خداحافظ آدمکش
دوران ریاست جمهوری باراک اوباما در حالی به پایان رسید که بسیاری از کارشناسان، سیاست خارجی دولت وی را عامل اصلی گسترش تروریسم، جنگ های داخلی در خاورمیانه و شمال افریقا، ویرانی چند کشور و کشتار صدها هزار غیر نظامی می دانند.
اوباما در حالی پس از هشت سال کاخ سفید را ترک می کند که در سال ۲۰۰۸ با شعار تغییر در سیاست خارجی آمریکا توانست نظر افکار عمومی را به خود جلب کند. موفقیت وی در انتخابات مرهون شعارهایی بود که رویکرد دولت بوش را نفی و بر پرداختن به مشکلات داخلی این کشور، رهایی از مشکلات ناشی از تجربه شکست های نظامی امریکا در لشکر کشی به عراق و افغانستان و جبران هزینه های چندتریلیون دلاری سیاست های جنگ طلبانه تاکید داشت.
دولت بوش با پیگیری دکترین یکجانبهگرایی و خروج از برخی معاهدات بینالمللی یا نپیوستن به برخی دیگر و به حاشیه راندن سازمان ملل متحد در قبال چالشهای بینالمللی، عملا نشان داد که بیشتر بر قدرت سخت تکیه دارد. اما واقعیت های عرصه بین المللی نشان از این داد که پیگیری این رویکرد از سوی امریکایی ها نه تنها چهره این کشور را بهبود نداد و قدرت و نفوذ این کشور در عرصه های مختلف بین المللی افزایش پیدا نکرد بلکه برعکس، چهره و نفوذ جهانی این کشور رو به افول گذاشت.
اما در دوران باراک اوباما و تحت تأثیر عوامل متعدد منطقهای و فرا منطقهای رویکرد ایالات متحده به تحولات جهانی دچار تغییر شد. در این دوره اوباما از راهبرد قدرت هوشمند در سیاست خارجی خود استفاده نمود. پس از پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری، وی در ظاهر به دنبال مسیری بود که به جای ترس، خوش بینی را صادر کند؛ به جای یک جانبه گرایی، تکثرگرایی را دنبال کند؛ اجماع پذیری را جایگزین مشارکت گریزی کند و به جای عمل گرایی منفعت محور، عمل گرایی ارزش مداری را به ظاهر مدیریت کند.
اوباما در مقاله ای که با عنوان "احیای رهبری آمریکا" در آگوست سال 2007 در مجله فارن افرز به چاپ رسید خطوط کلی سیاستخارجی خود را بیان کرد. بر اساس این مقاله و هم چنین دیگر اظهار نظرهای وی و تیم او، حرف اصلی و اساسی آن ها در مناسبات بینالمللی را در چند موضوع میتوان خلاصه کرد؛ اول آن که سیاستهای جرج بوش اشتباه بود و نباید آن را ادامه داد، دوم آن که امریکا ظرفیت و موقعیت رهبری جهانی را دارد و رهبری امریکا پدیدهای پایان یافته نیست و سوم آنکه رهبری امریکا در همراهی با دیگران میسر است و چهارم در به کار بردن ابزارهای مختلف برای تحقق رهبری امریکا، در کنار تقویت نیروی نظامی، دیپلماسی نیز مورد توجه خواهد بود. "هیلاری کلینتون" وزیر خارجه اسبق دولت اوباما نیز در شماره ماه دسامبر 2008 نشریه فارن افرز مقالهای را با عنوان قدرت هوشمند به چاپ رساند که در آن مجددا بر اهمیت راهبردی قدرت هوشمند تأکید کرد. وی در آن مقاله سه عنصر کلیدی قدرت هوشمند را شبکه پایدار متحدین، که دیپلماسی در آن نهفته است، سازمانهای بینالمللی و ارزشهای امریکایی عنوان کرده است.
بر اساس همین سیاست ها، دولت اوباما برای رساندن امریکا به جایگاهی که در دوران بوش افول کرده و به تقویت جایگاه رقبا به ویژه محور مقاومت در خاورمیانه منجر شده بود دست بکار شد و این بار به جای جنگ مستقیم با تروریسم که عملا امریکا را با هزینه ها وتهدیدهای بیشتر آن روبرو می کرد در چارچوب اجرای طرح خاورمیانه بزرگ، (بر اساس گزارش های ویکیلیکس) به کمک متحدان منطقه ای خود به ایجاد گروههای تروریستی چون داعش در سوریه و عراق روی آورد. اما چرا عراق و سوریه؟ پاسخ به این سوال کاملا روشن است نگاهی به نقشه دموگرافی این دو کشور و شباهت های آنها به یکدیگر کاملا نشان می دهد که چرا دولت اوباما طرح های خود را در این دو کشور آغاز کرد و اتفاقا روند اوضاع نیز حکایت از تشابه اهداف داشت که براندازی حکومت های نوری مالکی و بشاراسد در بغداد ودمشق کمترین نتیجه آن و تجزیه دو کشور و تامین امنیت رژیم اسرائیل و وبهبود نقش رهبری امریکا در خاورمیانه بزرگترین هدف آن بود.
نتیجه سیاست های دولت اوباما در حمایت از گروههای مسلح در سوریه بود که کشتار صدها هزار غیر نظامی و موج آواره شدن میلیون ها شهروند سوری را به دنبال داشت.
دولت اوباما در جریان خیزش های مردمی در خاورمیانه و شمال افریقا، به بهانه حمایت از انقلابیون لیبی نیز به جای مداخله مستقیم، کشورهای اروپایی و در راس آنها فرانسه را به جلو انداخت و این بار این نیکولا سارکوزی رئیس جمهور وقت فرانسه بود که فرمان حمله هوایی به این کشور را صادر کرد. و نتیجه این سیاست اوضاعی مصیبت باری است که هم اکنون لیبی را در بر گرفته است.
در یمن وبحرین هم هم دولت اوباما به جای حمایت از دموکراسی و خواست مردم این دو کشور، به سعودی ها چراغ سبز داد تا با مداخله نظامی در این دو کشور، از شکل گیری دولت های مردمی در یمن وبحرین جلوگیری شود. دولت اوباما علی رغم اعتراض مجامع حقوق بشری به کشتار غیر نظامیان در یمن وبحرین، دولت سعودی را به انواع تسلیحات پیشرفته مجهز و موجبات قرار دادهای فروش دهها میلیارد دلار سلاح را به عربستان فراهم کرد.
در افغانستان هم اوضاع تغییری نکرد بطوریکه در حالیکه به دستور اوباما در دسامبر ۲۰۱۴ بخش عمده ای از نیروهای آمریکایی پس از ۱۳ سال اشغالگری از افغانستان خارج شدند، اما تنها چند ماه از خروج آمریکایی ها نگذشته بود که اوباما با این ادعا که دولت افغانستان توانایی لازم برای مقابله با تهدیدات طالبان را ندارد صدها تن از نیروهای ویژه را به افغانستان اعزام کرد و هنوز هم حملات هوایی هواپیماهای بدون سرنشین امریکا در افغانستان و پاکستان به کشتار صدها غیر نظامی منجر می شود.
در روابط با روسیه نیز کارنامه اوباما چندان درخشان نبود بطوریکه دولت وی با حمایت از مخالفان روسیه در اوکراین و مسئله کریمه، روابط امریکا با روسیه را در حد دوران جنگ سرد تنزل داد.
سیاست های اوباما در برخورد با ایران هم از دولت های پیشین خصمانه تر بود بطوریکه وی با اجماع سازی و تهدید قلمداد کردن برنامه هسته ای کشور، توانست چندین قطعنامه ضد ایرانی را علیه کشورمان در شورای امنیت به تصویب برساند وتحریم های طالمانه ای را بر مردم ایران تحمیل نماید که آثار آن همچنان برجای مانده و در ادامه هم با عهد شکنی ، تحریم های دیگری را با وجود توافق هسته ای علیه ایران وضع نماید.
اوباما با همین توافق هسته ای توانست فاز دیگری از ایران هراسی را در منطقه به اجرا بگذارد و با این ادعا که این توافق موجب تقویت تهران خواهد شد کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس را به کمپ دیوید دعوت کرد و در آنجا موجبات فروش صدها میلیارد دلار سلاح را به این کشورها فراهم ساخت.
بر اساس آمار های رسمی دولت اوباما طی هشت سال گذشته بیش از 278 میلیارد دلار فروش تسلیحات خارجی داشته است که بیش از دو برابر مجموع فروش هشت سال دولت بوش بوده است. بر اساس گزارش پایگاه خبری دیفنس وان، بیشتر صادرات 278 میلیارد دلاری به عربستان و سایر متحدان خاورمیانهای آمریکا بوده است. اکثر این کشورها متحدان اصلی آمریکا بودند که به بهانه برنامه هستهای ایران تقویت نظامی شدند. عربستان سعودی با دریافت بیش از 115 میلیارد دلار بزرگترین دریافتکننده تسلیحات است. ویلیام هارتونگ، مدیر پروژه امنیت تسلیحات در مرکز سیاستگذاری بینالملل می گوید: هیچ کشوری در شمار قراردادها و ارزش کل معامله به پای عربستان نمیرسد. از جمله تسلیحات و تجهیزاتی که راهی عربستان شده، میتوان به جنگندههای اف 15، بالگرد تهاجمی آپاچی، بالگرد چند منظوره بلکهاوک، موشکهای رهگیر، خودروهای زرهی و بمب و موشک اشاره کرد.
در حوزه مذاکرات سازش نیز، دولت اوباما به جای رویکرد بی طرفانه، زمینه گسترش شهرک سازی های رژیم صهیونیستی را فراهم کرد و کمک های نظامی امریکا به تل آویو را از دو و نیم میلیارد دلار در سال به سه و نیم میلیارد دلار افزایش داد.
آنچه برشمرده شد فقط چند مورد از کارنامه سیاه دولت اوباما بود در حالیکه اقدامات وی در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز خسارت های سنگینی به ویژه بر کشورهای اسلامی وارد کرد که این مسئله در سرفصل هایی چون اسلام هراسی در غرب، ایجاد اختلاف در کشورهای منطقه و دهها نمونه از این دست قابل بررسی است.
به نظر می رسد با توجه به این کارنامه سیاه است که چندی پیش شماری از فعالان آمریکایی که معتقد بودند اوباما به جای دریافت جایزه صلح نوبل باید در دادگاه لاهه محاکمه شود، با شیوه خود با وی خداحافظی کردند. آنها تعدادی پلاکارد و بنر نزدیک ساختمان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نصب کردند که روی یکی از آن ها نوشته شده بود «خداحافظ آدم کش».
-----------------------------------------
بررسی و تحلیل/ رضا محمدمراد