پشت پرده ادعای اختلاف ایران و روسیه
تلاش رسانه های غربی برای اختلاف افکنی میان ایران و روسیه، با توصیه های هنری کیسینجر وزیر امور خارجه وقت امریکا برای اختلاف افکنی میان چین و شوروی و فروپاشی بلوک شرق شباهت دارد.
روسیه و ایران همکاری بی سابقه ای را در ماههای اخیر در خصوص بحران سوریه از خود نشان داده اند و همین همکاری ها به موفقیت هایی برای محور مقاومت و از طرفی مطرح شدن روسیه به عنوان یک قدرت جهانی تاثیر گذار در نظام بین الملل منجر شده و برخی تحلیلگران هم از آن به عنوان بازگشت روسیه به موازنه قدرت با امریکا تعبیر کرده اند. با این حال هم زمان با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری و شعارهای انتخاباتی وی مبنی بر پاره کردن برجام و همکاری با روسیه در مبارزه با تروریسم به ویژه داعش، این خط تبلیغی در رسانه های غربی شکل گرفته است که با آمدن ترامپ به کاخ سفید احتمالا مسکو برای نزدیک شدن به واشنگتن، از پشت به تهران خنجر خواهد زد.
این خط اختلاف افکنی در روزهای اخیر به ویژه در آستانه نشست گفتگوهای صلح سوریه در پایتخت قزاقستان با موضوع دعوت از امریکا برای شرکت در این نشست و مخالفت تهران با این دعوت و پس از نشست آستانه با سوژه اختلاف نظر تهران/ مسکو در مورد شرایط بیانیه پایانی و سرنوشت بشار اسد شکل تازه ای گرفته است.
رسانه هایی چون صدای امریکا، رویترز، خبرگزاری فرانسه و پیرو آنها رسانه ها، رسانه های عربی چون الجزیره ، الحیات ، العربیه والشرق الاوسط در این زمینه به دفعات موضوع اختلاف ایران و روسیه در مورد دعوت از امریکا برای مشارکت در مذاکرات آستانه را مطرح کرده اند و با اشاره به تنزل روابط واشنگتن/ مسکو بر سر بحران سوریه در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، به این گزاره تاکید کرده اند که دونالد ترامپ طرفدار روابط حسنه با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه ¬است و احتمالا مسکو به همکاری خود با تهران پایان خواهد داد.
به نظر می رسد یکی از شیوه های امریکا برای حفظ رهبری خود در نظام بین الملل آن هم در روزگارانی که دیگر دوران تک قطبی به پایان رسیده است به زانو در آوردن روسیه یا دیگر رقبای خود از طریق اختلاف افکنی است و این رویکرد مسبوق به سابقه بوده و هنری کسینجر نظریه پرداز و وزیر امور خارجه در دوره ریاست جمهوری نیکسون و جرالد فورد پیش از این هم برای مهار پکن و سپس به زانو در آوردن شوروی موضوع نزدیکی به شوروی را توصیه کرده بود.
ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری پیشین آمریکا نیز بر اساس همین مشاوره ها از جدایی چین و شوروی بهره برداری کرد و باعث تضعیف و در نهایت شکست بلوک شرق شد. ترامپ هم ظاهرا قصد دارد از یک سو با نشان دادن علامت های مثبت به مسکو، روابط کشورش با روسیه را ترمیم کند و از سوی دیگر با تحریک پکن تلاش می کند تا این کشور را تحت فشار قرار دهد.
اکنون نیز کسینجر یکی از مشاوران ارشد دونالد ترامپ است و احتمالا جنگ روانی رسانه ها برای ایجاد اختلاف میان تهران/ مسکو بی ارتباط با نقطه نظرات وی به ترامپ نیست. از این دیدگاه مقام های روسیه با همین تجربه تاریخی متوجه این مسئله هستند که اگر همکاری آنها با ایران در موضوع سوریه نزدیکی موقت و بی دوام مبتنی بر منافع باشد نه بر پایه تحولی جدید و تاثیر گذار بر نظم بین المللی که می تواند به این ائتلاف دیگر کشورها چون چین هم بپیوندد، باید پس از مدتی مجددا با افول قدرت روبرو شوند.
این درست است که «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور منتخب آمریکا در سخنرانی های خود خواهان ایجاد روابط و پیوندهای قوی تری میان واشنگتن و مسکو شده و از ورای تبلیغات رسانه ها وعده هایی نیز در خصوص لغو تحریم های روسیه یا به رسمیت شناختن الحاق کریمه به خاک روسیه را داده است اما قطعا روس ها به خوبی می دانند استقرار سپرموشکی در نزدیکی مرزهای روسیه با ادعای تهدید موشکی ایران و کره شمالی یا چشم داشت امریکا به حوزه دریای سیاه چیزهایی نیست که به ایران ربط داشته باشد.
روس ها به خوبی می دانند اگر امروز با حضور در سوریه توانسته اند به موقعیت خوبی دست پیدا کنند به سبب نزدیکی به تهران بوده است و از این رو با تجربه ای که از سابقه رفتار امریکایی ها دارند قطعا می دانند هرگونه خنجر زدن به تهران به ضرر آنها تمام خواهد شد. امروزه در رسانه های غربی این گزاره مطرح می شود که اگر پوتین موفق به ایجاد روابط گرم و نزدیک با آمریکا شود، هیچ تضمینی وجود ندارد که به ایران خیانت نکرده و همچنان به اتحاد خود با این کشور پایبند باقی بماند اما واقعیت های دیگری که در این چارچوب به آنها اشاره نمی کنند این نظر را سست می کند. موضوع تاکید ترامپ بر تقویت قدرت نظامی و بازسازی اقتصادی این کشور برای رهبری جهان یا نزدیکی بیشتر با اسراییل در خاورمیانه، از جمله این واقعیت هاست.
ویلیام اینگدال یکی از کارشناسان سیاسی مشهور غربی می گوید ترامپ بارها در مناظرات انتخاباتی و سخنرانیهای خود گفته بود که اقداماتی انجام خواهد داد که قدرت آمریکا را بازگرداند. به نظر من وی اقتصاد آمریکا را در طول این چهار ویا هشت سال تقویت خواهد کرد تا بتواند به واسطه آن به تمام دنیا مسلط شود. این تسلط تنها میتواند نتیجه یک مبارزه و جنگ جهانی باشد.
------------------------------------
بررسی و تحلیل/ رضا محمدمراد