در کشاکش اتحادیه اروپا و مسئله بریگزیت ،
تاثیر پیروزی ترامپ بر مذاکرات خروج انگلستان از اتحادیه
بعد از رای مثبت مردم به همه پرسی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، نگاه کلی دولت های اروپایی و مقامات اتحادیه اروپا به انگلستان سرد و غیر منعطف بوده است.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما از جمله، اجماعی نسبی پیرامون غیر ممکن بودن دسترسی انگلستان به بازار واحد بدون پذیرش هنجار "حرکت آزاد انسان" در قاره وجود داشته است.
در این مقاله دکتر حسین مفیدی احمدی پژوهشگر مسائل اروپا، این دیدگاه ها را بررسی کرده است.
دو سناریو ی محتمل
دیدگاه رایج نزد بخش مهمی از مقامات اتحادیه اروپا و نیز کشورهای اروپایی از جمله فرانسه این است که اگر انگلستان بابت خروج از اتحادیه اروپا مجازات نشود، تمایلات گریز از مرکز در کشورهای عضو این اتحادیه فزونی خواهد یافت.
تاثیر ریاست جمهوری ترامپ بر مذاکرات خروج انگلستان از اتحادیه اروپا در قالب دو سناریوی محتمل قابل ردیابی است. در سناریوی اول، پیروزی ترامپ از سطح عدم انعطاف اتحادیه اروپا در مذاکرات خروج خواهد کاست و دست انگلستان را در این مذاکرات بازتر خواهد نمود. در قالب سناریوی دوم نیز می توان متصور شد که ریاست جمهوری ترامپ از نقش سنتی انگلستان بکاهد و وابستگی این کشور را به اتحادیه اروپا افزایش دهد.
سناریوی اول: افزایش انعطاف اتحادیه اروپا در مذاکرات خروج
در قالب این سناریو به نظر می رسد پیروزی ترامپ به چند علت، از سطح عدم انعطاف اتحادیه اروپا در مذاکرات خروج خواهد کاست و دست انگلستان را در این مذاکرات بازتر خواهد نمود.
1-پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نشان داد که رای مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا، نه یک انفجار پوپولیستی منحصر به فرد، بلکه جریانی بسیار گسترده تر در غرب است. جریانی که در کلیت خود، نمادی از مواجهه محرومان در برابر نخبگان است. به عنوان مثال نایجل فاراژ رهبر حزب استقلال انگلستان و یکی از رهبران کارزار خروج، بعد از پیروزی ترامپ تصریح می کند که این رویداد، "دومین انقلاب سیاسی بزرگ در سال 2016 بعد از برگزیت است." این دیدگاه نیز مطرح شده است که "در قلب پدیده پیروزی ترامپ، شکست بازار جهانی شده در خدمت به منافع کارگران داخلی قرار دارد".
برگزیت نیز یک شورش علیه جهانی شدن و درخواست بازگشت به راه حل های محلی تعبیر شد.
در واقع برگزیت به عنوان نمادی از شکست جهانی شدن و مبارزه مردم با سلطه شرکتهای تجاری بزرگ بر زندگی سیاسی و عمومی مردم تفسیر شده است.
در این نگاه، این شرکت ها، به چهره زشت جهانی شدن و دشمن اصلی مردم به ویژه افرادی که توسط نیروهای جهانی شدن احساس محرومیت می کنند بدل شده اند. در این چارچوب، رهبران اروپایی از این به بعد برای به رسمیت شناختن نگرانی های عمیق شهروندانشان در مورد مهاجرت و هویت، تحت فشار به مراتب بیشتری قرار خواهند گرفت.
2- به نظر می رسد پیروزی ترامپ گزینه های بیشتری در حوزه تعاملات اقتصادی بین المللی در اختیار انگلستان قرار خواهد داد و موقعیت این کشور در مذاکرات خروج از اتحادیه اروپا تقویت خواهد کرد. در واقع همانگونه که ترامپ پیش از این اذعان کرده بود، انگلستان در صف مقدم انعقاد توافقنامه های تجاری دو جانبه با آمریکا قرار دارد. در ضمن ایده پیوستن انگلستان به توافق تجارت آزاد کانادا، آمریکا و مکزیک نیز مطرح شده است. در این چارچوب دور از ذهن نیست که موقعیت طرفداران خروج سخت از اتحادیه اروپا در دولت انگلستان ارتقاء یابد.
3-بعد از پیروزی ترامپ، اتحادیه اروپا نگرانی های بیشتری از جاه طلبی های روسیه خواهد داشت. می دانیم که در سالهای اخیر یکی از مهمترین چالش های مهم کشورهای اروپایی، مواجهه با روسیه ای است که از که از منظر ژئوپلتیک، جاه طلب تر شده است. نگرانی کشورهای اروپایی از افزایش کنش های روسیه در اروپا از دو زاویه قابل ردیابی است:
اول تغییر احتمالی رویکرد آمریکا نسبت به ناتو بعد از روی کار آمدن ترامپ است. به عنوان مثال ترامپ انجام تعهدات آمریکا را در دفاع از اعضاء ناتو (حتی دفاع از کشورهای حوزه بالتیک که مرزهای ژئوپلتیک تضادهای ناتو و روسیه قرار دارند) در چارچوب ماده 5 معاهده ناتو، مشروط به انجام تعهدات اعضاء ناتو کرده است.
نکته دوم، آن است که کشورهای اروپایی نگران کاهش فشار آمریکا بر روسیه و در نتیجه بازتر شدن دست روسیه در کنش هایش در اروپا هستند. در این نگاه، گرچه این دیدگاه نیز مطرح شده است که " مخاطرات ژئوپلتیک گسترده تری که اتحادیه اروپا بعد از پیروزی ترامپ با آنها مواجه است از جمله در حوزه برخورد با تروریسم، اولویت توافق سریع با انگلستان را از بین می برد". به نظر می رسد افزایش نگرانی اروپا از کنش های اروپایی روسیه بر مذاکرات خروج انگلستان نیز اثر بگذارد. به عنوان مثال کشورهای اروپای شرقی و مرکزی عضو اتحادیه اروپا تاکنون مخالف هر گونه گزینه ای بودند که در چارچوب آن دستیابی انگلستان به بازار واحد بدون انعطاف این کشور در برابر ورود مهاجران اروپایی تسهیل شود. با این حال به نظر می رسد نیاز کشورهای اروپای شرقی و مرکزی و سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا به استفاده از ظرفیت های امنیتی و نظامی قابل توجه انگلستان، موجب انعطاف بیشتر آنها در مذاکرات خروج شود.
سناریوی دوم: افزایش وابستگی انگلستان به اتحادیه اروپا
در چارپوب سناریوی دوم، تمایلات درون گرایانه رئیس جمهور جدید آمریکا؛ مخاطرات ژئوپلتیک اروپا در مواجهه با رئیس جمهور جدید آمریکا و برخی تضادها در سیاست منطقه ای انگلستان و آمریکا موجب آن می شود که انگلستان از یک سو نتواند به حمایت کامل آمریکا در مذاکرات خروج امیدوار باشد و از دیگر سو اتحادیه اروپا نیز مذاکرات خروج انگلستان از این اتحادیه را از اولویت خارج کند. نباید از نظر دور داشت که تحقق سناریوی محتمل آمریکای منزوی و درون گرا که نقش سنتی انگلستان را در ایجاد پل در دو سوی آتلانتیک ضعیف خواهد کرد، در کنار نگرانی انگلستان از جاه طلبی روسیه، ممکن است ضرورت نزدیکی بیشتر انگلستان به اتحادیه اروپا را حداقل در حوزه سیاست خارجی افزایش دهد. البته در قالب این سناریو نیز انگلستان نقش بیشتری در ناتو برای مواجهه با روسیه بر عهده خواهد گرفت. شاید به همین دلیل است که انگلستان به دنبال اقناع رهبران اروپایی برای صرف نظر کردن از تشکیل ارتش اروپایی و تمرکز بر حمایت از ناتوست تا از عقب نشینی آمریکا از ناتو جلوگیری کند.
تضاد در سیاست های غرب آسیا
مشکل دیگر پیش روی انگلستان با آمریکای تحت رهبری ترامپ آن است که احتمال ایجاد تضاد در سیاست های غرب آسیای دو کشور وجود دارد.
به عنوان مثال از اولین مصاحبه ترامپ پس از پیروزی در انتخابات بر می آید که آمریکا به دنبال همکاری با روسیه در چارچوب ایده های روسیه در روسیه از جمله اولویت شکست داعش است. مسئله ای که با سیاست انگلستان در لزوم سرنگونی رژیم حاکم بر سوریه انطباق ندارد.
مسئله مهم دیگر در قالب این سناریو، شانس اندک امکان یک توافق تجاری سریع و ترجیهی میان آمریکا و انگلیس است. در واقع در قالب این سناریو، کمک سریع آمریکا به افزایش گزینه های پیش روی انگلستان برای دسترسی به بازارهای بین المللی از جمله پیوستن به پیمان نفتا و یا انعقاد معاهده دوجانبه با این کشور محل تردید است. لازم به یادآوری است که ادامه موجودیت پیمان نفتا نیز با توجه به مخالفت ترامپ با پیمان های تجارت آزاد بین المللی با تردید مواجه است.
در قالب سناریوی دوم همچنین، مخاطرات ژئوپلتیک گسترده ای اتحادیه اروپا بعد از پیروزی ترامپ در حوزه مواجهه با تهدیدات امنیتی برآمده از تحولات غرب آسیا و شمال آفریقا با آنها مواجه خواهد شد، اولویت توافق سریع با انگلستان را برای اروپا از بین می برد.
در این نگاه، انتخاب ترامپ احتمالا کمک چندانی به مواجهه اروپا با تهدیدات وجودی این نهاد از جمله مواجهه با روسیه ای از نظر نظامی جسورتر نخواهد کرد و حتی ممکن است با تضعیف احتمالی ناتو، موجبات کنشگری بیشتر روسیه را در قاره اروپا فراهم سازد. دیگر آنکه به نظر می رسد اتحادیه اروپا باید سطح انتظاراتش را در خصوص یاری آمریکا برای مواجهه با مخاطرات امنیتی حاصل از منطقه شمال آفریقا و غرب آسیا کاهش دهد.
نکته اخیر از آنجا اهمیت می یابد که علاوه بر امکان درون گراتر شدن سیاست خارجی آمریکا در دوران زمامداری ترامپ، به دلیل دور بودن جغرافیایی آمریکا از کانون درگیری های غرب آسیا، این منطقه در مقایسه با اروپا فراهم آورنده تهدیدات وجودی به مراتب کمتری برای آمریکاست.
به همین دلیل، اروپا نمی تواند در کوتاه مدت چندان امیدوار به مداخله مستقیم آمریکا برای حل بحرانهای مبتلابه اش از جمله بحران آوارگان باشد.