مردم در شهرهای مختلف آذربایجان شرقی برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل
سال میراث دار آیین های مختلف هستند و این شب کهن را با رسم و رسوم خاص
خود پاس می دارند و چله برایشان نمادی از شادی و سرور می شود.
در فرهنگ مردم سخت کوش آذربایجان این شب دراز سرد ، بها نه ای برای شادمانی و دور هم نشستن بزرگ و کوچک خانواده و فامیل است.
این خطه از میهنمان به دلیل کوهستانی بودن ، زمستانهای سرد و طولانی دارد و این فصل سال با آیین یلدا آغاز می شود .
استاد مردم شناسی مراکز آموزش عالی تبریز می گوید : در روزگاری نه چندان دور به دلیل نبود فن آوری های نوین ارتباطی از جمله اینترنت،رادیو و تلویزیون و درگیر نشدن مردم با شرایط شهرنشینی ، سپری کردن شب های طولانی سال واقعا ملال آوربود.
نرمینه معینیان می افزاید: در چنین شرایطی بزرگان اقوام برای غنی کردن شبهای طولانی زمستان علاوه بر ترتیب دادن مجالس شب چره خورانی و پهن کردن سفرهای ساده از غذاهای خانگی و یا میوه ها و انواع مرباهای محلی سعی می کردند فضای نشاط بخشی را در این شبهای طولانی برای اعضای خانواده فراهم کنند.
وی خاطر نشان می کند : در اکثر خانواده های آذربایجانی برای سپری کردن این شبها داستانهای محلی،فولکولور،سخنان آباء و اجداد و حماسه های کوراوغلو ، حکایت اصلی و کرم و در این اواخر شاهکار شاعر شیرین زبان،استاد شهریار یعنی همان منظومه حیدربابا خوانده می شود.
به گفته این استاد دانشگاه در گذشته در برخی از شهرهای تاریخی آذربایجان همچون مراغه ، خوی و اردبیل قهوه خانه های سنتی تا پاسی از شب به اجرای شاهنامه خانی و داستانهای محلی آذربایجان می پرداختند و به دلیل نبود سینما و کنسرت و فضای مجازی مردم با استفاده از فرهنگ شفاهی برای خود ایام شادی را تدارک می دیدند.
صمد عقابی محقق ادبیات نیز می گوید :چون شغل اکثر مردم آذربایجان در قدیم کشاورزی ،دامداری ،قالی بافی و تجارت بود پس از پایان فصل کاری ، شبهای زمستان فرصت خوبی برای شب نشینی و گفت و شنودهای شاد و فرهبخش بود که سر آغازش شب چله محسوب می شد.
وی خاطرنشان می کند : دراین شب نشینی ها درخطه آذربایجان سنت حسنه صله رحم نیز مدنظر قرار می گرفت و معمولا افراد کوچک و بزرگ خاندان ایل و طایفه در منزل بزرگان جمع می شدند و با صرف خوراکی های ساده و سنتی که معمولا در آتش هیزم پخته می شد ایام شادی را سپری می کردند و در این اثنا پیوند مهرورزانه نیز شکل می گرفت.
عقابی می افزاید : حتی کسانی که در ایل و طایفه باهم قهر بودند دراین نشست و برخاست ها با ریش سفیدی بزرگان با هم آشتی می کردند و صلح و صفا در بین فامیل و طایفه حکم فرما می شد.
وی می گوید : مطالعات تاریخی نشان می دهد در این نشست و برخاست ها نقل حکایت،قصه گویی و بیان درسهایی از قرآن کریم و یا فرمایش بزرگان دین از جمله پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله) ونهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه السلام مرسوم بود .
مرحوم آرش آزاد شاعر فقید تبریزی هم در مطالعات اجتماعی خود از شب چله در برخی مناطق آذربایجان چنین یاد کرده است : در منطقه قره داغ و ارسباران در شب یلدا اکثرمردم به خانه همسایگان و خویشاوندان می رفتند و پس از خوردن شام شب چله ،نقال و داستان گوی مجلس ، حکایتهایی از شاه اسماعیل ،کچل عیار و کچل حمزه و همچنین داستان سارا و مغان نقل می کرد.
وی با اشاره به اینکه در اکثر شب نشینی های شب چله خوردن هندوانه نیز مرسوم بوده افزوده است :کشت هندوانه دیمی در آذربایجان از قدیم الایام متداول است و حجم و وزن این هندوانه ها نسبت به مناطق گرمسیری کوچک است و معمولا اواخر بهارو اوایل پاییز برداشت می شود.
به نوشته این شاعر فقید تبریزی تعدادی از این هندوانه ها را مردم از خر پشته ها و خانه های قدیمی آویزان می کردند تا در هوای آزاد خراب نشود و در شب چله آن را می بریدند چرا که ریش سفیدان قدیم معتقد بودند که در سردترین ایام سال با خوردن هندوانه ، سردی احساس نمی کنند.
آرش آزاد خاطرنشان کرده است : پیران طایفه هندوانه را می بریدند این دکلمه را می خواندند که : قادابالامیزی بو گجه کسدوخ (یعنی تمام بلایا و مشکلات را امشب سربریدیم.)
این شاعر فقید دهه های اخیر تبریز از دیگر رسم های شب چله را بردن خوانچه و یا به تلفظ آذربایجانی ها، خونچا به خانه تازه عروسها دانسته و نوشته است : خانواده داماد در شب چله برای خانواده تازه عروس تحفه میفرستند که طبق رسوم بومی ،این هدیه ها شامل هندوانه شب چله (چیلله قارپیزی)، شیرینی، آجیل ، انوع میوه و لباس است.
بهروز خاماچی از محققان فولکولور آذربایجان نیز به خبرگزاری صداوسیما می گوید : از آن جایی که بیشتر مناطق شهر کهن تبریز باغ شهر بود آب قنات باغات از داخل منازل مردم می گذشت و مردم نیز پوست میوه های شب چله را نیز به آب می انداختند و این رفتار را خوب و خوش یمن می پنداشتند.
وی می افزاید : پخت و پز انواع شیرینی محلی و هم چنین انواع مرباها از جمله قیسی، آلو ،گیلاس ،گوجه سبز و سیب و گلابی نیز زینت بخش مجالس شب یلدا در مناطق آذربایجان شرقی بود و هست.
مشاور ، از قنادان قدیمی تبریز نیز با اشاره به اینکه در سفره های شب نشینی مردم منطقه معمولا علاوه بر انواع شیرینی ، آجیل ،نخودچی و کشمش ،تخمه ، بادام و گردو نیز به چشم می خورد می گوید : همه این محصولات از باغات محلی آذربایجان شرقی است که در شب یلدا پس از پایان شام به صورت مساوی میان اعضای خانواده تقسیم می شود.
زنده یاد حسین علی کاتبی در کتاب آذربایجان و وحدت ملی نیز درباره شب یلدا نوشته است : فصل زمستان در آذربایجان طولانی و سرد است و آیین های مختلفی در شب های طولانی سال به ویژه شب چله برگزار می شود و مردم شب طولانی سال را با برنامه های شاد و فرحبخش می گذرانند.
به بیان وی ، اکثر ازدواج ها در بین روستاهای آذربایجان در زمستان و به ویژه دراین شبهای طولانی صورت می گرفت چراکه خانواده ها پس از برداشت محصولات باغی و زراعی فرصت زیادی برای برپایی مراسم جشن و عروسی داشتند که معمولا در ایام گذشته با آداب و رسوم طولانی و متنوع برگزار می شد.
علیلو مورخ تاریخ معاصر آذربایجان نیز با اشاره به وجود طایفه های مختلف عشایر در آذربایجان می گوید : عشایرآذربایجان نیز در چادر بزرگ ایل و طایفه که معمولا با پشم گوسفند زینت داده میشد جمع می شدند و با خوردن محصولات تولیدی خود از جمله گوشت و لبنیات ، جشن می گرفتند و بزرگان هم برخی صنایع دستی را نیز به اعضای ایل به ویژه کودکان هدیه می دادند.
وی معتقد است از خصلت های نیکوی شب یلدا در آذربایجان که در اسلام نیز به آن سفارش زیادی شده است رسیدگی به مشکلات یتیمان و افراد بی بضاعت و هم چنین عیادت از سالمندان و بیماران است.
مدرس نمایش های محلی و رادیویی نیز به خبرگزاری صدا و سیما می گوید : مهمترین ویژگی آیین های محلی و بومی مانند شب چله در منطقه آذربایجان خودجوش بودن آن است.
پورهادی می افزاید : مردم با الهام از طبیعت ، خالق سنت های خوب و ماندگاری در این مناطق شده اند و این سنت ها توام با شادمانی و خوردن غذاهای سنتی مفصل ،خشکبار و نغمه سرایی توام می شود.
چله بزرگ در آذربایجان چهل روز از اول دی تا 10 بهمن ادامه دارد و فراوانی بارش برف و باران در این زمان در مناطق کوهستانی در روزگاران
گذشته به وفور بوده است .
چله کوچک هم 20 روز است که از 10 بهمن تا آخر بهمن اطلاق می شود و با وفور بارش برف همراه است .
در گذشته میزان بارش برف در این مقطع از زمستان در دامنه های سهند به بیش از یک متر می رسید و مردم گاو و گوسفند ذبح و گوشت آن رادر بین خانواده های نیازمند توزیع می کردند .
بخشی از گوشت این قربانی در شب یلدا و شب های طولانی زمستان پخت و پز می شد و اهل ایل و طایفه پس از خوردن شام در دامنه های جنوبی سهند و شهر کهن مراغه بزم تاپماچا (چیستان) ، ناغیل(قصه گویی) و بایاتیلار (سخن پند آموز منظوم )ترتیب می دادند و مردم علاوه برشکر گذاری به درگاه پروردگارمهربان با سازهای محلی نغمه ها و سرودهای بومی را می خواندند.