میراث سیاست خارجی اوباما،
آیا آمریکا هنوز ابرقدرت است ؟
بلومبرگ نوشت: سیاست های خارجی نادرست باراک اوباما در دوره ریاست جمهوری اش باعث شده است دیگر آمریکا ابرقدرت دنیا نباشد .
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، بلومبرگ نوشت: سیاست های خارجی نادرست باراک اوباما در دوره ریاست جمهوری اش باعث شده است دیگر آمریکا ابرقدرت دنیا نباشد و دیگر کشورها خیلی راحت وی را در تحولات مهم بین المللی نادیده بگیرند.
پایگاه اینترنتی این شبکه تلویزیونی نوشت: یکی از مهمترین میراث های رئیس جمهور باراک اوباما این احساس است که دیگر آمریکا ابرقدرت جهانی نیست و می توان آن را نادیده گرفت. این واقعیت جدیدی است که امسال رژیم های دیکتاتوری و جنبش های پوپولیستی مختلف آن را امتحان کرده اند.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در صدر این تلاش ها قرار گرفته است. در جدیدترین تحولات، روز سه شنبه، وزیران خارجه و دفاع روسیه، ایران و ترکیه در مسکو برای بحث درباره برنامه ای برای سوریه با هم دیدار کردند. آمریکا به این نشست دعوت نشده بود. در عوض، وزرای این سه کشور بیانیه ای منتشر و اعلام کردند تصمیم دارند در نقش ضامن های توافق میان دولت سوریه و مخالفان عمل کنند. در این بیانیه آمده است از پیوستن همه دیگر کشورهایی که در اوضاع سوریه نفوذ دارند، به جمع خود، استقبال می کنند.
متحدان غرب آسیایی
به نظر می رسد روسیه به شکل هدفمندی با متحدان کمتر دموکرات آمریکا همکاری می کند. در اوایل این ماه، روسیه با کشورهای صادرکننده نفت برای کاهش تولید نفت به توافق رسید. در این مذاکرات، روسیه باید با عربستان سعودی همکاری و به آن در اطمینان یافتن از این که ایران به سقف تولید پایبند است، کمک کند.
روسیه با مذاکرات با آمریکا مخالفت نکرده است- بارها با آمریکا درباره سوریه مذاکره کرده است- اما هیچ یک از این مذاکرات به نتیجه نرسیده است، شاید به این علت که در دولت اوباما رئیس جمهور آمریکا هرگز درباره توافق با پوتین، اتفاق نظر وجود نداشته است.
به همین علت کرملین آشکارا ارتباط های جدیدی را با دیگر نقش آفرینان غرب آسیا که روند تصمیم گیری های آنها بیشتر به مسکو شبیه است تا آمریکا، ایجاد می کند.
کشور دیکتاتور دیگر، چین، نه تنها خواسته های آمریکا را درباره توقف پروژه هایش در جزایر مورد مناقشه در دریای چین جنوبی نادیده گرفته است، بلکه ظاهرا این جزایر را نیز نظامی کرده است. چین که تاکنون در این منطقه به کشتی ها یا جنگنده های آمریکایی حمله نکرده است، هفته گذشته با توقیف زیر دریایی بدون سرنشین آمریکایی به شکل حساب شده ای نشان داد که احتمال وقوع چنین حمله ای وجود دارد.
متحدان اروپایی
مردم انگلیس نیز هشدارهای آمریکا را زمانی که به خروج انگلیس از اتحادیه اروپا رای دادند، نادیده گرفتند. و اکنون دولت انگلیس، یکی از مهمترین متحدان آمریکا در اروپا، با نامشخص نگه داشتن سرنوشت توافق های آینده اش با اتحادیه اروپا، منافع آمریکا را نادیده گرفته است. اکثر کشورهای باقی مانده عضو اتحادیه اروپا نسبت به انگلیس گرایش کمتری به آمریکا دارند. برهمین اساس نفوذ آمریکا در اتحادیه اروپا به خطر افتاده است. حتی در آلمان که مدیون آمریکا است، احساسات ضدآمریکایی بسیار زیاد است. اگر رهبران ملی گرا و پوپولیست در انتخابات برخی از کشورهای اروپایی سال آینده برنده شوند، همکاری آمریکا با اتحادیه اروپا از این هم کمتر می شود.
افزایش گرایش ها برای حذف یا نادیده گرفتن آمریکا نتیجه مستقیم سیاست های خارجی اوباما است. سیاست های آمریکا در خاورمیانه ضعیف و نامناسب بوده است. سوریه بسیاری از حاکمان منطقه را متقاعد کرده است که پوتین سیاست های بهتری در منطقه دارد و یکی از شرکای اصلی مذاکره است.
اوباما تلاش کرد با چین رفتار مناسب و دوستانه ای داشته باشد. اما این رویکرد وی کارساز نبود. از نظر رهبران چین، گرایش آمریکا به آسیا که در دوره نخست اوباما اعلام شد، تلاش واشنگتن برای مهار کردن پکن قلمداد شد. در دوره دوم ریاست جمهوری اوباما، قرارداد تجارت آزاد بین کشورهای دوسوی اقیانوس اطلس با هدف مهار کردن اقتصاد چین بود که نتوانست کارساز باشد.
اوباما در هشت سال ریاست جمهوری اش، رابطه خوبش را با اروپا حفظ کرد، اما سیاست های نادرستش درباره لیبی و سوریه باعث شد اتحادیه اروپا با بحران مهاجران مواجه شود که آمریکا در این زمینه به این بلوک کمک چندانی نکرد. اوباما وعده داد از کشورهای بالتیک علیه تجاوز بالقوه روسیه که از آن هراس داشتند، محافظت کند، اما میزان کمک های نظامی که به تدریج به آن می رسید، این ترس را همچنان در دل آنها حفظ کرد. اوکراین که امید داشت در صورت رویارویی نظامی با روسیه از کمک آمریکا بهره مند می شود، نیز کمتر از انتظاراتش از آمریکا کمک دریافت کرد.
هرچند دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب ترجیح می دهد دیپلماسی تعاملی داشته باشد و بیشتر منافع داخلی آمریکا را در نظر بگیرد، اما باید درک روشنی از منافع تجاری و نظامی آمریکا در سراسر دنیا و آن چیزی که می خواهد برای تضمین منافعش به دست آورد، داشته باشد.