد از انقلاب است و هماکنون 6 میلیون تن تولید دارد. فولاد خوزستان با حدود 3 میلیون تن و فولاد خراسان حدود 5/ 1 میلیون تن در حال تولید است. بخش خصوصی هم اضافه شده است.
در مجموع ظرفیت تولید فولاد ما حدود 20 میلیون تن است که پاسخگوی نیاز داخلی هست و صادرات هممی شود.
اثر کاهش تعرفه ها بر این صنعت
هم اکنون، تعرفه فولاد 25 درصد است. ما در فولاد آلیاژی باید تعرفه های متفاوت داشته باشیم.
ما به گرفتاری هایی در صنعت خود مبتلا هستیم و نباید مثلا خود را با چین مقایسه کنیم. چین 30 سال است وارد این صنعت شده و ما 50 سال، اما چطور است که آنها بازار را از ما می گیرند؟
وقتی قطعات خودرو از چین وارد می شود، فولاد آلیاژی هم آسیب می بیند، چون قرار است ما مواد اولیه قطعه ساز داخلی را تامین کنیم، پس باید به ریشه ها پرداخت. برآیند تصمیم گیری ها، گاهی به مصالح کشور نیست.
ما 50 سال فرصت داشتیم به تراز جهانی برسیم، حالا از چین عقب ماندیم و برخی کارخانه هایش که 15 سال از تاسیس آن می گذرد، به ایران صادرات دارد. اینها محل سوال است. چطور او توانست از ما سبقت بگیرد؟
در دولت آقای خاتمی بحثی بود که ما سالیانه و مخصوصا منظم، قیمت ها را تعدیل کنیم تا بتوانیم در یک افق 10 ساله به اهداف خود دست پیدا کنیم، اما نظم این موضوع در دولتهای بعد به هم خورد و درست این بود که گام به گام به سمت اهداف قدم برداریم. اگر ما درست قدم برمی داشتیم شاید امروز حتی نیاز به تعرفه نبود و آزاد می شد و ما با اقتصاد جهان تراز می شدیم، اما تولیدکننده همراه با امواج غیرقابل پیش بینی مواجه است که تحت کنترلش نیست و از اهدافش دور می شود. چیزی که باید به آن توجه داشت، سیاست گذاری درازمدت است. وقتی سند چشم انداز را گروهی نخبه تدوین می کنند، همه باید به سوی این هدف راهبردی حرکت کنند و خود را تنظیم کنند و هدف تغییر نکند و هم راستا باشیم. ما در سال گذشته ضرر کردیم ولی امسال تا الان 25 درصد رشد تولید داشتیم و سود داریم و هر ماه رکورد می زنیم (هم در کمیت و هم در کیفیت) .
با وضعیت باید واقع بینانه روبرو شد اگر ما برای مشکلاتمان تدابیر متناسب نیاندیشیم، چه کسی این کار را بکند؟ ما همه در یک کشتی هستیم و باید به اقتصاد ملی کمک کنیم.
در شرایطی هستیم که، چین دامپینگ انجام می دهد و حجم تولیدش بسیار بالا رفته است، نزدیک به 50 درصد فولاد دنیا را تامین می کند و به غولی تبدیل شده است و ادامه این مسیر، گرفتن انحصار دنیا در بخش فولاد است و این، بسیاری را نگران کرده است. وقتی یکه تاز شد، تصمیم گیرنده هم می شود وقتی قدرت سیاسی و چانه زنی پیدا می کند، سیاست خود را به سایر کشورها تحمیل خواهد کرد، پس در مقیاس از ما پیشتر است.
برای مقابله با این موضوع کارشناسان باید جمع شوند و در مورد تعرفه تصمیم گیری بکنند، تاجرها درصدد عبور از تعرفه ها هستند ، تعرفه ها هم پایین است و متناسب نیست و همه این موضوع ها، رقابت ناعادلانه ای به وجود می آورد. استراتژی ما چیست؟ آیا با استراتژی جهانی همسو است؟ و آیا تصویر معناداری را دنبال می کند؟ نمی شود گفت امروز را بگذرانیم و تعرفه را درست کنیم، یا جلوی واردات را بگیریم و بعد، از مبادی دیگر، وارد شود. در بازه کوتاه، اصحاب فولاد کشور، می گویند تعرفه را بالا ببرید و حق هم دارند و برای ادامه دادن، چاره ای غیر از این ندارند. البته کشورهای دیگر هم مشکلات خود را دارند. درواقع هیچ کسی بی مشکل نیست و هیچ کس هم بی سلاح نیست. متاسفانه نظام های اقتصادی در حوزه های تصمیم گیری بسیار کند هستند. امواج می آیند تا تصمیم گیری انجام شود، موج گذشته است. دولت باید در نقش تنظیم کننده، چابک در تصمیم گیری، همواره حضور داشته باشد.
- آلودگی های زیست محیطی
- چالش کمبود آب
در بخش فولاد،کمتر از 2درصد آب کشور، مصرف می شود، که گاهی به موضوع های سیاسی و اجتماعی تبدیل می شود و علیه صنعت از آن استفاده می شود. فولاد مبارکه، در بخش صرفه جویی و بازیافت، تمهیدات زیادی اتخاذ کرده است و از 3 سال پیش، طی یک قرارداد، بحث استفاده از پساب فاضلاب شهر مبارکه، مطرح و اجرا شد و استفاده از آب زاینده رود را به صفر رساندند. در یزد هم فولاد آلیاژی درصدد استفاده از فاضلاب شهر است.
در اقتصادهای باثبات، برای سرمایه گذاری، اگر بانک ها، طرح را اقتصادی بدانند، می توان با 5/ 2 یا 3 درصد وام گرفت. اما الان، در سرمایه گذاری داخلی، ظاهراً می گویند 16 یا 17 درصد، ولی در واقع، خوش بینانه، 22 یا 23 درصد تمام می شود. صنعتی که مثلا 10 درصد بازده اقتصادی دارد، چگونه می تواند 23 درصد بدهد؟ در همان سال اول باید تحلیل برود و از عهده بهره بانک برنمی آید. البته بانک ها هم اساساً پول ندارند. نرخ بهره بانکی، برای توسعه صنعت مناسب نیست، و با رقابت جهانی که روبرو هستیم.
تاثیر تحریم ها و سپس برجام، بر صنعت فولاد
بلاشک تحریم ها اثرات فراوانی بر صنعت فولاد گذاشت. البته هیچ پدیده ای خیرکامل یا شرکامل نیست. مثلا ما مجبور شدیم یکسری کارها را خودمان انجام دهیم و خودباوری پیدا شد. اما در ترازوی این معادله، تحریم، صدمات جبران ناپذیری بر پیکر اقتصاد وارد کرد. فولاد هم استثنا نبود.
- جابجایی پول و واردات
مشکلات جابجایی پول،گاهی به از بین رفتن پول ها منجر شد. پس از برجام اوضاع در حال روانتر شدن است و آرام آرام قفل، در حال باز شدن است. تحریم، فضای روانی، به ضرر ما ایجاد کرده است. برجام و تاثیراتی که در مساله واردات گذاشت، روی قیمت مواد اولیه موثر بود، اما چشمگیر نبود. مشکلات جابجایی پول هم کمتر شد ولی هنوز با بانک های تراز اول جهان در ارتباط نیستیم.
- یافتن بازارهای جدید از سوی مشتران
در بسیاری موارد، کشورهای طرف ما بازارهای جدیدی پیدا کردند و دلیلی نمیبینند که با مشکلات ما درگیر شود، مثل از دست دادن مشتریان نفتی، که در تحریم، اتفاق افتاد و مثلا به سراغ عراق رفتند. اگر همه عوامل مثبت دست به دست هم دهد و بتوانیم استراتژی مناسب را اتخاذ کنیم، می شود دوباره به بازارهای کشورها، راه پیدا کرد.
- بخش سرمایه گذاری
بحث مهم دیگر سرمایه گذاری در این بخش است، آن هم در شرایط محدودیت شدید منابع ارزی، بانک ها هم گرفتار هستند. برای توسعه فولاد باید چشم انداز صنعت فولاد روشن و شفاف باشد تا سرمایه گذار با خیال راحت، به سمت این صنعت بیاید و نگران نباشد و بداند از پس وام، برمیآید و سود هم می کند. پس باید ریشه ها را ترمیم کرد و همه ما نقش خود را داریم و باید مانند یک پازل در کنار هم قرار گیریم.
پژوهش خبری صدا وسیما// تینا صالحی